اهمیت «عید قربان» در قرآن و روایات
واژه «قربان» در فرهنگ اسلامی به معنای هر چیزی است که سبب «قُرب» و نزدیکی انسان به خدا میشود تا جایی که یکی از روزهای مبارک مسلمانان به این نام اختصاص یافت.
به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، روز عید قربان در کنار عید فطر از اعیاد شریف مسلمانان است که در روایات به آن «یوم النحر» و «یوم الاضحی» گفته میشود. اهمیت این عید به قدری زیاد است که اهلبیت(ع) نماز این روز را از واجبات معرفی کردند و فرمودند:«صَْلاةُ الْعِیْدِینِ فَریضَةٌ؛ نماز عید فطر و قربان واجب است.» (استبصار، ج1، ص443) اما فقها این نماز در عصر غیبت را به استناد روایت امام باقر(ع) که فرمود «لَا صَلَاةَ یَوْمَ الْفِطْرِ وَ الْأَضْحَی إِلَّا مَعَ إِمَام؛ نماز دو عید باید همراه با امام باشد»، واجب نمیدانند.
ذبح حیوان یکی از اعمال عید قربان
اما در فرهنگ اسلامی به هر چیزی که سبب «قُرب» و نزدیکی انسان به خدا شود واژه «قربان» بر آن اطلاق میشود. به عنوان نمونه در روایت میخوانیم: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِی؛ نماز نزدیک کننده متقیان به خداوند متعال است.» (کافی3/265). از این رو یکی از اعمال مهم این روز که «ذبح حیوانات حلالگوشت» است، بهانهای برای نزدیکی به خداوند متعال است.
خداوند نیز در آیات قرآن این عمل(ذبح) را از مصادیق تقوا معرفی کرده و فرموده است: «لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْکُمْ کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنینَ؛ هرگز [نه] گوشتهاى آنها و نه خونهایشان به خدا نخواهد رسید، ولى [این] تقواى شماست که به او مىرسد. این گونه [خداوند] آنها را براى شما رام کرد، تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت نموده به بزرگى یاد کنید، و نیکوکاران را مژده ده.» (حج، 37)
از این رو اهلبیت(ع) بر اساس سنت قرآنی و سنت پیامبر(ص) به این عمل پایبند بودند؛ به عنوان نمونه معمول بود امیرالمؤمنین(ع) روز عید فطر قبل از رفتن به مصلّى چیزى میخورد، ولى روز عید قربان چیزى نمیخورد تا وقتى که قربانى میکرد. همچنین حریز از زراره و او از امام محمد باقر(ع) روایت کرد آن حضرت فرمود: «روز عید فطر از خانه بیرون نرو تا اینکه چیزى بخورى، و در روز عید قربان چیزى نخور مگر از گوشت قربانى خود [چنانچه توانایى و مکنت آن را دارى] و اگر قدرت تمکن مالى براى قربانى کردن ندارى در این صورت معذورى.» (من لا یحضر، ج1، ص508)