نگاهی به رمان «مسافر جمعه»؛

روایتی انقلابی از اصلاحات ارضی

مساله اصلاحات ارضی یکی از نکاتی است که در ایجاد حرکت انقلاب اسلامی و شناساندن چهره واقعی رژیم پهلوی نقش بسیار زیادی داشته؛ اما در آثار هنری از جمله داستان کمتر مورد توجه بوده است.
کد خبر: ۲۵۰۳۷۸
تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۰ - 31July 2017
به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، سیف‌الله نجاریان در مطلبی درخصوص رمان «مسافر جمعه» اثر «سمیه عالمی» چنین نوشته است: اتفاقات بسیاری در بستر تاریخ معاصر کشور روی داده که بسیاری از آنها مغفول بوده و برخی نویسندگان کشور که اعتقادی به این مسائل نداشتند، با مسکوت گذاشتن آنها به نوعی آن مسائل را بایکوت کردند، نویسنده‌هایی نیز که به آنها عقیده داشتند اغلب کمتر سراغ این موضوعات رفته‌اند.

مساله اصلاحات ارضی یکی از نکاتی است که در ایجاد حرکت انقلاب اسلامی و شناساندن چهره واقعی رژیم پهلوی نقش بسیار زیادی داشته؛ اما در آثار هنری از جمله داستان کمتر مورد توجه بوده است. رمان «مسافر جمعه» اثر سمیه عالمی که انتشارات کتابستان معرفت آن را منتشر کرده در واقع اثری است که با محوریت همین مساله نگاشته شده و اتفاقاتی که در اثر روایت شده مبتنی بر این مساله تاریخی نوشته شده‌ است. «مسافر جمعه» ماجرای رسول، پسری اهل یکی از روستاهای سبزوار است.

پدرش را مدت‌ها پیش از دست ‌داده و حالا تصمیم گرفته است به خواستگاری دخترخاله‌اش برود و با او ازدواج کند اما درست یک روز قبل از رفتن به قم، سالارِ طالب‌خان در خانه خود با او مشاجره می‌کند. فرمان اصلاحات ارضی آمده است و همه، اعم از رعیت و ارباب می‌خواهند این ماجرا را به ‌نفع خود تمام کنند.

سالار رسول را به مرگ تهدید می‌کند. رسول برای نجات جان خودش سالار را هل می‌دهد و ناخواسته قاتل سالار می‌شود. ترسیده و از خانه سالار فرار می‌کند. به خانه‌شان که می‌رسد، بدون افشای ماجرا، همراه مادرش به قم می‌رود. روز خواستگاری، شوهرخاله‌اش هم به او جواب نه می‌دهد. رسول که می‌داند اگر به روستا برگردد او را دستگیر می‌کنند، در قم می‌ماند. این سرآغاز ماجراهایی می‌شود متفاوت‌تر با آنچه رسول با خودش فکر می‌کرد. نخستین نکته‌ای که درباره این اثر باید گفت این است که چرا سبزوار؟ نویسنده دلیلی برای سبزواری بودن رسول ارائه نمی‌کند و خواننده را مجبور می‌کند بپذیرد که شخصیت داستان سبزواری است.

در صورتی که رسول با دختر خاله‌اش که عامل قم رفتن رسول است، دارای بعد مسافت است و نمی‌تواند خیلی دلبسته او باشد و هیچ پیشینه‌ای نیز به خواننده درباره این دلبستگی داده نمی‌شود جز چند تصویر. شروع رمان با صحنه‌ای است که رسول در یک کوچه دنبال جایی می‌گردد اما اثری از آن پیدا نمی‌کند و با راهنمایی یکی از اهالی متوجه می‌شود که تغییراتی در کوچه ایجاد شده است.

او سپس محل مورد نظر خود را پیدا می‌کند و با تردید پیش می‌رود و خواننده با صحنه‌ای روبه‌رو می‌شود که او علاوه بر تردید، دچار نوعی ترس نیز هست و همین مساله موجب شده که او بیشتر احتیاط کند و به این واسطه نویسنده تعلیق داستان را در همان ابتدا بالا می‌‌برد و خواننده را معلق رها می‌کند. در نهایت در پایان بخش اول رمان خواننده از زاویه رسول شخصیتی را می‌بیند که نه اسمی از او برده می‌شود و اطلاعاتی به خواننده داده می‌شود و جز چند ویژگی ظاهری چیز زیادی دستگیر خواننده نمی‌شود.

فصل اول همین جا تمام می‌شود و نویسنده، خواننده را با تکنیک بازگشت به گذشته وارد فضای قصه خود می‌کند. هر چند فصل اول رمان هیچ اطلاعاتی به خواننده نمی‌دهد اما عالمی در ادامه خوب از پس کار برمی‌آید و با ترسیم فضای روستا و روابط حاکم میان ارباب و رعیت و ترسی که از ارباب در دل رعیت وجود دارد، خواننده را دعوت به خواندن ادامه رمان می‌کند و این سبب می‌شود که فصل اول خیلی به چشم نیاید و خواننده بتواند به ادامه اثر دلگرم باشد.

