پدر شهید «رضا مستشرق» به فرزند شهیدش پیوست

حاج صادق مستشرق پدر شهید رضا مستشرق دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۲۴۹۰۸۲
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۴ - 23July 2017
پدر شهید «رضا مستشرق» به فرزند شهیدش پیوستبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از مازندران، حاج «صادق مستشرق» پدر شهید «رضا مستشرق» به فرزند شهیدش پیوست.

مراسم تشییع پیکر پاک این پدر شهید از ساعت 10:30 صبح امروز از مسجد حضرت ابوالفضل (ع) خیابان مدرس به سمت آرامگاه ملامجدالدین ساری برگزار می‌شود.

شهید رضا مستشرق در تاریخ 5 بهمن 1343 متولد شد و در تاریخ 4 خرداد 1367 در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.

این شهید بزرگوار در وصیتنامه خود می‌نویسد: شهادت می‌دهم به یگانگی خداوند و شهادت می‌دهم به 124 هزار پیامبر و شهادت می‌دهم آخرین پیامبر حضرت خاتم‌النبین محمد (ص) فرستاده خداست بر ما، کتابم قرآن مجید، دینم اسلام، مذهبم شیعه و 12 امام معصوم پاک و صالح که در حقیقت حجت خدا در زمین هستند.

امام خمینی فرمود: چه غافلند دنیا پرستان و بی‌خبران که ارزش شهادت را در صحیفه‌های طبیعت جستجو می‌کنند و وصف آن‌را در سرودها و حماسه‌ها و شعرها می‌خوانند و می‌جویند و کشف آن از هنرها و تخیل و کتاب تعقل مدد می‌خواهند و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد که به ملت ما آسان نگردد.

شهید بهشتی نیز فرمودند: ما شهیدان را از دست ندادیم بلکه آنان را به دست آوردیم و خودمان نیز زمانی به دست خواهیم آمد که شهید شویم. به آمریکا بگوئید ما عاشقیم، عاشق شهادتیم هیچ شنیده‌اید عاشقی را از معشوق بترسانند.

در حالی این وصیت را می‌نویسم که می‌دانم چند صباحی یا چند ساعتی به پایان عمرم نمانده و این بدن من به خاک باز می‌گردد. بارالها در هر نمازی که به سجده می‌رویم و می‌گوئیم به خاک می‌رویم و می‌گوئیم به خاک باز می‌گردیم و بعد از آن بر می‌خیزیم و دوباره به خاک بر می‌گردیم. خدایا اگر در طول زندگیم در نماز و عبادات سستی کردم و آن را یا آن حالت که شکرگزار تو باشم انجام نداده‌ام توبه می‌کنم. خدایا خودت بهتر می‌دانی من چه کسی هستم انسانی سر و پا آلوده به گناه.

خدایا به محمدت و به خمینی‌ات سوگند که بالاتر از خونم متاعی ندارم که هدیه کنم و این جان بی‌مقدار من هدیه به تو روح تو خمینی کبیر تا شاید مرا بیامرزی و توبه‌ام را بپذیری .

ای جوانان! ای ملت مسلمان در همه حال تسلیم خداوند باشیم و مسئولیت‌های شرعی را به دوش بکشیم و از زیر این مسئولیت شانه خالی نکنیم. اگر کسی به جبهه نرفت خیال نکند که زرنگی کرده است خیر بلکه ضرر کرده و واقعاً هم به جبهه رفتن سعادت می‌خواهد. بیائید برای مدت کمی هم که شده به فکر قیامت و قبر و لحظات جان دادن و آخرت و جهنم قهر الهی باشیم تا بتوانیم در آخرت توشه‌ای برداریم. اگر گناهکار بودیم تویه کنیم و اگر انسان خوبی بودیم بهتر.

من در طی 23 سال زندگیم مانند حسین لحظه‌ای برای من لذت‌بخش‌تر نیست و از خدای بزرگ می‌خواهم هنگام شهادت، امام حسین (ع) را در آغوش بگیرم تا شاید در آن دنیا همراه اصحاب امام وارد بهشت شوم و ای عزیزان بدانید که من و امثال من از این دنیا رخت بربستیم تا اینکه راهمان رهرو داشته باشد من و دیگران خون خود را بیهوده به زمین نریخته بلکه آگاهانه و عزمی راسخ به این راه پا نهاده‌ایم، مگر ما از امام حسین (ع) بیشتر هستیم که خاک پای آن حضرت هم نمی‌شویم.

ای عزیزان حرفها و نصایح گوهربار حضرت امام عزیزمان را عمل کنیم تا وحدت و یگانگی در ما بیشتر شود برادران اسلحه از دست افتاده ما را بگیرید و هدفمان که همان هدف آقا و مولایمان امام حسین (ع) در صحرای کربلا بوده است را ادامه دهیم و ای کسانی که فعلا پست و مقام دارید نکند خدای ناکرده این مقام‌های ظاهری دنیا شما را گول بزند سعی کنید پیش خداوند مقامتان بالا باشد.

این توصیه برادرانه را به این مسئولین و نمایندگان امت مسلمان می‌کنم که باندبازی‌ها و اختلافات سلیقه را کنار بگذارید و به فکر اساسی مملکت که در حال حاضر جنگ است بپردازید و اگر اختلاف این کار را بکنید گناه بزرگی (کبیره) است.

اگر می‌خواهید ارواح شهدا راحت و آسوده باشند دست از این کارهای پوچ و بیهوده بکشید و جا دارد از این دولت خدمتگزار به عنوان یک برادر حقیر نظر کنم که با مشکلات جنگ مملکت چگونه مقابله و پیروز شده است در طی مدتی که در جبهه‌ها بودم دوستان زیادی از میانمان رفتند و ناراحت بودم ولی الان با دلی پر از شادی به سوی آنها پر می‌کشم و چهره پرنور آنها را می‌بوسم.

سخنی با پدر و مادر عزیزم: انشاالله مرا می‌بخشید و حلالم می‌کنید که فرزند خوبی برایتان نبودم و آرزوهای بزرگی داشتید که میسر نشد ولی این را بدانید که رضای خداوند بود که از این جهان رخت برکشم، خلاصه روزی باید رفت ولی چه بهتر که در راه عشق به خدا و ولایت امام و رهبری رفت.

پدر و مادرم! می‌دانم که دوست داشتید مرا داماد کنید و مرا در لباس دامادی ببینید ولی من معشوق خود را یافتم و به سویش پرکشیدم و این را از ته قلب می‌گویم.

و ای خواهرانم! همچون زینب (س) زندگی کنید، وضع حجابتان را بیش از پیش بیشتر کنید که روح ما در آرامش است و در پایان از تمام برادران به نحوی که از من بدی دیدند مرا به بزرگواری خود حلال کنند. سلام مرا به پسرعموی اسیرم برسانید و به او بگوئید که آرزوی دیدار او را داشتم که خواست خدا نبود انشاالله در آن دنیا دیدار خواهیم کرد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها