به گزارش دفاع پرس از زنجان، شهید «روحالله شکوری» در 5 خرداد 1340 در روستای شاهبلاغ از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. او در سال 1346 وارد دبستان خاقانی زنجان شد
و دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس وارد مدرسه راهنمایی انوری شد و از
این زمان به علت ضرورت پرداختن به کار تحصیل را رها کرد.
دوران سربازی شکوری با آغاز جنگ تحمیلی مصادف شد و به منطقه جنگی آبادان اعزام شد، در عملیاتهای مختلفی نظیر بیتالمقدس، رمضان، والفجر، پاکسازی مناطق جنگی در محور غرب و عملیات والفجر 10 و مرصاد شرکت داشت.
روحالله بعد از اتمام خدمت سربازی به عضویت بسیج درآمد و به جبهه کردستان اعزام شد، پس از آن به عضویت سپاه درآمد و برای گذراندن دوره آموزش مربیگری به پادگان امام حسن (ع) تهران رفت و بعد از اتمام این دوره مسئول آموزش رزمی سپاه زنجان شد.
بعد از عملیات کربلای 4 به منطقه شلمچه اعزام و در آنجا مسئول آموزش نظامی و رزمی تیپ انصارالمهدی (عج) زنجان و عضو شورای فرماندهی و همچنین فرمانده محور شد و مدتی نیز فرمانده گردان علی بن ابی طالب (ع) در منطقه اسلام آباد غرب بود.
با شروع عملیات مرصاد، روحالله به منطقه اسلامآباد غرب اعزام شد. در تاریخ 6 مرداد 1367 به هنگام پیاده شدن از هلیکوپتر هدف اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد اما همچنان به مقاومت ادامه داد تا اینکه گلولهای برای شلیک نداشت و با اصابت گلوله منافقان کوردل به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید شکوری:
مادر! شادی روح من بعد از شهادتم به صبر و استقامت تو در مقابل این پیش آمد است. در این برهه از زمان که بیشتر کشورهای دنیا علیه انقلاب اسلامی ایران قد علم کردهاند که به خیال خام خود این انقلاب الهی را از پای درآورند همه آنها بدانند که این آرزو را به گور خواهند برد و ما تا آخرین قطره خون در مقابل این جنایتکاران که در راس آنها شیطان بزرگ آمریکا قرار دارد ایستادگی خواهیم کرد و دین خود را به اسلام و انقلاب و امام عزیز ادا خواهیم کرد.
مادر عزیزم! دوست داشتم در دوران پیریت عصای دستت باشم و تلافی روزهای سختی را که در راه بزرگ کردنم کشیده بودی درآورم اما چه کنم که دین و عزت و ناموس و اسلام در خطر بود و من و امثال من باید میرفتیم تا اسلام و قرآن میماند. مادر جان! من ننگ داشتم از اینکه مثل خارهای خشک بیابان با هر بادی سوت بزنم و اصل را رها کنم و به حاشیه بپردازم.
مادرم! مبادا پیش این و آن گریه کنی و دست به صورت بری که از این کار تو دشمنان خوشحال و دوستان ناراحت میشوند. در این برهه از زمان که کشورهای دنیا دست به دست هم دادهاند تا این انقلاب را از پای درآورند همه آنها بدانند که این آرزو را باید به گور ببرند و ما تا آخرین قطره خون خود در مقابل ابرجنایتکاران ایستادگی خواهیم کرد.
چنانچه امام عزیزمان میفرمایند ما مثل امام حسین (ع) وارد جنگ شدهایم و باید مثل امام حسین (ع) به شهادت برسیم. وصیت من به خانوادهام این است که بعد از شهادت من ناراحت نشوند چرا که من امانتی در بین شما بودم و این امانت باید به صاحب اصلی خودش که همانا خداست برگردد.