سرهنک«علیحیدر پناهی» بسیجی و رزمنده دوران دفاع مقدس و راوی راهیان نور غرب و شمال غرب در گفتوگو با خبرنگار اعزامی دفاع پرس به راهیان نور، درباره چگونگی ورود به فعالیتهای انقلابی در کُردستان، اظهار داشت: ساعت 4 بعد از ظهر 22 بهمن سال 1357 بنده از سوی شورای انقلاب ماموریت پیدا کردم تا با توجه به ارتباطاتی که با نیروهای انقلابی داشتم، برای جلوگیری از توطئههای ضد انقلاب در کردستان به این منطقه اعزام شوم. برای اولین بار شب بیست و سوم بهمن ماه انگشت من روی ماشه اسلحه رفت تا نخستین فشنگ را در برابر ضد انقلاب شلیک کنم و 24 ساعت با نیروهای ضد انقلاب درگیر شوم.
وی افزود: بنده جزء کمیته گرداننده استان کردستان در دوران انقلاب و دفاع مقدس بودم که هیئت پنج نفرهای به استانداری معرفی شد. 2 سال و نیم به عنوان فرمانده یگانهای درون مرزی و برون مرزی در کردستان ایران و عراق حضور داشتم و موسس قرارگاه رمضان در منطقه و یگانهای توپخانه بودهام. بعد از بیست سال بازنشستگی به عشق خون شهدای فرمانده و همرزمانی مانند شهید محمد بروجردی و شهید محمود کاوه به عنوان خادم الشهدا برای بازگو کردن علاقه جوانان به امام خمینی (ره)، انقلاب و اسلام که موجب تثبیت انقلاب و اسلام شد، در این مناطق امروز حضور فعال دارم.
این رزمنده دوران دفاع مقدس در بیان اتفاقات مهم استان کُردستان، اظهار کرد: محل یادمان باشگاه افسران سنندج، یک روز خط مقدم جبهه بود. کردستان 29500 شهید تقدیم به اسلام کرده است که از این تعداد 18241 شهید آن مربوط به قبل از دوران دفاع مقدس بوده است. عاشقان امام خمینی که جوانانی کم سن و سال بودند کارهای بزرگی در کردستان انجام دادند. 2 ماه و نیم قبل از پیروزی انقلاب سران گروهکهای آن دوران که حکومت قاضی محمد در سراسر دنیا پراکنده کرده بود توسط صدام حسین در بغداد گرد هم جمع شدند و اساسنامه جدیدی برای حزب دموکرات تدوین کردند و جنگ مسلحانه را علیه انقلاب اسلامی که هنوز به پیروزی کامل نرسیده بود، تصویب کردند.
پناهی عنوان کرد: شورای انقلاب به وسیله مجاهدین عراقی که در بغداد بودند از این مسئله مطلع شد و کسانی را برای مهار این قضیه مامور کرد. احزاب سیاسی در ایران زیاد نبودند اما کمی بعد از انقلاب دهها حزب به صورت قارچی در کردستان سر بیرون آوردند و شروع به جذب و آموزش نیروهایشان کردند به طوری که بعد از 2 ماه و نیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نماز خواندن برای مومنین کردستان دشوار شد. به قرآن اهانت میشد و در مساجد نمازگزاران را لگدمال میکردند و همین مسائل موجب شد که مردم کُرد اولین کسانی باشند که در برابر این گروهکها ایستادگی کنند.
وی خاطرنشان کرد: کمیته انقلاب اسلامی اهل تشیع به سرپرستی «محمد صفدری» و کمیته انقلاب اهل تسنن به رهبری «احمد مفتیزاده» در کردستان به وجود آمد. هر کدام از این 2 گروه خودشان خودجوش برای ایجاد امنیت در کردستان تلاش میکردند. در شرایطی که مردم سراسر ایران در حال شادی کردن پس از پیروزی انقلاب بودند، مردم کردستان 5 روز بعد از انقلاب شاهد سقوط پادگان مهاباد و 365 پاسگاه و ژاندارمری در کردستان و آذربایجان بودند. ضد انقلاب نیروهایشان را برای زمین زدن انقلاب تجهیز میکردند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس بیان کرد: 25 اسفند گروهکها در شهر دیواندره جمع شدند و تصمیم گرفتند با توجه به خلع سلاح پادگانهای مهاباد سایر پایگاههای انقلاب را تصرف کنند. نیروهای مفتیزاده از صفدری تقاضای 1000 عدد فشنگ کردند که به آنها ندادند. کار به تحصن ختم شد. نیروهای ضد انقلاب در ظاهر به پشتیبانی از مفتیزاده و در باطن برای خراب کاری به جمع متحصنین پیوستند. صفدری برای ایراد سخنرانی و تبیین مسئله به جمع نیروهای مفتیزاده رفت که مورد بی احترامی قرار گرفت و تیراندازی شروع شد. مفتیزاده از درب پشتی استانداری فراری داده شد و نهایتاً نیروهای کمیته انقلاب تشیع در نیم ساعت در سطح شهر سنندج به شهادت رسیدند.
