به گزارش
دفاع پرس از کرمان، شهید «مهدی پوراسترآبادی» فرزند حسین در سال 1345، در روستای دهزیار از توابع شهرستان کرمان متولد شد. تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. سال 1363، ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. در آبان 1373،
مهدی در روستایی از توابع شهرستان کهنوج کرمان در درگیری با اشرار به شهادت رسید.
در ادامه به بخشی از خاطرات شهید والامقام «مهدی پوراسترآبادی» به روایت خانواده بزرگوارش اشاره میکنیم که در ادامه میخوانید.
برای دیدن فرزندش نیامد
مهدی فرزند جبهه و جنگ بود و وقتی فرزندش متولد شد او در جبهه بود. نامهای به مهدی نوشتیم که پسرت به دنیا آمده است و او در جواب نامه نوشت: «به سلامتی، انشاءالله بزرگ میشود. ولی فعلاً نمیتوانم بیایم و جبهه به وجود امثال من نیاز دارد.
جبهه بهشت من است
عملیات والفجر 4 بود که مهدی از ناحیه پا مجروح شد. موقع مرخصیاش رسید و هرچه انتظار میکشیدم مهدی نمیآمد. بعد از مدتی به خانه آمد و چند روزی ماند. هنوز جراحاتش خوب نشده بود، گفت: باید برگردم.
هرچه اصرار کردیم فایده نداشت. میگفت: باید بروم، محل تسکین و آرامش ما آنجاست. جبهه برای من بهشت است و تمام دردهایم فراموش میشود.
ترک تحصیل برای فعالیت علیه حکومت پهلوی
دوره ابتدایی را که سپری میکرد، همزمان با شروع انقلاب بود و مهدی از جمله کسانی بود که برای به ثمر رساندن انقلاب خیلی تلاش و فعالیت میکرد تا جایی که شبانه روز وقتش را صرف توزیع اعلامیههای حضرت امام (ره)، نوارهای سخنرانی و عکسهای ایشان میکرد.
معلمهای مدرسه متوجه فعالیتش شده بودند و به او سخت میگرفتند و کمکم مهدی از درس زده شد، سال پنجم را که به اتمام رساند ترک تحصیل کرد.
شهادت با ذکر حضرت زهرا (س)
مهدی ماموریت داشت که برای مبارزه با اشرار و قاچاقچیان به کهنوج برود. ایام سوگواری حضرت فاطمه (س) بود. مهدی پیشنهاد میدهد تا مداحی کنیم و مهدی خودش شروع به خواندن نوحه در مدح حضرت فاطمه (س) میکند که هدف گلوله اشرار قرار میگیرد و به درجه رفیع شهادت میرسد.
انتهای پیام/