سفر به قم و حضور در منزل شوهرخاله رسول که به نظر دل خوشی از «رسول» و پدرش «یوسف» (که فوت کرده) ندارد، زمینه یک کشمکش دیگر است و همین سبب می‌شود رسول دل به دریا بزند و با اتفاقاتی درگیر شود که برای رشد شخصیت او در داستان بسیار مهم است. از این حیث باید گفت که عالمی در این اثر شخصیتی پویا را خلق کرده که در روند داستان دستخوش تغییرات می‌شود و این برای خواننده دلچسب خواهد بود. اما به نظر می‌رسد این تغییرات بسیار دیر رقم می‌خورد. به این معنا که هر قدر داستان پیش می‌رود رسول دچار تحول نمی‌شود. این مساله موجب ایجاد ملال در خواننده می‌شود زیرا شاهد است که شخصیت پیوسته درگیر با اتفاقات شهر است و فرصتی برای رشد ندارد. (البته این مساله به صورت مستقل نقطه قوت «مسافر جمعه» است زیرا شخصیت روستایی و بی‌اطلاع از قواعد زندگی شهری را به‌خوبی به تصویر کشیده است).

هرچند شخصیت‌های فرعی دیگر قرار است به رسول کمک کنند تا او در مسیر رشد قرار گیرد اما این بسیار کُند و دیر اتفاق می‌افتد. در حالی که نیمی از رمان گذشته اما خواننده هنوز شاهد تغییراتی در شخصیت نیست و او یک روستایی بی‌تجربه است. هرچند این طبیعی است اما در رمانی 234 صفحه‌ای این مساله کمی دیر رقم می‌خورد و اگر قرار است روند تکامل شخصیت اصلی باورپذیر باشد نیاز است تا حجم رمان بیشتر از این باشد.

نویسنده در پرداخت صحنه بویژه در بخش روستا بسیار موفق است ولی در بخش قم هیچ توفیقی ندارد و جز چند نام مانند «میدان کهنه»، «باغ ملی» و... تصویر بیشتری به خواننده نشان می‌دهد و در حد همین اسامی باقی مانده است که می‌توان گفت از منظر پرداخت صحنه با یک رمان توریستی مواجهیم که نویسنده تصویر زیادی از محل مورد اشاره در اثرش ندارد. شخصیت رسول از نظر کشمکش یک شخصیتی است که علیه جامعه چه در روستا و چه در قم حرکت می‌کند. او علیه جبر تاریخی ارباب و رعیتی به پا خاسته و دستیار طالب‌خان را در روستای خود به قتل می‌رساند.

هرچند این قتل یک اتفاق ناگهانی است اما با این حال رسول در یک مبارزه درونی و به منظور ستاندن حق خویش از دست ارباب وارد آن معرکه می‌شود که ناخواسته به قتل دستیار خان یعنی «سالار» منتهی می‌شود. البته او گاهی علیه خود نیز اقداماتی می‌کند اما به پررنگی کشمکش او با جامعه نیست. یعنی آنجا که حاضر می‌شود برای حفظ حیثیت خود در خیابان بخوابد ولی به شوهرخاله خود رو نزند. نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد و به همان خاطر نویسنده را ستود، این است که نویسنده مرزبندی خود با مساله تاریخ را روشن کرده و از منظر انقلاب به تاریخ نگریسته و در جهت تطهیر و تقدیس رژیم پهلوی برنیامده است. رسول که از اقتضائات الزام‌آور محیط زندگی خویش متأثر است، چندان از اصل ماجرا آگاه نیست. ابتدا از موافقان اصلاحات ارضی است، چراکه رعیت‌زاده است و با این اتفاق به نان‌ونوایی می‌رسد اما حضور در قم و رفاقت با پسرخاله‌اش علی و دوستش، او را به سمت دیگری می‌کشاند.

از این حیث باید گفت عالمی در «مسافر جمعه» توانسته روایتی از سال‌های مبارزه علیه رژیم پهلوی، آن هم زمانی که هنوز آگاهی به میزان سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی در بهمن 57 نرسیده بود، ارائه دهد. تصویر انسان‌های همیشه در حاشیه در دوره پهلوی به‌خوبی از این رمان به خواننده منتقل می‌شود و این یکی از اقدامات قابل توجه سمیه عالمی در این رمان است. نویسنده تصویری واقع‌گرایانه از رسول، مادرش و دیگر روستا نشان می‌دهد که چگونه مورد ظلم ارباب قرار گرفته‌اند. اربابی که به منظور جلوگیری از خشک شدن محصولات خودش قنات روستایی‌ها را کور می‌کند و با ترویج خرافه آنها را وادار به پذیرش آن می‌کند و زمانی که پدر رسول دست به مخالفت و روشنگری می‌زند او را به طرز مشکوکی به قتل می‌رساند.

از این حیث نیز باید گفت این رمان یکی از انواع رمان‌های عدالت‌خواهانه است که نویسنده صدای مظلومان را به گوش آیندگان رسانده است. رمان 234 صفحه‌ای «مسافر جمعه» به قلم سمیه عالمی که در جشنواره داستان انقلاب (مرحوم امیرحسین فردی) نیز حائز رتبه شده از سوی انتشارات کتابستان معرفت با قیمت 13 هزار و 500 تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

منبع: وطن امروز
نظر شما
پربیننده ها