به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سردار سرتیپ «مجتبی عبداللهی» مشاور عالی فرمانده نیروی انتظامی در مراسم نکوداشت پیشکسوتان جهاد و مقاومت که صبح امروز (پنجشنبه 30 شهریورماه) در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، با بیان اینکه در ابتدای انقلاب امام خمینی (ره) دستور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی را دادند، اظهار داشت: روز 22 بهمن به دستور امام کمیته تاسیس و آیت الله مهدوی کنی به عنوان فرماندهی این نیرو معرفی شد.
وی ادامه داد: بررسی نظم شهرها و کل استان ها بر عهده کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت. بر همین اساس کمیته ها از داخل مساجد کار خود را شروع کردند و مسئولیت آن هم به روحانی مساجد داده شد. به همین صورت در شهرها و استان ها کار کمیته قوت گرفت. از جمله برنامه کمیته مبارزه با سرقت، جنایت و کمک به مردم بدون هیچ چشمداشتی بود.
وی گفت: در تهران 14 کمیته فعال بود که در تمامی آنها یک عالم مجتهد حضور داشت. بر اساس اعلام صورت گرفته سهم هر کمیته 100 نفر بود و هرکس که آمادگی اعزام داشت می توانست به صورت داوطلب اقدام کند.
عبداللهی ادامه داد: آن زمان امیر حسنی سعدی آنجا بود، از ما خواست داخل خرمشهر شویم. به محض ورود به خرمشهر با دشمن کافر بعثی و از خدا بی خبری مواجه شدیم. ماهم در کنار نیروهای سپاه خرمشهر، فداییان اسلام و نیرویی به نام سیاه جامگان که از تهران آمده بودند و همچنین نیروهای جهاد فارس و تکاوران نیروی دریایی ارتش شروع به جنگیدن کردیم. در کنار ما مردم هم بودند. باید گفت که در واقع مردم خرمشهر تا پایان پای کار ایستادند و همه دست به دست هم دادیم و چند روزی در شهر جنگیدم تا اینکه دیدیم بیشتر از این نمی توانیم بمانیم. هرچه مجروح و شهید بود به سمت دیگر پل آوردیم. محمود محمدی از رانندگان اداره راه بود با کمک او روی پل خندقی زدیم تا اگر دشمن خواست از پل رد شود گیر کند.
مشاور عالی فرمانده نیروی انتظامی گفت: یک روز خبر دادند که باید به خط بزنیم. تعدادی از بچه های تهران بودیم که عملیات کردیم در این عملیات 29 نفر شهید دادیم و مجروح ها که تعدادشان هم کم نبود را کنار لوله های نفت به عقب آوردیم. بنی صدر که به منطقه آمد گفتیم پس آن امکانات و تجهیزاتی که قرار بود به ما بدهید کجاست؟! یک آن به ما گفت شما فاسد هستید. ماهم جوابش را دادیم. دستور داد شما باید از منطقه بروید ماهم کم نیاوردیم و گفتیم تو سیستمت آمریکایی انگلیسی است، تو باید بروی. گفت یک بلایی سرت می آوردم که در تاریخ بنویسند.