به مناسبت واقعه بمباران 19 مردادماه 1362 «گيلانغرب»؛

زن و مرد اين شهر رزمنده‌اند

نوزدهم مردادماه 1362 شش فروند جنگنده عراقی به مناطق مسكونی «گيلانغرب» حمله كردند كه در جريان آن ۶۲ نفر به شهادت رسيدند و ۵۷۰ نفر نيز مجروح شدند.
کد خبر: ۲۵۱۷۸۵
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۳:۵۹ - 08August 2017
به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس،  نوزدهم مردادماه 1362 شش فروند جنگنده عراقی به مناطق مسكونی «گيلانغرب» حمله كردند كه در جريان آن ۶۲ نفر به شهادت رسيدند و ۵۷۰ نفر نيز مجروح شدند. سالگرد اين واقعه ياد قهرمانی شيرمردان و شير‌زنانی را برايمان تازه می‌كند كه شهرشان دومين شهر مقاوم دفاع مقدس است و حماسه‌آفرينی بی‌شماری را خلق كرده‌اند.

گيلانغرب ديار مردماني است كه زير شديدترين هجمه‌هاي دشمن، هرگز شهرشان را ترك نكردند و از اين حيث استثنايي‌ترين مردمان مرزي كشورمان به شمار مي‌روند. با اين توضيح كه مطلب زير برگرفته از تجربيات شخصي نگارنده است، نگاهي گذرا به مقاومت گيلانغربي‌ها مي‌اندازيم.

سال 77 بود كه بخشي از سربازي‌ام را در شهر گيلانغرب گذراندم. يك دهه از اتمام دفاع مقدس مي‌گذشت و تقريباً هيچ اثر ظاهري از جنگ در شهر باقي نمانده بود. در گيلانغرب با مردماني رو به رو شدم كه به غايت مهمان‌نواز بودند و اگر مي‌فهميدند سربازي، با روي باز پذيرايي‌ات مي‌كردند. چيزي كه زياد در شهر چشم مي‌خورد، حضور نظامي‌ها اعم از سپاهي و ارتشي و... بود. انگار كه مردم اين شهر مرزي ساليان درازي است كه ديدن هر روزه نظامي‌ها را به عنوان جزء معمول زندگي روزمره‌شان پذيرفته‌اند.

همان ماه‌هاي خدمت با بخشي از تاريخ اين شهر در دفاع مقدس آشنا شدم. فهميدم كه گيلانغربي‌ها هنگام تجاوز اوليه دشمن، به دليل نزديكي سربازان و شدت حملات توپخانه‌اي و خمپاره‌اي دشمن، مجبور به ترك قسمت مسكوني شهر مي‌شوند. اما هرگز منطقه را ترك نمي‌كنند! آنها چند كيلومتر دورتر از شهر، چادرهاي خود را برپا مي‌سازند و زنان و كودكان را در كوهستان اسكان مي‌دهند. بعد اين مردان شهر بودند كه اسلحه‌هاي ام. يك و برنوي خود را به دوش مي‌كشند و باز به شهر برمي‌گردند. مي‌جنگند تا اينكه دشمن پشت دروازه‌هاي گيلانغرب براي هميشه زمينگير مي‌شود.

شايد براي خيلي‌ها عجيب باشد چطور مردمي كه صاحب خانه مسكوني بودند، به اين راحتي زندگي در چادر را تحمل مي‌كنند و چندين ماه تمام در چنين چادرهايي زندگي مي‌كنند. اين سؤال براي خود من هم پيش آمده بود. اما همان زمان به راحتي پاسخ سؤالم را دريافت كردم. وقتي عصرها مردم را مي‌ديدم كه در خانه‌ها را باز كرده‌اند و كل خانواده (خصوصاً زن‌ها و بچه‌ها) به نقطه نامعلومي نگاه مي‌كنند، متوجه مي‌شدم كه تركيب اصلي مردم اين شهر از عشاير تشكيل مي‌شوند. در واقع نگاه به منظره بيرون از خانه (بخوانيد چادر) جزئي از رسم عشاير است كه روح بزرگ و ديد وسيعشان تنگناي چادر يا خانه را برنمي‌تابد و در غروب آفتاب، دلتنگي‌هاي خود را با نگاه كردن به وسعت دشت برطرف مي‌سازند. آنها اين رسم را حتي در موقع يك جانشيني نيز فراموش نكرده و به آن عمل مي‌كنند.

بنابراين تحمل زندگي در چادر براي مردمي كه سبقه عشايري داشتند كار سختي نبود. اصلاً همين روحيه سلحشوري عشايري بود كه باعث مي‌شد گيلانغربي‌ها هرگز مثل مردمان خرمشهر و آبادان و شهرهايي از اين دست، ديار خود را ترك نكنند و بتوانند در منطقه عملياتي پايدار بمانند.

مردم شهر مرزي گيلانغرب در طول دفاع مقدس همواره مورد حملات دشمن قرار مي‌گرفتند. اين طور نبود كه همان اوايل جنگ دشمن را پس بزنند و دوران راحتي فرابرسد. اين شهر هميشه مورد هجوم جنگنده‌هاي دشمن قرار مي‌گرفت و حادثه نوزدهم مردادماه 1362 كه بهانه اين يادداشت را پديد آورد، از قسم چنين وقايعي است.

اما هزينه ايستادگي گيلانغربي‌ها برايشان گران هم تمام شده است. يكبار كه با فرحناز اسماعيلي يكي از اهالي گيلانغرب گفت و گو مي‌كردم، ايشان خاطراتي از دوران كودكي‌اش تعريف مي‌كرد كه در ميان صداي انفجار خمپاره‌ها، توپ‌ها و موشك‌هاي دشمن گذشته بود. حتي خود خانم اسماعيلي دچار مجروحيت شده بود و چند درصد جانبازي داشت!

يكي از هزينه‌هايي كه مردم اين شهر براي مقاومتشان پرداختند، به وجود آمدن نسلي از جوان‌ترين جانبازان دفاع مقدس است. به اين ترتيب كه در اين شهر حتي كودكان سه يا چهار ساله نيز جانباز مي‌شدند و كسي كه سال 59 سه سال داشت، اكنون نهايتا 40 سال دارد.

گيلانغرب اما با همه سختي‌ها و مرارت‌هاي يك جنگ طولاني‌مدت ماند و مقاومت كرد. اين مردم عشايري آن قدر غيرت داشتند كه بخشي از مرزها را براي ما محفوظ نگه دارند. آنها زن و مرد رزمنده‌اند. كوچك و بزرگشان مجاهد هستند و شهرشان، اين گيلانغرب كوچك اما دوست‌داشتني، چون دژي تسخير‌ناپذير نمادي از ايستادگي مردم ايران است.

منبع: روزنامه جوان


نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار