به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» عصر امروز (30 مرداد) طی حکمی از سوی فرمانده معظم کل قوا به عنوان فرمانده کل ارتش منصوب شد.
خبرگزاری دفاع مقدس به همین مناسبت گفتوگوی تفصیلی که حدود یک سال پیش با وی انجام داده است را بازنشر میدهد؛ امیر موسوی جانشین سابق فرمانده کل ارتش و جانشین سابق رئیس ستادکل نیروهای مسلح و فرمانده کنونی کل ارتش در این گفتوگو به مسائل مهمی همچون شرح وظایف و نقش آفرینی ارتش و سپاه در استحکام دفاعی و امنیتی کشور و همچنین بیان دیدگاه خود در خصوص حضور مستشاری نیروهای مسلح در کشورهای عراق و سوریه پرداخته است که متن آن به شرح ذیل است:
آمریکا وقتی متوجه شد قدرت سرشاخ شدن با ایران را ندارد، وارد فاز مذاکره شد
دفاع پرس: اینکه آمریکاییها امروز از طرفی با دیپلماتهای ما پای میز مذاکره مینشینند و از گفتوگو دم میزنند و از طرفی قصد ممانعت از ادامه برنامههای دفاعی ما را داشته و توان موشکی ما را زیر سوال میبرند، به چه دلیل است؟
باید توجه داشته باشیم که مذاکره امروز آمریکا با ما یک مذاکره تاکتیکی است، و این بدان معنا نیست که طرف غربی با حسن نیت در برابر منطق و حق خضوع کرده باشد؛ زیرا نظام سلطه نمیتواند با اصل و ماهیت انقلاب اسلامی که بر اساس ظلمستیزی، استکبارستیزی و استقلال طلبی شکل گرفته است، کنار بیاید؛ چون اینگونه موارد با ماهیت و موجودیت ذاتی نظام استکباری در تضاد است. لذا اگر امروز با ما سر میز مذاکره مینشینند، به این دلیل است که در بررسیهای خود متوجه شدند که با قدرتی مثل ایران که امروز قلب تپنده جبهه مقاومت در منطقه است، نمیتوانند بهطور مستقیم سرشاخ بشوند؛ بنابراین راه دیگری را برای مقابله و تضعیف انتخاب کردند.
خصومت آمریکا با ایران ذاتی و ماهوی است/ پیگیری طرح انحلال ارتش توسط ضد انقلاب و با حمایت آمریکا
یکی از این راهها بهانه قرار دادن قدرت دفاعی در حوزه موشکی است؛ که البته
این مربوط به امروز هم نیست؛ طرف غربی از آغاز پیروزی انقلاب همواره به
دنبال تضعیف جمهوری اسلامی در فازهای مختلف بوده است و این مطلب جدیدی
نیست. ضد انقلابی که در آن دوران تحت حمایت معنوی آمریکا شعار انحلال ارتش
را میداد، دنبال چه چیزی بود؟ آنها در واقع میخواستند جمهوری اسلامی از
یک سیستم منسجم دفاعی بی بهره باشد و بعد از آن هم که شایعه درست میکردند و
با تخریب ارتش نمیخواستند یک قدرت دفاعی در اختیار ولی فقیه باشد.
آمریکا چون نمیتواند حیات سیاسی ما را از بین ببرد تمام توان خود را صرف تضعیف ایران کرده است
موضوعاتی همچون موشک، هواپیما، و تسلیحات دفاعی در ابعاد مختلف همگی به نوعی بهانههای استکبار جهانی در مواجهه با ایران است؛ زیرا خواسته اصلی آنها عدم حیات جمهوری اسلامی است؛ اما چون دریافتهاند که دیگر قدرت از بین بردن آن را به طور مستقیم ندارند، از طریق مذاکرات و دیگر روشها به دنبال تضعیف نظام اسلامی هستند.
ارتش و نیروهای مسلح اجازه نمیدهند دزد به منزل بیاید و بعد با او بر سر بردن اجناس منزل به مذاکره بنشینند/ متناسب با تهدیدات استحکامات دفاعی خود را افزایش میدهیم
سوال: اینکه آمریکاییها به بهانه برنامه موشکی کشورمان دور جدیدی از تحریمها را علیه ایران آغاز میکنند به چه معناست؟ آن هم در حالی که تقویت قدرت دفاعی حق مشروع همه کشورهاست؟
به نظر من آمریکاییها در این رابطه خودشان را به نفهمی زدهاند. اصلا این منطقی نیست که ما به کشوری بگوییم تو قدرت دفاعی نداشته باش! اینکه جمهوری اسلامی میخواهد در برابر تهدیدات از خود دفاع کند یک اصل منطقی، عقلایی و متداول بین کشورهاست، و به هیچ قدرتی مربوط نمیشود که بخواهد در این رابطه دخالت داشته باشد؛ زیرا یک نظام صاحب حیات و پیشرونده برای بقای خود نیازمند توان بازدارنده و قدرت دفاعی است.
برای اینکه به ذهن نزدیکتر شود مثالی را ذکر میکنم؛ ببینید هر خانهای که
دیوار و برج و باروی بلندی نداشته باشد بی شک دزد به آن طمع میکند و امروز
آمریکا سردسته دزدهای عالم و مدرنترین و بهروزترین آنهاست و خود را به
انواع تجهیزات نظامی مجهز کرده است؛ پس کدام عقل سلیم چنین مسئلهای را
تایید میکند که ما برج و باروی خود را استحکام نبخشیم، تا دزد به داخل
خانهمان هجوم بیاورد و ما در خانه خود بنشینیم و با متجاوز مذاکره کنیم که
کدام جنس را میتوانی ببری و کدام را نمیتوانی! نه؛ نیروهای مسلح چنین
اجازهای را به دشمن نخواهند داد. ما تمام تسلیحات
دفاعی خود را ارتقا خواهیم داد و قطعا به توان دفاعی امروز بسنده نخواهیم
کرد. متناسب با پیچیدگی تهدیدات استحکامات دفاعی خود را افزایش میدهیم و
دراین رابطه از کسی هم اجازه نخواهیم گرفت.
رصد و تحلیل جریانات منطقهای جزو ارکان وظایف ارتش و نیروهای مسلح است
سوال: با توجه به بحرانهای منطقه غرب آسیا، رصد تهدیدات منطقهای امروز در ارتش از چه جایگاهی برخوردار است؟
رصد تهدیدات منطقه جزو ارکان وظایف نیروهای مسلح به ویژه ارتش است؛ ارتش باید در مرحله اول ببیند که در اطرافش چه میگذرد و سپس متناسب با آن خود را آماده کند و از اصل غافلگیری جلوگیری کند؛ تا اگر زمانی اتفاقی افتاد و درگیری آغاز شد با توجه به اطلاعات و رصد محیطی بتواند تدابیر دفاعی لازم را متناسب با آن اتخاذ کند. ارتش اگر در رصد اطلاعات موفق عمل کند، در مناسبات آتی منطقه میتواند توفیق کسب کند و توان بازدارنده خود را افزایش دهد و اگر قادر به رصد و تحلیل جریانات منطقهای نباشد، قطعا در صورت وقوع درگیری با مشکل مواجه میشود.
*ارتش و سپاه یک ترکیب منحصر به فردند که در دنیا مشابه ندارند
سوال: برخی میگویند وظیفه ذاتی ارتش حراست از مرزهای کشور است و
سپاه مسئول حفظ ارزشهای انقلابی و مرزهای اعتقادی متأثر از آن است؛ در این
خصوص چه نظری دارید؟
در قانون اساسی یکی از وظایف ارتش حفظ نظام جمهوری اسلامی است؛ که این
موضوع میتواند در عرصه دفاع از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی مصادیق گوناگونی
داشته باشد؛ مثلا یک وقت میبینیم مسئله حفظ نظام در پرتاب موشک پدافندی به
سوی یک پرنده متخاصم در بخشی از فضای کشور نمود پیدا میکند، یک وقت حفظ
نظام در حضور ناوگروه نیروی دریایی در مدار 10 درجه و در مقابله با دزدان
دریایی مصداق مییابد، یک برهه هم میبینیم که در ایستادن بر روی مرزهای
جغرافیایی بین المللی برای مقابله با متجاوزین مصداق پیدا میکند و یا اینکه
با حضور در اقصی نقاط جهان برای مقابله با عناصر توطئهگر علیه جمهوری اسلامی
معنا مییابد، که این یک شاخه است و شاخه دیگر این است که ترکیب ارتش و
سپاه یک ترکیب منحصر به فرد است؛ که در دنیا مشابه ندارد.
هر جا که احساس کنیم حضورمان موثر است درنگ نخواهیم کرد/ ارتش و سپاه موازی هم نیستند؛ مکمل یکدیگرند
این ترکیب بر اساس تدابیر فرمانده معظم کل قوا و آنچه که در حال حاضر اداره میشود یک ترکیب مکمل است، و نه موازی. خیلیها فکر میکنند که جمهوری اسلامی ایران دارای دو ارتش و یا مثلا دو سپاه است؛ در حالی که به واقع اینطور نیست؛ ما یک نیروی مسلح داریم که بخشی از آن ارتش و بخشی دیگر سپاه است؛ البته بخشهای دیگری چون وزارت دفاع و... هستند، که نقش دارند؛ اما در اینجا بیشتر این دو سازمان مدّ نظر هستند.
لذا این دو سازمان به تناسب آموزههای جنگی همدیگر را پوشش میدهند؛ و به واقع در شرایط مختلف این دو کامل کننده یکدیگر هستند، و وظیفه هر یک از این دو سازمان این است که هرگاه یکی نیاز به کمک داشت و یا کمک سازمان دیگر میتوانست قدرت دیگری را در صحنه عملیات فزونی بخشد، آن سازمان اولیه به عنوان مکمل وارد عمل شود.
ارتش و سپاه نسبت به هم احساس مسئولیت دارند و در اجرای ماموریتها همدیگر را پوشش میدهند
سوال: در این رابطه یک مثال بزنید؟
اگر جایی وظیفه اصلی به عهده ارتش گذاشته شده باشد، اما سپاه پاسداران
بداند که در این لحظه با کمک به ارتش زمینه اجرای بهتر استراتژی فراهم
میشود و سرعت تحقق اهداف را تسریع میکند؛ قطعا صبر نمیکند تا ببیند اوضاع
چطور میشود، و در راستای تحقق اهداف وارد میدان میشود. عکس آن هم صادق
است، لذا آنجایی که ما احساس کنیم باید در کنار برادران سپاه که ماموریت
اصلی با آنان است، حضور داشته باشیم، آنجا صبر نخواهیم کرد و این قدرت
متراکم را بدون استفاده نگه نخواهیم داشت.
ارتش دست روی دست نمیگذارد تا تحولاتی علیه کشور شکل بگیرد و سپس وارد عمل شود
تکاوران تیپ نوهد از نظر هوش ذکاوت، روحیه ایثارگری، روحیه رزمی، توان جسمی مخصوص و ویژه هستند، از این رو سازمانشان هم با سایر نیروهای ما متفاوت است، و به هر حال این افراد بیشتر از بقیه به فرماندهان خودشان فشار میآوردند که این همه آموزش را باید در میادین پیاده کنیم؛ ما خیلی از این نظر تحت فشار بودیم و بچههای نوهد میخواستند به هر ترتیب این روحیه ایثارگری و سلحشوری و آمادگی خود را به منصه ظهور برسانند؛ که این فرصت فراهم شد.