محمد در کنار تحصیل به جبهه هم میرفت و در فعالیتهای تبلیغی بسیار حضور داشت. این شهید بزرگوار در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید.
محمد به نظافت بسیار اهمیت میداد. هیچ وقت لباسهایش کثیف نبود. اگر در جبهه اتو بود، حتماً لباسهایش را اتو میکرد. او یک طلبه منظم و مرتب بود. اگر در جبهه اتو پیدا نمیشد، لباس هایش را میشست، وقتی خشک میشدند آنها را زیر پتو پهن میکرد تا صاف و منظم شوند.
محمد «خوش به سعادتت»
هنگامی که حاج محمود برای اعلام خبر شهادت محمد
به زرند مراجعه میکند، ابتدا میگوید: «شخصی به نام خالقی از ماهان شهید شده». روحیه، خانواده را برای دریافت خبر
شهادت آماده میکرد. پدر و مادر شهید، هنگام
مواجهه با جنازه شهید بسیار صبور و بردبار بودند. به طوری که پدر شهید خم شد و پیکر
بی سر شهید را بوسید و گفت: محمد «خوش به سعادتت» و خدا را شکر کرد.
بعد از شهادت محمد،پدر بزرگوارش نیزتصمیم می گیرد به جبهه برود. اوپس از این ماجرا دوبار، هر بار 45 روز درجبهه حضور پیدا کرد و شهادت محمد،شور وشوق جبهه رفتن را در پدر شهید زنده کرد.
در منطقهای نزدیک خرمشهر، هنگام نماز ظهر شد. بعضی از رزمندگان مشغول وضو شدند و بعضی ها مشغول نماز. هواپیماهای دشمن ظاهر شدند.بچه ها هر جاکه می توانستند سنگر گرفتند. در همین حال محمدحسین زنگیآبادی آمد و گفت: ببین محمد را، نصف بدنش تکهتکه شده. بمب خوشهای به سر محمد اصابت کرده بود. دست و سر محمد پودر شده بود و تا قفسهی سینهاش به کلی از بین رفته بود و محمد «کربلایی» شد.