من انقلابیام (21)/ عضو سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان در گفتوگو با دفاع پرس:
ضدانقلاب هیچگاه به مردم رحم نکرد/ پایگاههای سپاه باعث امنیت مردم شد
عثمان احمدی با بیان اینکه ضدانقلاب هیچگاه به مردم رحم نمیکرد، گفت: ایجاد پایگاههای سپاه در کُردستان باعث امنیت پایدار مردم شد.
«عثمان احمدی» يكي از اعضای پیشمرگان کُرد مسلمان در گفتوگو با خبرنگار اعزامی
دفاع پرس به راهیان نور غرب و شمال غرب درباره چگونگی انهدام گروه حزب منحله دمكرات توسط نیروهای پیشمرگان کُرد مسلمان، اظهار داشت: شب نهم اسفندماه سال 1362 از شهرستان سقز با یک ماشين وارد روستای «كيلهشين» شديم و از پشت روستای «حمزه قرنيان» با پای پياده بطرف روستای «پيرعمران» حركت كرديم، در اين روستا از ابتدای تشكيل حزب منحله دمكرات تا آن زمان مقر حزب در روستا قرار داشت و برای آنها حائز اهميت بود.
وی گفت: بيشتر نيروها با فرمانده به حوالی روستا رفتند، من و چند نفر ديگر مامور شديم در حوالی روستای «كرويان» بمانيم؛ فرمانده گفت که به محض اينكه صدای شليك آرپیجی ما را شنيديد شما هم دره مقابل را هدف تيراندازی قرار دهيد تا اگر نيروهای كمين دشمن آنجا بودند، نتوانند از پشت ما را هدف قرار دهند كه پس از اين اقدام چون از افراد دشمن در خارج از روستا خبری نبود ما هم به ساير نيروها پيوستيم، نزديكيهای صبح ما به اطراف روستا رسيديم و بر تپه پشت روستا و همچنين راه منتهی به قلقله مستقر شديم، ضدانقلاب فكر نمیکرد كه ما با توجه به سردی هوا و برفی بودن منطقه، در شب به آنجا اعزام شويم. با روشن شدن هوا درگيری در اطراف روستا آغاز شد و پس از مدتی كه فشار ما بر دشمن بيشتر میشد درگيری به روستا كشيده شد.
این عضو پیشمرگان کُرد مسلمان بیان کرد: ما بنا بدستور فرماندهی برای اينكه مردم آسيب نبينند نمیتوانستيم از سلاح سنگين در داخل روستا استفاده كنيم لذا بصورت نيمه هوايی چند موشك آرپیجی شليك میکرديم طوريكه از بالاي روستا رد شود تا ضدانقلاب بترسند و زياد داخل روستا درگيری نباشد و سپس ضد انقلاب متواری شد و ما داخل شديم و روستا را پاكسازی کردیم. اين درگيری حدود 1.5 تا 2 ساعت بطول انجاميد.
احمدی خاطرنشان کرد: ضدانقلاب در این روستا مقر مشخصی نداشت و معمولا مردم را مجبور میکردند تا از آنها پذیرایی کنند. يكي از نيروهای خودی در حين شليک آرپیجی بر اثر آتش عقبه قبضه كه در دست خودش بود يك چشمش آسيب ديد و پوست صورتش سوخت كه پس از مدتي يک فروند بالگرد رسيد و او را به تبريز برد، پس از اين درگيری، سپاه اقدام به احداث پايگاه در روستاهای كرويان و پيرعمران کرد و امنيت منطقه برقرار شد. امنیت منطقه سقز به دلیل پایگاههای سپاه بود.
وی درباره ادامه این درگیریها گفت: بدنبالش به ما خبر رسید که تعدادی از نیروهای ضد انقلاب در روستای «ايراب» منطقه «تيلكو» حضور دارند و ما نيز كه در روستای «هوی» بوديم به طرف محل مورد نظر راه افتاديم و حدود ساعت 10 شب به نزديک روستایی رسيديم و متوجه شديم كه چراغ يكی از خانهها روشن است و ساير مردم خواب بودند. احتمال داديم آنجا خبری است، بنابراين به روستا نزديک شديم. 7 نفر نيرو را بعنوان تامين در ابتداي روستا گذاشته بوديم تا اگر دشمن خواست ما را دور بزند و يا فرار كند بتوانيم به آنها ضربه بزنيم و بطرف روستا راه افتاديم. ابتدای عملیات با كمين ضدانقلاب برخورد كرديم كه يک نفر از ما از ناحيه پا زخمي شد و حدود 1.5 ساعت درگيری ادامه داشت و چون در آن نقطه ما فقط دو نفر بوديم و بقيه نيز هركدام درسويی ديگر سنگر گرفته بودند آن فرد زخمي را كشان كشان از معركه دور كردم و پس از اطمينان از امنيت او سنگر گرفته و پس از چندی بعلت فشار و شدت عمل نيروهای خودی، ضدانقلاب روستا را ترک کرد.
این عضو پیشمرگان کُرد تصریح کرد: سال 1364 نیروهای دموكرات وارد شهر سقز شده بودند و به شهرباني حمله کرده بودند. سپاه به ما و بقيه يگانها ماموريت داد تا در خروجيهای شهر كمين كنيم تا در صورت خروج ضد انقلاب به آنها ضربه بزنيم. ضد انقلاب پس از خروج از شهر به یکی از روستاها حمله کرده بود و میخواستند یک تراکتور مصادره کنند که در کمین نیروهای پیشمرگ کُرد مسلمان قرار گرفتند.
ضد انقلاب از مردم به عنوان سنگر و جانپناه استفاده میکرد
احمدی اظهار داشت: بعد از مدتی حدود 35 نفر از ضدانقلاب به منطقه آمده بودند، جهت تعقيب آنها به روستاهای «هرميله» و «هبكی» رفتيم، وقتی وارد هرميله شديم و از مردم سوال كرديم گفتند يك ساعتي است كه از روستا خارج شدهاند، بدنبال آنها رفتيم ولي چون هوا تاريک بود و رد پاهايشان كاملا مشهود نبود، آن شب به سقز بازگشتيم. فردای آن شب درحالی كه برف روی زمين بود، ضدانقلاب كه در خانههای مردم بودند به محض اطلاع از حضور ما بيرون آمدند و درگیری آغاز شد. ابتدای درگیری یکی از نیروهای ما شهید شد. درگیری از ساعت 11 ظهر تا حوالی غروب ادامه داشت و ما بخاطر در امان بودن اهالی روستا فقط مجبور بوديم با سلاح سبک پاسخ ضدانقلاب را بدهيم. فرماندههان اجازه نمیدادند درگیریها باعث ایجاد خسارات و تلفات مردمی شود و ضدانقلاب نيز از همين موضوع سوءاستفاده كرده و برای نجات خود در پناه مردم، سنگر میگرفتند.
وی با بیان خاطره از محاصره انشعابیون دموکرات گفت: خبر رسيد 2 نفر از انشعابيون دموكرات یکی از روستاها، در داخل منزلی مخفي شدهاند، ما هم بنا بدستور فرماندهی به آن روستا اعزام شديم، چون اين روستا دارای دو مسير ارتباطی بود و ما نیز از 2 طرف نیروها را تقسیم کردیم و از هر دو مسير بطرف مقصد راه افتاديم. ضدانقلاب متوجه ما نشد، وقتي كه متوجه شدند يك نارنجک به بيرون پرتاب كردند كه به 2 بشكه نفت آن خانه اصابت كرد و باعث انفجار و آتش سوزی مهيبی در آن خانه شد. ما به كمك مردم تلاش کردیم آتش را مهار کنیم و پس از مهار آتش متوجه شدیم ضد انقلاب با ایجاد حفرهای در دیوار خانه فرار کردهاند.