به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علیرضا حریران» سال 1342 در روستای باز قلعه ملک سنگر چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی در جبهه حضور یافت و در 28 بهمن 1362 در مریوان به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «علیرضا حریران»
همانا ما از خداييم و به سوی او بر میگرديم.
با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامی اميد نور چشم مستضعفان جهان و نائب بر حق امام زمان (عج) امام خمينی و با درود فراوان به تمامی رزمندگان اسلام و تمامی شهيدان از صدر اسلام تا شهدای كربلاهای ايران.
آنچه وصيت من است اين است كه هميشه پيرو خط امام باشيد كه اگر اينگونه باشيد هيچ خطری و اغراضی شما را تهديد نخواهد كرد.
و حال كه اين وصيتنامه را مینويسم با سلامتی كامل و آگاهی تمام و اعتقاد به راه انبياء و ولايت فقيه میباشد اول اگر كه شهيد شدم راهی بود كه خود آگاهانه انتخاب كردم و اميدوارم خداوند بزرگ اين شهيد شدن مرا قبول كند و گناهان مرا ببخشد. پروردگارا هر چه زودتر شهادت را نصيب من كن و من نمیدانم كه به مرگ طبيعی خواهم مرد يا به دست منافقين شهيد خواهم شد و يا در جبهههای جنگ اما از خدا میخواهم اگر لايق میداند يک لطفی به من بنمايد و آن اينكه مرا در رديف شهدا قرار دهد.
ضمنا به عرض برسانم بعضیها میگويند اينها كه به جبهه میروند اطلاعی ندارند میگويند فريب روحانيت را خوردهاند و میگويند اينها را شستشوی مغزی دادند ولی اينها همه دروغ است انسانی كه به جبهه میرود برای دفاع از دين و ناموس خودش میرود نه برای روحانیت تنها برای نشان دادن انسانیت خود میروند برای نشان دادن قدرت دين خود میروند و بالاخره برای هدفی كه دارند میروند نه اينكه فريب كسی را بخورد آن ايمانی كه به خدا و رسول خدا دارد میرود اين حرفها را انسان جاهل و نادان میزند و اين قدرت نفسانی اوست كه به او غلبه میكند و به او اجازه زدن چنين حرفهايی را میدهد و اگر هم از روی دانايی بزند از روحانيت و اسلام وحشت دارند چون روحانيت چراغ امت است وظيفه روحانيت بيدار كردن مردم است.
برادران و خواهران ما همه مسئوليم اگر در جبههها حضور نداريم لااقل در پشت جبهه به رزمندگان كمک كنيم كمک ما اين است كه در حال حاضر دشمنان داخلي را كه گروهکهای منحرف میباشد سركوب كنيم و فقط حزب الله را بر ايران زمين و تمامی جهان بر پا كنيم و برای محافظت آن بكوشيم برادران و خواهران هيچ وقت بيكار نباشيد خدای نكرده دشمن از غفلت شما استفاده كند و ضربه خودش را بزند به خدا سوگند قسم به خون پاک شهيدان اگر كسی بخواهد با چشم بد به معنا و مفهوم شهيد بنگرد و تبليغ كنيد كه چرا فرزندانت را به جبهه میفرستی خداوند سزايش را میدهد و او را خوار و زبون میسازد.
و كلمهای صحبت دارم با برادران انجمن اسلامی باز قلعه ملک اگر كوچكترين خيانتی بكنيد به مردم و از انجام وظيفه خود سرپيچی نمایيد و ننگتان باد و اگر هم لياقت نداريد كنار برويد وقت مردم را نگيريد.
به مادر عزيزم
مادر جان ناراحت نباش فرزندت در راه الله حركت كرد و جانش را در اين راه فدا كرده است چون میدانيد كه مردن برای همه است و چه بهتر در راه خدا فرزندی اهدا نموده باشی ميدانم كه خيلی زحمت كشيدی و من ثمری برای تو نداشتم اما برای اسلام دين تو و قرآن كتاب آسمانی هديهای داشتی كه به امام امت خمينی كبير تحويل دادی و از شيون و زاری دوری كن كه باعث عذاب روح من نباش و شاد باش كه دشمن به وحشت درآید، و در آخر بر تمام خانواده از کوچک، بزرگ و بر تمام فامیلان مینویسم که مرا حلال کنند و به دوستان میخواهم هیچ وقت مرا فراموش نکنند. والسلام.
مادرم خیلی دوست داشتی مرا داماد کنی سعی کن مجلسی که برايم میگيری مثل يک عروسی روحم را شاد كن. برادرم سعی كن وصيتنامهام را تو بخوانی و روحم را شاد كنی برادرم افتخار كن همچون برادری را در راه خدا دادی. برادرم مرا در قبرستان آقا سيد رضا بگذاريد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی حتی كنار مهدی خمينی را نگهدار.
عليرضا حريران
62/6/22
انتهای پیام/ 181