به گزارش دفاع پرس از زنجان، همزمان با فرارسیدن 26 مردادماه مصادف با سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی، آزادگان سپاه استان زنجان طی مراسمی در سالن «ولایت» فرماندهی سپاه این استان با حضور سردار «جهانبخش کرمی» فرمانده سپاه، سرهنگ «علی مهدیخانی» مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، «علی کاظمی» مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران ، «صفری» مدیر کل صدا و سیمای مرکز زنجان برگزار شد، با اهداء لوح و هدایا مورد تقدیر قرار گرفتند.
در این مراسم 2 تن از آزادگان دوران دفاع مقدس به بیان خاطره پرداختند.
آزاده سرافراز علی رفیع زاده اظهار داشت: شاید در افکار عمومی مسئله اسارت حل نشده باشد، مثل اینکه بگویند فلانی کسی نبود که اسیر شود، اما من نمیپذیریم برای اینکه اسارت هم قسمت و تقدیری است که دست خود انسان نیست.
وی افزود: عکس لحظه اسارت را دارم، وقتی ما اسیر شدیم، تبلیغاتچیهای بعثی عکس و فیلم میگرفتند که هنوز تجهیزات در سنگرها بود، که در حمله نیروهای ایرانی این اسناد به دست نیروهای ایرانی میافتد و عکسها را ظاهر کرده و نگهداری میکنند و پس از آزادی ما به خودمان تحویل دادند.
رفیعزاده گفت: در زمان اسارت به شدت مجروح و چند روزی در بیمارستان بصره بستری بودم، پس از اینکه توانستم راه بروم به استخبارات برده و بازجویی کرده و به اردوگاه روانه کردند.
وی خاطرنشان کرد: صلیب سرخ در همان روزهای اول آمد و به عنوان اسیر ثبت نام شدم و پس از یکصد ماه اسارت به کشور بازگشتم.
این آزاده زنجانی بیان داشت: اگر چه اسارت حلقهای از فرهنگ جهاد و شهادت است، اما رزمندگان آشنایی با قوانین و مقررات اسارت نداشتند، خیلی از رزمندگان به شهادت فکر میکردند اما به اسارت کمتر فکر میکردند.
رفیع زاده گفت: در زمان اسارت یک چشمم آسیب دیده بود و چشم دیگرم هم نیمه باز بود و قادر به بلند شدن نبودم، در همان لحظه یک نفر که بالای سرم بود و فقط با یک چشم میتوانستم ببینم.
این آزاده زنجانی افزود: ما نمیدانستیم مقابله و مقاومت ما در برابر خواستههای دشمن به چه شکلی و تا چه حدی باید باشد، ما روش استفاده از تقیه را در این دوران نمیدانستیم.
رفیع زاده ادامه داد: برای تربیت انسانها خداوند راههای بسیاری را در نظر گرفته است که انسان نیز ذاتا تربیت پذیری را دوست دارد، خداوند ما را دوست داشت و برای تربیت ما هم نسخه اسارت را پیچید.
وی گفت: اگر 8 سال دوران دفاع مقدس را بدون مرخصی طی می کردم، آنقدر چشمم باز نمیشد که با اسارت این اتفاق افتد و حقایق را درک کردم، اگر یک بار دیگر روزگار به عقب برگردد دوباره این مسیر را انتخاب میکنم، اگر چه به شهادت که اوج و کمال است نمیرسد، اما مسیر و انتخاب درستی است.
انتهای پیام/