وی یکی از قهرمانان ورزشی بود و اخلاق و رفتارش زبانزد خاص و عام بود. در دوران انقلاب اسلامی از جمله کسانی بود که شجاعانه با شرکت در راهپیماییها و شعارنویسیها شرکت میکرد. با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد و مدتی به عنوان معاونت تیپ فاطمهالزهرا (س) و سپس به عنوان فرمانده گردانهای عملیاتی مشغول خدمت شد.
در عملیات والفجر یک مجروح شد و برای مدتی دور از صحنههای جنگ به مرودشت برگشت و در همین هنگام مشغول درس خواندن شد تا اینکه در کنکور سراسری در رشته دندانپزشکی پذیرفته شد. یکسال و اندی در دانشگاه مشغول تحصیل شد اما پس از مدتی دوباره به جبهه برگشت و پس از حماسههای فراوان در تاریخ 26 فروردین 66 در شلمچه شربت شهادت را نوشید و به لقاءالله پیوست.
فرازی از وصیتنامه سردار شهید «خانمیرزا استواری»
از پذیرش مسئولیتها شانه خالی نکنید و هر جا سنگری خالی میشود آن را پر کنید، هر جای انقلاب قادرید فعالیت کنید، برای حاکمیت قرآن و ولایت فقیه در صحنه وارد شوید و حضور پیدا کنید.
ای مسئول تو قراردادی همیشگی با خدا داری، اسلام را نگذار ضربه بخورد، شهدا از شما ادامه راه میخواهند، خدای نکرده در درگاه خداوند پیش شهدا شرمنده نشوید که از آنها جدایتان کنند و شما را با مارقین و ناکثین و قاسطین و صدامیان و شاه و دار و دستهاش یکجا جمع کنند و شکنجه دهند.
مسئولین باید نامههای علی (ع) را به کارگزارانش و فرمان او به مالک اشتر را الگوی خود قرار دهند. مواظب باشید، در هر صورت فکر حسین (ع) را زنده نگه داشته و نذرها را در جهت ساختن انسانها به طرز ویژگیهای حسین (ع) خرج کنید.