وی ادامه داد: او همیشه آرزو داشت حرم حضرت زینب (س) را زیارت کند و چند بار که به سوریه اعزام شد از حلاوت و شیرینی زیارت حرم عقیله بنی هاشم (س) صحبت میکرد.
محمدی به ذکر خاطراتی از علاقه شهید نظری به بحث شهید و شهادت اشاره کرد و افزود: وقتی عقد کرده بودیم، یک روز قاسم به من گفت «من شهید میشوم»، صحبت او را جدی نگرفتم و گفتم «در کدام جبهه میخواهی شهید شوی»؟ چون هنوز خبری از جبهه سوریه نبود و او لبخندی میزد و جوابم را نمیداد.
همسر شهید نظری بخشندگی را ویژگی بارز همسر شهیدش عنوان کرد و افزود: ما وضعیت مالی نسبتا خوبی داشتیم، قاسم به همه کمک میکرد و میگفت «درِ خانه من به روی همه باز است. اگر کسی چیزی خواست و داشته باشید، باید به او کمک کنید».
وی ادامه داد: یک روز قاسم مشغول دیدن یک مراسم تشییع از تلویزیون بود و به من گفت «ببین چه عظمتی این مراسم تشییع دارد و من هم دوست دارم همچین مراسمی داشته باشم» و همین اتفاق هم افتاد، مردم رفسنجان با چه حضوری پیکر شهید را تشییع کردند که من کمال تشکر را دارم.
محمدی به آخرین خاطره دیدارش با شهید اشاره کرد و افزود: در دیدار آخر قاسم خیلی از جدایی و شهادت صحبت میکرد و میگفت «این دفعه من بروم دیگر برنمیگردم». من خیلی ناراحت میشدم و گریه و التماس میکردم که این حرفها را تکرار نکند، موقع خداحافظی نتوانستم تحمل کنم، از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم ایشان در خانه نبود و او برای همیشه رفت.
وی ادامه داد: آخرین صحبت ما روز قبل از شهادتش بود و به من
سفارش میکرد مواظب بچهها باشم و طوری پسرمان را تربیت
کنم که پیرو و مدافع اهل بیت (ع) باشد.
همسر این شهید مدافع حرم در پایان گفت: از شهید دو فرزند به نامهای «مریم» و «علیرضا» به یادگار مانده است و امیدوارم پسرم را آن طوری تربیت کنم که همسرم میخواست و ادامه دهنده راه پدرشان باشند تا شفاعت آنها را در قیامت بگیرم و شرمند بیبی حضرت زینب (س) نباشم.