مقاله

رسالت شعر در دوره‌ی جنگ و پس از آن

سروده‌های دفاع مقدس به دو دوره‌ی جنگ و پس از آن تقسیم می‌شود. در این مقاله اشعار این دو دوره و ویژگی‌های آن با هم مقایسه شده است و لحن و محتوای حماسی و عرفانی آن بررسی شده است.
کد خبر: ۲۵۱۹۰
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۰ - 16August 2014

رسالت شعر در دوره‌ی جنگ و پس از آن

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از سمنان، متن زیر مقالهی «صدیقه خیرالدین» کارشناس ارشد ادبیات مقاومت با عنوان «رسالت شعر در دورهی جنگ و پس از آن» است.

«ادبیات مقاومت نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه در برابر آن چه حیات مادی و معنوی آنها را تهدید میکند به وجود میآید و هدفش جلوگیری از انحراف در ادبیات، شکوفایی و تکامل تدریجی آن است» (بصیری، 1388: 26).

شعر مقاومت در ایران درخت تنومندی است که ریشههای آن را باید در ادبیات فارسی دورهی مغول و در شعر شاعرانی هم چون حافظ، سیف فرغانی، سعدی و عبید جستجو کرد، این درخت تنومند بعدها در شعر دورهی قاجار و سپس در شعر دورهی مشروطه شاخ و برگ یافت و سرانجام با ظهور انقلاب اسلامی به بار نشست و جنگ ایران و عراق به عنوان حادثهای عظیم بر این شعر تأثیر بسزایی داشت و شاعران مبارز و مسئول را بر آن داشت تا با تأثیر پذیری از وقایع جنگ به خلق بهترین سـرودههای مـقاومت بپردازند، سرودههایی که شاعران را در ارتباطی تنگاتنگ با مخاطبان خود که همان مردم درگیر جنگ بودند قرار داد.

شعر جنگ و شعر دفـاع مقدس دو شاخـهی مهم از همین ادبیات متعهد محسوب میشوند. در دهههای اخیر همچون همهی دورانهای ادبی، شاعران با توجه به نگرش مخیل خاص خود به محیط اطراف و تأثیرپذیری از تحولات گوناگون اجتماعی به خلق آثار شعری فراوان پرداختند. قدر مسلم اینکه نمود اولیهی تصویرهای این حادثه در شعر شاعران جنگ با آنچه در سالهای پس از جنگ به وجود آمد، متفاوت بود.

شعر گونهای زبان ارتباطی بین شاعر و خواننده است که شاعر دریافتهای حسی و عاطفی خود را از طریق آن به خواننده منتقل میکند. برخی از این دریافتها به منظور برانگیختن خواننده و ایجاد تحول و تأثیر در بینش و عمل اوست که در این صورت کاربرد زبان به شکل عادی است و کلمات نیز در معنای قاموسی خود به کار میروند و برخی دیگر جنبهی هنری دارند و خواننده را از لذتی ادبی که ناشی از زیباییهای هنری زبان است بهرهمند میسازند و به جوهرهی ناب شعری نزدیک میشوند. 

اگر بخواهیم با توجه به این دو گونهی زبان سرودههای دفاع مقدس را بررسی کنیم. میتوانیم شعر این برهه از تاریخ ادبیات را به دو دورهی تقریبی با ویژگیهای خاص خود تقسیم کنیم. 1- شعر دورهی جنگ 2- شعر دوران بعد از جنگ 

شعر دورهی جنگ 

پس از آغاز جنگ تحمیلی، در فضای ادبیات معاصر، گونهای از شعر به نام «شعر جنگ» پا به عرصهی وجود گـذاشت. شعری بر آمده از بطن واقعیتی ناگزیر به نام «جنگ». سرودههایی در قالبهای گوناگون اعم از سنتی، نو- نیمایی و سپید شکل گرفت که درون مایهاش تشویق و ترغیب برای شرکت در جنگ و تحقیر دشمن و تقویت روحیهی مذهبی و ملی جهت حفظ میهن و انقلاب بود.

تاریخ تولد پدیدهای به نام شعر جنگ، سال 1359 و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق است. در حقیقت شعر دفاع مقدس در انعکاس اوضاع و احوال خاص جبهههای نبرد و ایجاد روحیهی مقاومت در جبهه و پشت جبهه و نیز در ابلاغ بر حق بودن مواضع حکومت اسلامی ما، نقش بسزایی داشت.

«انقلابها و جنگهای تاریخ ثابت کردند که صرف محق بودن کافی نیست و اگر صاحبان حق فرهنگ و حقانیت خود را به گوش دیگران نرسانند راه را به تمامی نرفتهاند» (فراست، "مقاله فرهنگ جنگ را دریابیم"، کیهان فرهنگی، سال نهم، شماره نهم : ص 52).

شعر جنگ به لحاظ زمانی حد فـاصل بین شروع تجاوز دشمن تا روز پذیرش قـطعـنـامه "598" را در بر میگیرد. «مردم ایران بعد از قبول قطعنامه 598 از سوی ایران به سرشت سیاسی جنگ توجه کردند. سرودههایی که از این زمان به بعد با ویژگی تشویق و تکریم «دولت» و تحقیر و تهدید «دشمن» و همچنین انتقاد از خود و دیگران و انتقاد از برخی کارگردانان جنگ شکل گرفته و میگیرد به دورهی سیاسی جنگ یعنی دورهی دفاع مقدس تعلق دارد» (حسینی، 1387 :12).

