گروه فرهنگ و هنر
دفاع پرس ـ حامد افروغ؛ در تیرماه امسال علاوه بر حوادث و اتفاقاتی که توجه مردم را به خود جلب کرد، دو حادثه بیش از همه دل آحاد جامعه را به درد آورد. اولین حادثه قتل ناجوانمردانه آتنا اصلانی 7 ساله از پارسآباد اردبیل بود که به طرز فجیعی جان به جان آفرین تسلیم کرد و مورد تجاوز و سرقت اموال از سوی قاتل قرار گرفت؛ دومین حادثه نیز قتل ناباورانه بنیتای 8 ماهه در بیابانهای پاکدشت تهران بود که قاتل پس ربودن یک خودرو به همراه بنیتا که در ماشین بود، کودک شیرخواره را درون خودرو رها کرده و همین امر سبب فوت بنیتا شد.
در نگا اول هر دو حادثه قلب هر انسان سالمی را به در می آورد و به تعجب وامیدارد که مگر میشود کسی اینچنین قصیالقلب نسبت به گرفتن جان کودکان اقدام کند؟ اگر بیشتر به این مساله نگاه کنیم در مییابیم که حوادثی از این دست معلول عواملی است که ظهور و بروز خود را اینگونه به رخ جامعه میکشد تا بدانیم و متذکر شویم که آنچه در میان ما در حال نابودی است، اخلاق است.
شاید بارها از بزرگان قوم و فامیل شنیده باشیم که در قدیم، اراذل و لاتها با همه شرارتهایی که داشتند، اغلبشان همواره نسبت به ناموس و کودکان و شعائر دینی حساس بوده و حفظ حرمت میکردند. اما امروزه هر چه جلوتر میرویم این منش کمرنگتر میشود و دیگر هیچکس و در هیچ جا نمیتواند خیالی کاملا آسوده داشته باشد.
از قصورات و تقصیرات مسئولان امر، در ایجاد اشتغال و تسهیل امورات زندگی مردم که بگذریم تا در جای خود بحث شود، اخلاق عمومی جامعه در پی تهاجم مستقیم محصولات فرهنگی غربی و نفوذ غیرمستقیم از طریق فیلمها و سریالهای تولید داخل، در کنار ترویج اخلاق و سبک زندگی غیرایرانی و غیراسلامی، همه و همه دست به دست هم داده تا هرکس خودخواهانه در پی تطمیع خواستههایش باشد و به قول حکما، هدف، وسیلهاش را توجیه کند.
در کنار همه این آه و افغان انسانیای که برای عزیزانی چون این دو طفل معصوم سر میدهیم، اگر بزرگان فرهنگی کشور در این حوزه به فکر راه چارهای نباشند، انتهای این مسیر از هم اکنون پیداست و جز نابودی کامل جامعه هیچ چیز عاید ملت نمیشود. آن روی سکه مدیریت فرهنگی کشور، خانوادهها هستند که علاوه بر آموزش رفتار صحیح به فرزندان، میباید نسبت به انحرافات اخلاقی و فکری آنها نیز حساس باشند تا نتیجههایی اینچنین برایشان رقم نخورد.
هیچکس در جامعه نمیتواند خود را مبرای از مسئولیت کند، از کج خلقی و عدم تحمل اشتباهات یکدیگر تا بی اعتنایی به تاثیر رفتار و خودخواهیهایمان بر زندگی دیگران در همه امور، دست به دست هم میدهند تا هر بار به شکلی زشتی های بی اخلاقی در جامعه نمود پیدا کند. یک بار به شکل مردم آزاری، یک بار به شکل الودن محیط زیست، یکبار به شکل آموزش ناهنجاری ها و یک بار هم به شکل قتل. آنچه که چون محور همه این موارد را حول خود می گرداند، ضعف اخلاق عمومی جامعه است که باید راه علاجی برای آن پیدا کرد.