ناگفتههای همرزم شهید «چمران»؛
چمران، «عادل تُرکه» خلاف کار را به شهدا رساند
افرادی به جبهه میآمدند که اگر ما بودیم ممکن بود آنها را راه ندهیم، ولی همراه شهید «چمران» میشدند و تغییر هم میکردند که بسیاری از آنها نیز شهید شدند. شهید «چمران» عقیده داشت که مملکت برای همه مردم است.
به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، «حسن شاهحسینی»، همرزم شهید «چمران» میگوید: «او تابع مطلق ولایتفقیه بود و هنگام جنگ تحمیلی معتقد بود که اسلحه را با اسلحه و حرف را با حرف، باید جواب داد».
«حسن شاهحسینی» از همرزمان شهید چمران بوده است. زمان شهادت شهید چمران، مسئول محور بوده و تا پایان جنگ تحمیلی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت میکرده است. قبل از اینکه در سال 1380 بازنشسته شود، رئیس بازرسی و پشتیبانی وزارت دفاع و با حفظ سمت، معاون اطلاعات و عملیات آموزش وزارت دفاع و فرمانده پادگان قدس سپاه نیز بوده است. او در گفتوگویی از روزهای رزمش با چمران میگوید.
با شهید چمران چطور و کجا آشنا شدید؟
قبل از پیروزی انقلاب، دورادور با او آشنا بودم. هر دو در محله سرپولک تهران زندگی میکردیم ولی هیچ ارتباطی با هم نداشتیم. در محله خاوران که بودیم فردی که اهل کاشان بود و بافت فرش کاشان را آموزش میداد، با چمران در رابطه با این موضوع کار میکرد و سالی یکی دو مرتبه به لبنان میرفت و در آنجا فرشبافی را آموزش میداد. از این موضوع اطلاع داشتم و میدانستم که چمران در لبنان فعالیت میکند و برای شیعیان، کلاسهای مختلفی مثل فرشبافی گذاشته و یتیمخانهای نیز برپا کرده است، ولی تا آن زمان هیچ ارتباط حضوریای با هم نداشتیم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از اول فروردین سال 58 و زمانی که چمران به ایران برگشت، با او بهطور کامل آشنا شدم.
چه زمانی فعالیتهای خود را در قالب جنگهای نامنظم با شهید چمران شروع کردید؟
شروع فعالیت بنده از همان موقعی بود که شهید چمران را دیدم. زمانی که دولت بازرگان روی کار آمد، شهید چمران از طرف امام راحل بهعنوان معاون امور انقلاب در دولت انتخاب شد و من در خدمت او بودم و همکاری میکردم؛ کسانی که در گروه جنگهای نامنظم و از نیروهای مردمی بودند و تا آن زمان از جنگ هیچ نمیدانستند. از آنجا که روحیات دکتر با من و دیگران سازگار بود، جذبش شدیم. به قدری روحیه و اخلاق شهید با اخلاق مردم موافق بود که تعداد زیادی نیرو جذب شدند و من همراه برادرم در خدمت چمران بودیم که البته برادرم از زمانی که موتورسوارها به خوزستان آمدند، به گروه ما پیوست.
قبل از شروع جنگ تحمیلی با چه کسانی در حال مقابله بودید؟
یک سال و نیم قبل از اینکه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شود، در کردستان، خوزستان و گنبد در حال جنگیدن بودیم. سه ماه قبل از آغاز جنگ، در پاسگاههای خوزستان ماموریت داشتیم و با خلق عرب در حال جنگ بودیم. گنبد شلوغ شده بود و در کردستان با کمولهها، دموکراتها، چریک های فداییان و منافقینی که از تهران رفته بودند، میجنگیدیم. سردشت را تحویل سپاه داده بودیم که جنگ آغاز شد.
شهید چمران قبل از اینکه به ایران برگردد، در لبنان و مصر تمام دورههای جنگهای نامنظم را آموزش دیده بود. به دلیل اینکه در آمریکا علیه شاه سخنرانی کرده بود، او را بیرون کرده که به مصر رفته و دوره کامل چریکی را آموزش دیده بود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به همراه امام موسی صدر، اولین شاخه نظامی «جنبش امل» را تاسیس میکند که اولین رژه مسلح مردمی را همین سازمان در لبنان انجام داد. چمران به دلیل گذراندن دورههای نظامی، رئیس نظامی این سازمان شده بود.
زمانی که به ایران برگشت، ماجرای کردستان و محاصره پاوه شروع شده بود و کارهای خود را از آنجا آغاز کرد. عدهای در کردستان، گذرنامه درست کرده بودند و کسی را راه نمیدادند. وقتی پاوه آزاد شد تا زمان شروع جنگ در کردستان بودیم.
استراتژی نظامی شهید چمران در شروع جنگ تحمیلی چه بود؟
عقیده شهید چمران در رابطه با جنگ این بود که اسلحه را با اسلحه و حرف را با حرف باید جواب داد. صددرصد و بهطور کامل تابع ولایت فقیه بود و از حضرت امام(ره) دستور میگرفت. من کمتر کسی را در طول زندگیام دیدهام که تا این حد تابع ولیفقیه باشد.
برخورد شهید چمران با بنیصدر چطور بود؟
از این نظر که «بنیصدر» با آرای مردم و تنفیذ امام(ره) رئیسجمهور شده بود از وی تبعیت میکرد، ولی روش و عقیده او را در جنگ به هیچوجه قبول نداشت. زمانی که در خوزستان بودیم، بنیصدر اجازه نمیداد حتی یک فشنگ در اختیار ما قرار دهند و ما با ارتشیهایی که متدین بودند، هماهنگ میکردیم و شبانه به انبار مهمات ارتش میرفتیم. مهمات را میدزدیدیم و با وانت حمل میکردیم و فردای آن روز عملیات انجام میدادیم. بعدها کارشکنیهای بنیصدر بیشتر و روش او مشخص شد. او معتقد بود که زمین میدهیم و زمان میگیریم که چمران این حرفها را قبول نداشت. بزرگترین کارشناسان نظامی میدانند که اگر صدام میتوانست اهواز را بگیرد، الان خوزستان «معمره» عراق بود. چراکه ارتش صدام در آن زمان، بزرگترین و متخصصترین ارتش زرهی در خاورمیانه بود و اگر یک ارتش مجهز زرهی زمینی، اهواز را میگرفت و در میانه کوههای مسجد سلیمان سنگر میزدند، صدهزار لشکر هم نمیتوانست آن را تکان بدهد.
چرا عدهای به او تهمت میزدند؟ شنیده شده حتی لقب کمونیست هم به او میدادند.
یکی از دلایل آن، همینهایی است که در حال حاضر هم عدهای، عده دیگر را محکوم میکنند. چمران به همراه بازرگان، سحابی و عدهای دیگر خدمت حاج آقا طالقانی(ره) رفته و در کلاسهای قرآن شرکت میکردند. اگر چمران کمونیست بود، اولین کسانی که او را توبیخ میکردند، امام راحل و مقام معظم رهبری بودند. برخی افراد تحت تاثیر بعضی حرفها، این چنین تهمتهای ناروایی میزنند.
در هر مملکتی، اگر کسی تابع حزبی شد، مجبور است از آن تبعیت کند که درست و غلط را آن حزب تعیین میکند. در حالی که انسان باید در همه حال، تابع عقل خود باشد و حرف درست را قبول کند. اگر شهید چمران کمونیست بود، چطور میتوانست تن به تن با کمولهها یا چریک فداییان بجنگد؟
شخصیت شهید چمران را چطور دیدید؟
از نگاه من او یک انسان کامل بود. در گذشته من آهنگر بودم و زمانی که انقلاب شد بر حسب ضرورت، وظیفه، حفظ دین، ناموس و مملکت به گروه چمران پیوستم و دورههای متعدد را گذراندم. ظاهر آدمها برای او مطرح نبود. در جنگهای نامنظم کسانی حضور داشتند که گرایشی به جمهوری اسلامی نداشتند. چمران با اخلاق و برخورد اسلامی باعث میشد که حداکثر در مدت یک ماه این جوانها تغییر کنند. بهعنوان مثال، شخصی که به «عادل ترکه» معروف و موتورسوار بود نیز به جبهه آمده بود. او قبل از پیوستن به گروه جنگهای نامنظم کار خلاف هم میکرد اما وقتی به این گروه پیوست، تبدیل به یک انسان دیندار و تابع ولیفقیه شد و در آخر هم به شهادت رسید.
افرادی به جبهه میآمدند که اگر ما بودیم ممکن بود آنها را راه ندهیم، ولی همراه چمران میشدند و تغییر هم میکردند که بسیاری از آنها نیز شهید شدند. شهید چمران عقیده داشت که مملکت برای همه مردم است و همه باید بیایند و بجنگند تا کشور از دست ظالمان نجات یابد. او میگفت: «اگر شما ادعا میکنید که خیلی مسلمانتر از این شخص (به اصطلاح خلافکار) هستید، مدتی با او زندگی و با رفتار و اخلاق خویش به او ثابت کنید که راهش غلط است. او خودش به سوی خدا برمیگردد.» چمران معتقد بود که همه انسانها، خدا مدارند و به طریقی به خدا وصل هستند ولی محیط، فرهنگ روز، برخورد انسانها با یکدیگر و رفاقتهای نادرست باعث میشود گاهی ظاهر انسانها فرق کند که این موضوع حلشدنی است.
اگر بخواهید شهید چمران را به دیگران بهخصوص جوانها معرفی کنید، کدام رفتار و منش او را معرفی میکنید؟
چمران، تابع ولایت فقیه و تمام حرکتها و رفتار او، همجهت و همسو با ولایت بود. جوانهای امروز باید دور احزاب کنونی را خط بکشند و پیرو ولیفقیه باشند. جوانها باید عقل خود را تکامل دهند و هیچ مطلبی را چشم بسته نپذیرند. بزرگترین منش شهید این بود که بسیار دل رحم بود و اگر غذای مختصری داشت و افراد نیازمندی را هم میشناخت، اول آن غذا را بین آنها تقسیم میکرد و اگر باقی میماند، آن را میخورد.
اخلاق شهید چمران روی شما هم تاثیرگذار بود؟
بعد از آشنایی با شهید چمران، همانطور که همسرم میگوید اخلاق و رفتار اجتماعی بنده تغییر کرده است، چون بینهایت روی من تاثیر مثبت گذاشت.
زمان شهادت شهید چمران، شما کجا بودید؟
متاسفانه 48 ساعت قبل از شهادت چمران، من مرخصی گرفته و به تهران آمده بودم. در تمام لحظاتی که پیکر شهید را از فرودگاه تحویل گرفتیم بالای سرش بودم و خودم او را در قبر قرار دادم، تلقین خواندم و قول دادم در حد توانم راهش را ادامه دهم.
منبع: روزنامه فرهیختگان