شاعران نسل اول انقلاب، شاعرانی هستند که گاهی در کسوت یک مجاهد و رزمنده، در جبهههای نبرد حضور پیدا کرده و به منظور تهییج و تحریک روحیهی رزمندگان اسلام، به سرودن اشعاری با مضامین حماسی - رزمی پرداختهاند و از نزدیک بوی خون و باروت را با شعر در آمیختهاند. شعر دفاع مقدس در این دوره، شعر سرشار از رجزها و شعارهای انقلابی و حماسی است. به گونهای که زبان اکثر شعرها به زبان شعار و بیانیههای تند سیاسی - انقلابی پهلو میزند و عنصر غالب در شعر«احساس» است. احساس زدگی افراطی، گریز به کربلا و حماسه عاشورا، تلفیق نمادهای مذهبی با اسطورههای ملی و در نهایت غلبهی «محتوا بر فرم» از مؤلفههای شاخص دوره جنگ است. شاعر، تصاویر شعری خود را از واقعیتها میگیرد و کمتر توجهی به کنایه و تصاویر مخیل و سمبولیک دارد. در شعر این دوره بیشترین توجه شاعران بیان واقعه گویی بر مبنای اخبار جنگ است. شاعر سعی میکند تا آنچه را شنیده یا در میدان مبارزه به چشم دیده، بدون هیچ کم و کاستی به مخاطب خود عرضه کند، امّا عمق و ناگهانی حادثه به حدی است که شاعر مجالی برای پرداخت مخیل تصویرهای شعر خود ندارد.

شعر دورهی بعد از جنگ 

با پذیرش قطعنامه 598 سـازمان ملل توسـط ایران و پایان یافتن جـنـگ، شعر این دوره وارد مرحله ی تازهای از حیات خود شد. دورهای که میتوان آن را با عنوان «شعر دفاع مقدس»، «شعر دورهی بعد از جنگ» مـورد بررسـی و ارزیابـی قرار داد. سرودههایی برخوردار از مضامـین سیاسی- اجتماعـی وارد مجموعههای شعری میشود. شعرجنگ در سالها و دهههای آینده نتوانست همان انگیزش و هیجان و تأثیرگذاری را ایجاد کند که در زمان خاص خودش. چه، زمان و موقعیت خاص آن، چنین زبانی را میطلبید. بنابراین در سرودههای این دوره(بعد ازجنگ)، شاعران انقلاب از بیان شعاری و احساس گرایی صرف تا حدود زیادی فاصله گرفته و به جوهرهی ناب شعری نزدیک میشوند و به جای کاربرد مصداقی زبان به مفاهیم میپردازند؛ شعر درونیتر و زیباتر میشود و برای زیباسازی آن صور خیال، آرایهها و صنایع ادبی به یاری شاعر میآیند. از میانهی دههی هفتاد - سالهای میانی دفاع مقدس- دیگر آهنگ حماسه و رجز از شعر شنیده نمیشود یا کمتر شنیده میشود؛ به تدریج بر ادبیات سرودهها افزوده میشود و شاعران فقط به چه گفتن نمیاندیشند بلکه چگونه گفتن نیز مرکز توجه میشود. تعادل بین فرم و محتوا و هموزنی سه عنصر "تخیل"، "اندیشه"و "احساس" در جهت تأثیرگذاری هرچه بیشتر شعر جنگ و همچنین رسیدن به سبکی متمایز و نسبتاً مستقل از سایر سبکهای ادبی از مـؤلـفـههای قابل شناسایی سرودههای این دوره است.

نمونهای از سرودههای بعد از جنگ:
من واژگون من واژگون من واژگون رقصیدهام
من بی ســرو بی دست وپا درخاک و خون رقصیدهام  
میــلاد بی آغـــاز من هـــرگـز نمــی داند کســی
مــن پـیـــر تـاریـخـم که بــر بـام قــرون رقـصــیده ام

منظومهای از آتـشــم آتـشـفـشانــی ســـرکــشــم 
در کـهـکشــانی بی نـشــان خـورشــیدگــون رقصیده ام
پیراهــن تـن پاره کــن عریانــی جــان را بـبـیـن
من در جـهـان دیگــری از خــود بــرون رقـصیده ام
با رقـص مـن در آســمان رقصان تــمام اخـتران 
من بر بـلـنـدای زمان بــنگــر کـه چـون رقصـیده ام
(نصرالله مردانی)
که کاملا ً حماسی- عرفانی است و دیگر تحریک و تشویق به جنگ در آن دیده نمیشود بلکه ستایش شهادت را با تصویرسازیهای عارفانه نشان میدهد.


منابع ومآخذ
بصیری، محمد صادق. (1388). سیر تحلیلی شعر مقاومت در ادبیات فارسی. کرمان: دانشگاه شهید باهنر.
حسینی، حسن. (1387). گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس. تهران: سوره مهر.
فراست، قاسمعلی(1371). فرهنگ جنگ را دریابیم. کیهان فرهنگی.سال نهم.شماره ی نهم. صص44-53.
قاسمی، حسن. (1383). صور خیال در شعر مقاومت. تهران: فرهنگ گستر.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار