گروه استانهای دفاع پرس- حسن کاظمینسب؛ «معبر» لفظی است که یک دنیا معنی و مفهوم در خود پنهان دارد. واژه مقدسی که بر قسمتی از دشتهای خونین ایران اطلاق میشود و مخلصترین بندگان خدا و به تعبیری فاتحان قلوب و لشکریان مخلص خدا بر آن گام مینهادند و میگذشتند تا به آسمان برسند.
«معبر» قدمگاه عشاقی است که راه وصل به معشوق را میپیمودند، گذرگاه سالکانی است که قبل از طی کردن این معبر، معبرهای صعب و سخت جهاد اکبر را طی کرده بودند، راه عبور عارفانی که سرمست از باده عشق به مولایشان حسین (ع)، راه آزادگی را طی میکردند، محل گذری که همه کس را سعادت گذر از آن نبود و تنها قبول شدگان «مکتب سرخ حسینی (ع)» و مریدان «روحالله» سعادت آن را یافته بودند.
در آن لحظات مرگ و زندگی عبور از معبر، در ذهن و اندیشه عاشقان روحالله چه میگذشت؟ قلبهاشان به کدامین عشق میتپید؟ زمزمههای عارفانه اشان چه بود؟ آیا ذرهای دلبستگی به دنیا و مافیها داشتند؟ آیا تعلقات دنیوی سدی بر سر راه آنها بود؟ مگر جلوههای عالم علوی را مینگریستند که سر از پا نشناخته گام میپیمودند؟ مگر به سوی کدامین منزل رهسپار بودند که مصداق عینی «السابقون السابقون» شده بودند؟ درس دلدادگی و عشق را در کدامین مکتب فرا گرفته بودند؟
مهر پدری و فرزندی چگونه از عمق جانش گسسته شده بود؟ شجاعت و شهامت رویارویی با دشمن تا بن دندان مسلح را از کدام مراد و پیر آموخته بودند؟ مگر تیربارهای دشمن سینه آنان را نشانه نرفته بود؟ مگر آنها را احاطه نکرده بودند که اینگونه خوشحال و خوشنود و با قلبی آکنده از ایمان و عشق به پیش میتاختند؟
مقصدی که پیش رو داشتند حجلهگاه عروسیشان نبود که با شوق و شعف بدان سوی لبخندزنان میخرامیدند بلکه محل شلیک گلولههای مذاب دشمنی بود که سراپای وجودش مالامال از نفرت و کینه به آنها بود.
خلاصه این باریکه گذر که معبرش مینامیدند سختترین راه عبوریِ دنیاست که تنها انسانهای وارسته و از دنیا گسسته و به خدا پیوسته سعادت عبور از آن را داشتند.
بعضی از دانشجویان مکتب علوی در همین منزلگاه با اخذ درجه ممتاز «شهادت» فارغالتحصیل میشدند و بسیاری نیز با گذر از آن، نمره قبولی در جهاد اکبر و اصغر را توأمان دریافت میکردند.
ای کاش ما را به خاکهای معطر و مقدس و گرانبهای معابر میدانهای مین دسترسی بود تا قدری از آن را توتیای چشم نماییم.
خاکی که مخلصترین و عاشقترین انسانهای تاریخ بر آن گام نهادهاند و این خاک بر خود میبالد که قدمگاه این چنین فرشته خویانی بوده است. خاکی که با زمزمههای عارفانه مجاهدان فی سبیلالله آشناست، خاکی که معطر از خون پاک عزیزترین جگرگوشههای این ملت فداکار و قهرمان است، خاکی که مقدسترین خاک بعد از اماکن مقدسه است.
خاکی که افتخار بر دوش کشیدن انسانهایی را داشته که پیامبر (ص) از آنان به عنوان برادر خویش یاد میکرد و در فراقشان آه میکشید. خاکی که امام عارفان و شهیدان بر بازوان عابرین آن بوسه میزد و بر این بوسه افتخار میکرد.
معبر، محل عبور سربازان حضرت مهدی (عج) بود. مگر در روایات و اخبار نمیخوانیم که بیشترین سربازان مولا، ایرانی هستند؟ و مگر در طول تاریخ کشورمان، در کنار رشادتها و فداکاریها، این همه اخلاص و انگیزه الهی مشاهده نمیشود؟
راستی آیا معبر فقط در زمان جبهه و جنگ مطرح بود؟ آیا این راه نجات فقط در بُعد نظامی کارساز بود؟ مگر میشود از برکات و نعمات بیپایان «معبر» بهره نجست؟ معبری که طریق وصول بهترین انسانهای الهی به اهداف مقدسشان بود.
بیشک اکنون نیز با همان نقش لیکن با کارکردی متفاوت میتواند یاریگر ما در رسیدن به اهدافمان باشد. یا حق...
انتهای پیام/