به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، جنگ ویتنام 20 سال طول کشید و چهار رئیسجمهور آمریکا (آیزنهاور، کندی، جانسون و نیکسون) درگیر آن بودند. بهانهای که آمریکا به وسیله آن توانست حضور نظامی خود به نفع غربگراهای ویتنام جنوبی علیه کمونیستهای ویتنام شمالی را توجیه کند، حملهای بود که آمریکاییها مدعی بودند از سوی ویتکنگها و شمالیها علیه کشتیهای آمریکایی در سواحل منطقه انجام شده است.
آمریکا طی جنگ ویتنام دست به جنایات بسیاری زد که بعضی از آنها، مانند بمباران با بمبهای ناپالم که طی جنگ دوم جهانی علیه شهرهای آلمان و ژاپن به کار برده بود، را بارها در ویتنام تکرار کرد. ایالات متحده طی 20 سال نبرد در ویتنام سالانه حدود نیم میلیون تن بمب، بویژه بمبهای آتشزا، روی سر مردم ویتنام شمالی ریخت. آمریکا این جنایت جنگی را با توجیه از بین بردن پایگاههای شبهنظامیان ویتکنگ و نیروهای ارتش ویتنام شمالی در عمق جنگلهای این کشور انجام میداد.
سلاخی شهروندان غیرنظامی ویتنامی یکی از جنایات آمریکاست، که حتی سایتها و مراکز تحقیقاتی وابسته به غرب نیز به آن اذعان دارند. آمریکاییها، همانطور که به مردم کره جنوبی که متحدشان بود رحم نکردند، نسبت به مردم همپیمان خود در ویتنام جنوبی هم رفتار مشابهی از خود نشان دادند.
روز 16 مارس 1968 نیروهای گردان سوم شناسایی ارتش آمریکا دست به کشتار مردم منطقه «مای لای» در ویتنام جنوبی زدند. طی این کشتار، که مقدمه آن تجاوز دسته جمعی و قطع عضو زنان و مردان و کودکان ویتنامی بود، بین 400 تا 500 شهروند غیرنظامی ویتنامی کشته شدند.
دولت آمریکا تمام نظامیانی که در این جنایت دست داشتند، تبرئه و فرمانده آنان، که دستور کشتار را صادر کرده بود، پس از سه سال اسارت فرمایشی، در حالی که در ظاهر محکوم به حبس ابد شده بود، از زندان آزاد کرد.
با این حال در همان سال، ویتکنگها و نیروهای ارتش ویتنام شمالی حملات گسترده به مواضع ارتشهای آمریکا، ویتنام جنوبی و متحدانشان در سراسر مرزهای مشترک انجام دادند که به دلیل همزمانی آن با عید موسوم به «تت» در میان ویتنامیها، به «عملیات عید تت» معروف شد.
این سلسله حملات گسترده، که بیش از 7 ماه طول کشید، اگرچه تلفات زیادی نسبت به حجم خود به آمریکاییها وارد نکرد اما به دلیل هراس گستردهای که میان نظامیان آمریکایی ایجاد کرد، باعث واکنش منفی افکار عمومی آمریکا نسبت به ادامه جنگ شد.
آمریکا علاوه بر جنگ ویتنام، جنایت دیگری نیز انجام داد. پس از پایان جنگ دوم جهانی، آمریکا و شوروی و چین دست به آزمایش گسترده سلاحهای هستهای زدند که پیشرفتهترین آنها در آن زمان «بمب هیدروژنی» بود که قدرتی بارها بیشتر از بمبهای اتمی منفجر شده در هیروشیما و ناکازاکی داشت.
آمریکاییها حتی در برخی آزمایشهای اتمی خود در اقیانوس آرام در دهه 50 میلادی (30 شمسی)، از انتقال تعداد زیادی از حیوانات به محل انفجار برای تخمین میزان نابودی موجودات زنده استفاده کرد. همچنین این آزمایشها باعث افزایش سرطان و مرگومیر در میان اهالی این جزایر شد.
آمریکا در نهایت پس از آزمایش بمب معروف «تزار» توسط روسیه در سال 1961، که قدرتی معادل صدها برابر قوی تر از انفجار اتمی هیروشیما داشت، مجبور شد طی توافقی با این کشور، دست از آزمایشهای هستهای خود در جو و زیرآب بردارد.
آمریکا پس از حدود 20 سال درگیری، سرانجام با دادن بیش از 58 هزار کشته مجبور به عقبنشینی از ویتنام شد و مبارزه با شمالیها را به متحدان جنوبی خود سپرد. شکست ارتش آمریکا در مبارزه با نیروهای ویتنام شمالی و ویتکنگها تبدیل به یک سرشکستگی بزرگ برای سیاستمداران و فرماندهان نظامی این کشور شد.
مدت کوتاهی پس از عقبنشینی ارتش آمریکا، نیروهای ارتش کمونیست شمال و ویتکنگها شهر «سایگون» پایتخت ویتنام جنوبی را از رژیم دستنشانده پس گرفتند و ویتنام بار دیگر استقلال خود را از استعمارگران غربی بدست آورد.
با وجود شکست در ویتنام، متحد اصلی آمریکا در غرب آسیا توانسته بود ضربات سختی به ارتشهای عربی وارد کند. دولت جعلی اسرائیل، که با حمایت آمریکا از شبهنظامیان صهیونیست مهاجر در فلسطین تشکیل شد، مناطق تحت اشغال خود را از ارتفاعات «جولان» و مزارع «شبعا» در جنوب سوریه و لبنان تا حاشیه شرقی کانال «سوئز» در شرق مصر گسترش داد.
اعراب تنها توانستند یک پیروزی محدود در جنگ 1973 بدست آوردند که باعث عقبنشینی ارتش اسرائیل از شهر «قنیطره» سوریه شد. این در حالی بود که کشتار فلسطینیها و نیروهای مخالف ارتش اسرائیل در کشورهای عربی توسط دستگاه اطلاعات رژیم صهیونیستی با شدت دنبال میشد.
سرکوب مخالفان آمریکا تنها محدود به دستگاه رژیم صهیونیستی نبود. دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی ایران (ساواک) افراد بسیاری از گروهها و جریانات مخالف حکومت را در بدترین شرایط زندانی و شکنجه میکرد. موارد بسیاری از این اقدامات منجر به فوت و زخمی شدن زندانیان در دوران حکومت پهلوی میشد.
اگرچه سیا و ساواک با سیاست سخت خود سعی در مهار مقابله با شاه، که بویژه با حضور امام خمینی(ره) دارای رهبری قدرتمند بود، داشتند اما سرانجام شکنجه، ترور و فشارهای سیاسی و نظامی، نظیر کشتار 17 شهریور در میدان «ژاله» تهران، نیز نتوانست مردم را از صحنه خارج کند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به فاصله 4 سال پس از شکست آمریکا در ویتنام، دومین ضربه سخت به سیاستهای زورگویانه ایالات متحده در عرصه بینالملل بود.
انتهای پیام/ 421