به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، سطوح بازدارندگی عبارت است الف: کاهش تهدید: در این سطح، تهدید بهکلی برطرف نمیشود اما
میزان آن کاهش مییابد یا نوع آن بهگونهای تغییر میکند که قابلتحملتر
یا قابلدفاعتر باشد. پاسخ ما به این سوال که «تهدیدات را از چه طرقی
میتوان کاهش داد؟» می تواند به بازدارندگی در این سطح بیانجامد.
ب: منع تهدید: در این سطح، تهدید بکلی برطرف نشده، اما قدرت
فعلیت ندارد. صلح مسلح، مسابقه تسلیحاتی، جنگ دیپلماتیک و ایجاد پیمانهای
مشترک، تقویت بنیه اقتصادی و علمی کشور موجب میشود تا تهدیدات موجود، فرصت
و زمینه تحقق پیدا نکنند. کشورها در اغلب موارد به دنبال رسیدن به این سطح
از بازدارندگی هستند. پاسخ ما به این سوال که «چگونه میتوان مانع فعلیت
یافتن تهدیدات بالقوه شد؟» می تواند به بازدارندگی در این سطح منتهی شود.
ج: رفع تهدید: بالاترین سطح بازدارندگی آن است که اساسا زمینه
های ایجاد و بروز دشمنی و تهدید را از بین برد. چگونه میتوان اندیشه
تهدید را از نیروی تهدیدکننده سلب نمود؟ ایجاد منافع مشترک، و دوستی های
عمیق، کسب توان غیرقابلرقابت در بنیه دفاعی و اقتصادی و فرهنگی..
بهگونهای که کشور تهدیدکننده تبدیل به دوست یا شریک قابلاعتماد گردد.
«قدرت دفاعی» یکی از مؤلفههای ایجاد بازدارندگی است و بدون
آن بازدارندگی شکل نمیگیرد. این مؤلفه در کنار مؤلفههای دیگری نظیر قدرت
دیپلماتیک، قدرت علمی و صنعتی؛ قدرت اقتصادی، و قدرت سیاست داخلی (وحدت و
انسجام ملی) و نهایتاً نیروی انسانی میتوانند منجر به ایجاد «توان ملی» در
برابر تهدیدات شوند.
بیتوجهی به هریک از مؤلفههای برشمرده شده، موجب ضعف در توان ملی و نهایتاً کاهش سطح بازدارندگی و یا سلب آن خواهد شد.
همه کشورها نمیتوانند مجموعه متناسب و درونزایی از
مؤلفههای فوق را داشته باشند. به همین دلیل با پیوستن به اتحادیهها و
پیمانهای مختلف، و به اشتراک گذاردن منافع، سعی در تقویت مؤلفههای متعدد
توان ملی میکنند.
اعضای هر اتحادیه و پیمانی، منافع خود را با سایر اعضا
درزمینهٔ مورد اتحاد و پیمان به شراکت میگذارند و اگر پیمان و اتحاد به
شکل کامل و صحیح برقرار شده باشد، هر تهدیدی برای یکی از اعضا در آن زمینه،
میتواند بهمثابه تهدید برای همه اعضا باشد.
کشورها با رعایت منافع ملی خود به اتحادیهها و پیمانهای
مختلف میپیوندند. طبعاً هر کشور مزیت یا مزایای خاصی نسبت به سایر اعضا
دارد که آن مزیت باعث انگیزه سایر اعضا در قبول او بهعنوان یک عضو شده
است. فرض کنید پیمان امنیت مشترک مرزی و تبادل مجرمان بین ایران و
افغانستان برقرار شود. این پیمان، زمینه را برای استفاده افغانستان از بندر
چابهار ایران و متقابلاً تأمین امنیت مرز شرقی ایران فراهم خواهد آورد.
اکنون با این مقدمه نسبتاً طولانی، و با تکیهبر تجربه دفاع
مقدس، نقش قدرت دفاعی را در کنار سایر عوامل قدرت، در ایجاد بازدارندگی
مرورمی کنیم.
در ابتدا باید تأکید مجددی کرد بر این نکته که بازدارندگی، بهویژه در سطوح دو و سه، بهتنهایی با قدرت دفاعی قابلدستیابی نیست.
بااینحال، نقش توان دفاعی کشور در ایجاد بازدارندگی، یک نقش
محوری و اسکلتی است و سایر توانها بدون قدرت دفاعی قادر به برقراری هیچ
سطحی از سطوح بازدارندگی نیستند.
قدرت دفاعی کشور عبارت است از: توان نظامی لازم برای ورود به یک جنگ تا زمان رسیدن به هدف تعیینشده از سوی رهبران سیاسیبرای دستیابی به چنین قدرتی، توان تولید یا خرید تسلیحاتی،
آموزش و مانور، تأمین نیروی انسانی لازم در زمان صلح و جنگ، وحدت وانسجام
ملی و روحیه، از اصلیترین عوامل قابلملاحظه به شمار میروند.
دستکم سه عامل از چهار عامل برشمرده شده فوق، برای تحقق خود
نیازمند قدرت اقتصادی هستند. هرچند ضعف اقتصادی در موارد خاصی میتواند به
فروپاشی سیاسی و سلب انسجام ملی نیز منجر شود.