پناهی گفت: شاتر محمد و پسرش که از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی اهل تشیع بودند مجروح شدند و به بیمارستان توحید منتقل شدند و ساعت 9 شب توسط یکی از نیروهای ضد انقلاب تکه تکه شدند. نیروهای مفتیزاده برای دریافت مهمات به لشکر رفتند که آنها نیز همکاری نکردند. ضد انقلاب به هنگ ژاندارمری حمله کرد و هنگ را غارت کرد.
وی افزود: ضد انقلاب قصد تصرف پادگان را داشت و 200 متر از سیم خاردارهای پادگان را جمع کرد. ضد انقلاب وقتی مقاومت لشکر را مشاهده کرد فرمانده لشکر را که از اهالی کُردستان بود اسیر کردند و او را به ساختمان رادیو و تلویزیون بردند تا بگوید لشکر تسلیم شود. او هم گفت «افسران و سربازان! نیروهایی که لشکر را محاصره کردهاند نیروهای انقلاب هستند و برای اینکه از برادرکشی و خون ریزی جلوگیری شود، لشکر را تحویل دهید.» جانشین لشکر سرهنگ «محمد سلطاناسحاق» تصمیم گرفت لشکر را حفظ کند و مقاومت را ادامه دهد. 2 ساعت بعد پیامی از رادیو و تلویزیون از طرف حضرت امام خمینی (ره) خطاب به مردم کُردستان قرائت شد که در آن آمده بود «مردم شریف کُردستان ما انقلاب کردیم تا مسلمانان در کنار هم زندکی کنند و خون و خونریزی نباشد. مدافعان انقلاب از سپاه انقلاب، ارتش و نیروهای خودجوش کُرد مسلمان نیروهای انقلاب هستند و تعرض به آنها حرام است.»
این راوی دوران دفاع مقدس ادامه داد: ضد انقلاب به پیام امام خمینی (ره) توجه نکرد. بعد چند ساعت هواپیماهای ارتش دیوار صوتی را بر بام شهر سنندج شکستند. هلی کوپترهای نفربر کرمانشاه نیروهای کمیته و سپاه و لشکر 81 را در کنار پادگان پیاده کردند. همزمان هیئت حُسننیتی به رهبری آیتالله طالقانی و با حضور شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی یک آشتی نسبی را ایجاد کرد و قرار شد هیئت دیگری نسبت ضد انقلاب و کردستان را مشخص کند.
پناهی گفت: وضعیت کردستان به قدری در خفقان بود که اگر کسی با کمیتههای انقلابی کمترین ارتباطی داشت حتماً ترور و اعدام میشد. سال 1358 به دلیل سهلانگاری دولت موقت کردستان از دست نظام بیرون آمد و سقوط کرد. فقط 7 نقطه از استان کردستان در دست نظام و انقلاب بود که 4 نقطه آن در شهر سنندج قرار داشت. باشگاه افسران ارتش، رادیو و تلویزیون، فرودگاه و پادگان لشکر 58 این 4 نقطه شهر سنندج بودند که نیروهای انقلاب در آن حضور داشتند. میتینگ و تظاهرات کار هر روز گروهکهای ضد انقلاب بود. هیئتی در آبان 1358 به کردستان آمد. هیئت دولت به سرپرستی مهندس سحابی و فروهر با ضد انقلاب وارد مذاکره شد. قرارداد ننگین 7 مادهای بین هیئت دولت و ضد انقلاب وضع شد که به علت مقاومت شهید ایرج نصرتزاده یک ماده آن حذف شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس و انقلاب با اشاره به مفاد قرارداد بین ضد انقلاب و هیئت دولت، بیان کرد: مظلومیت نظام در کُردستان بسیار زیاد بود. در این قرارداد ننگین آمده بود نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که تعداد آنها 28 نفر بود و پیشمرگان کُرد مسلمان باید از کُردستان بیرون بروند، که طبق این قرارداد به بیرون شهر رانده شدند. طبق قرارداد مقرر شده بود ساختمان باشگاه افسران ارتش به ضد انقلاب واگذار شود که با ایستادگی سرهنگ نصرتزاده، به ژاندارمری واگذار شد.
وی خاطر نشان کرد: انقلاب اسلامی اولین استاندار کُردستان را شخصی از شهر بانه انتخاب کرد و اولین فرمانده لشکر و تمام مدیرکلها را از نیروهای بومی گذاشتند که با تهدید خانوادههای آنها از سوی ضد انقلاب مورد اذیت و آزار و باج خواهی قرار میگرفتند. در بند دیگری از این قرارداد آمده بود که نیروهای انقلاب اسلامی حق تردد با لباس نظامی و اسلحه ندارند و خوراک و مایحتاج زندگی مردم باید با اجازه و هماهنگی دموکراتها جابجا شود. وضعیت کُردستان قلب دوستداران انقلاب را به درد آورده بود.
پناهی اظهار داشت: 19 فروردین یک ستون از نیروهای ارتش قصد داشت به سقز بروند که در فرودگاه سنندج نیروهای ضد انقلاب جلوی آنها را گرفتند. هیئت دولت 10 روز وارد مذاکره شد تا بتواند این ستون را از سنندج عبور دهد اما ضد انقلاب اجازه نداد و ستون تصمیم گرفت غریبانه از جادههای فرعی به ماموریت ادامه دهد که مورد حمله ضد انقلاب قرار گرفت و تعداد زیادی شهید و زخمی برجا گذاشت. سرهنگ نصرتزاده که به حکم امام فرمانده تیپ لشکر شده بود و قرار شد تیپ را از جاده عبور دهد که ضد انقلاب با بغض، جنازه او را به صلیب کشیدند و روی آن نوشتند پَلنگ خمینی را ببنید، عبرت بگیرید تا به روز او دچار نشوید و 3 روز جنازه او را در شهر سنندج گردانند. سپاه پاسداران، پیشمرگان کُرد مسلمان، مردم و ارتش و ژاندارمری سنندج را 360 درجه محاصره کردند و از 4 محور به شهر یورش آوردند. محور اول به فرماندهی شهید جعفر حیدریان که آغاز 22 روز نبرد برای آزادسازی سنندج بود. 22 روز نبرد کوچه به کوچه، تن به تن، خانه به خانه در شهر ادامه داشت. همه تپههای این شهر پُر از نیروهای انقلابی بود که تنها بعد از 24 ساعت درگیری قطع تماس میشد یعنی تمام نیروها به شهادت میرسید و کسی زنده نمانده بود پاسخ تماسها را بدهد و دوباره برای تپهها نیرو اعزام میشد و این اتفاق چندین بار رخ میداد.
این راوی دوران دفاع مقدس بیان کرد: کُردستان 18241 شهید تا قبل از پیروزی انقلاب داد. 4 نفر از رزمندگان اسلام را برای حراست از باشگاه افسران مامور کردند. از 19 فروردین که ستون آمد، باشگاه به محاصره در آمده بود و به دلیل نبود جیره غذایی نان خشکها را تقسیم کرده بودند و مقاومت ادامه داشت تا 33 روز محاصره باشگاه ادامه داشت. غذا به وسیله هلی کوپتر به باشگاه انتقال داده میشد که در طی آن کمک خلبان تیرخورد و غذاها به دست ضد انقلاب افتاد. سه ستون برای آزادسازی باشگاه افسران وارد عمل شد. ستون اول به فرماندهی شهید حیدری، ستون دوم به فرماندهی غلامرضا پیچک و ستون سوم به فرماندهی شهید محمد بروجردی از طریق استانداری.
وی تاکید کرد: با مظلومیت نیروهای انقلاب، باشگاه افسران ارتش با تلاش رزمندگان آزاد شد. به دلیل عدم وجود نیروهای انقلاب اسلامی در مرزهای با عراق تمام مایحتاج ضد انقلاب اعم از اسلحه و مهمات و غذا از طریق مرز وارد کشور میشد. منافقین، پیکاریها و تودهایها و خلق عرب همگی تجمع کرده بودند اما مقاومت نیروهای انقلاب ادامه داشت تا مقاومت پیروز شد.
انتهای پیام/ 121