قدرت اقتصادی یک کشور، به معنای توان تأمین مایحتاج عمومی
کشور از داخل یا خارج است. در تعریف مایحتاج، ممکن است نیازهای تسلیحاتی،
غذا، دارو و درمان، و ... نیز گنجانده شود. تأمین مایحتاج از خارج کشور به
معنای دارا بودن خدمات یا کالای باارزشی برای تبادل و فروش و حضور در بازار
بینالمللی است.
یک کشور در حال جنگ، نمیتواند بدون توجه به این قدرت، صرفاً
تمام توان و امکانات خود را از نیروی انسانی گرفته تا بودجه و اعتبارات خود
را، صرف مهمات و تسلیحات و نیروی نظامی کند. چنین کشوری بهسرعت در برابر
دشمن شکست خواهد خورد. کشورهای فقیر برای جنگ یا دفاع در برابر قدرت
اقتصادی برتر، نیازمند دریافت پشتیبانیهای مالی از طریق اتحادیهها هستند.
چیزی که در طول جنگ عراق علیه ایران از سوی عراق شاهد بودیم. عراق با
تشکیل اتحادیههای عربی، و ایجاد جوّ ایرانهراسی برای سایر کشورهای منطقه،
آنان را مجبور به پرداخت کمکهای مالی بسیار زیاد برای تأمین مایحتاج
عمومی کشور و گسترش سازمان نظامی خود میکرد. با چنین نگرشی درمییابیم که
ایران میبایست بر روی پروژه تنشزدایی متمرکز میشد تا از گسترش
اتحادیههای طرفدار عراق جلوگیری کند و توان مقاومت عراق را در برابر
مزیتهای نسبی نظامی خودی، کاهش دهد. این، به معنای ضرورت همپایی دیپلماسی
با توان دفاعی کشور است.
در دوران ارزشمند دفاع مقدس، این تجربه ارزشمند به دست آمد که
شجاعت، ابتکار، خودکفایی، ایثار و شهادتطلبی، وطندوستی و انسجام ملی، که
به نوع بیسابقهای در تاریخ کشور ما فراهم آمده بود، بدون بهرهگیری از
سایر عوامل بازدارنده نظیر اقتصاد و دیپلماسی بهسختی میتوانند منجر به
پیروزی قابلملاحظه و شفافی بشوند.
در جنگ هشتساله تحمیلشده بر ایران، رژیم عراق تمام امکانات
کشور خود را برای جنگ با ایران بسیج کرد. چیزی که حتی در مواردی بهعنوان
نمونه قابل پیروی، مورداشاره فرماندهان نظامی ما قرار میگرفت. اما عراق
بهموازات بسیج امکانات داخلی در جنگ، با دیپلماسی فعال توانست کمبودهای
اقتصادی و تسلیحاتی و ... خود را از طریق جذب کمکهای خارجی مرتفع سازد.
تلاشهای دیپلماتیک عراق در طول سالهای جنگ تحمیلی، نباید از
دید تحلیلگران مسائل دفاعی پنهان بماند. اشاره کردیم که این کشور توانست تا
جمعی از کشورهای ثروتمند عربی را با نمایش تهدید ایران، و.. با خود همراه
کند. و کمک و همراهی برخی کشورهای غربی را نیز جلب نماید. در حقیقت، مقاومت
عراق در برابر توان دفاعی ما، محصول تلاشهای دیپلماتیک آن کشور درزمینه
جذب کمکهای خارجی بود. عراق موفق شده بود تا جنگ خود با ایران را تبدیل به
جنگ چند کشور دیگر علیه ایران (در محدوده جغرافیایی مرز عراق) کند و این
موفقیتی بزرگ برای رژیم بعثی حاکم بر عراق بود.
بیتوجهی به این موضوع، و تأکید یکجانبه بر قدرت نظامی یا
توان دیپلماتیک، منجر به از دست رفتن عوامل تشکیلدهنده «توان ملی» خواهد
شد.
تجربه دفاع مقدس به ما میگوید: خودکفایی علمی هرچند در تمام
ابعاد غیرممکن است اما حصول به توانمندیهای علمی در رشتههای خاص میتواند
به افزایش توان ملی در شرایط حساس کمک کند.
تجربه دفاع مقدس به ما میگوید: قدرت اقتصادی کشور باید به
حدی برسد که بتواند در شرایط سخت تحریمها دوام آورده و از آنها عبور کند
یا آنها را بشکند.
تجربه دفاع مقدس به ما میگوید: تنشزدایی و کاهش تصورات واهی از تهدید ایران نسبت به همسایگان و.. باید موردعنایت کشور باشد.
تجربه دفاع مقدس میگوید: حفظ آمادگی رزمی، مانور و آموزش و
تولید و تهیه تسلیحات به کمیت و کیفیت بالا موجب سلب اراده دشمنان احتمالی
خواهد شد.
تجربه دفاع مقدس میگوید: اعتماد متقابل مردم و مسئولین و
وحدت و انسجام ملی و امنیت داخلی نقش مهمی در بازدارندگی تهدیدات خارجی
دارند.
تجربه دفاع مقدس میگوید: بخشی نگری و نفی تلاشهای سایر
بخشها و بیتوجهی به تمام عوامل قدرت ساز، موجب افزایش تهدید و بروز خطر
جنگ خواهد شد.
ما نباید این تجربیات گرانبها را در مسیر تاریخی آینده خود
نادیده بگیریم و با همافزایی ملی در بخشهای مختلف، هر سطح از بازدارندگی
را که ممکن است، برای کشور و مردم خود فراهم آوریم.
منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس