به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علی رفیقدوست» 17 فروردین 1343 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام در تاریخ 24 فروردین 1362 طی عملیات والفجر یک به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
این شهید والامقام نامهای را خطاب به خانواده خود نوشته است که در ادامه میخوانید:
«بسمه تعالی
سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار
با نام خدا شروع میکنم و با درود به رزمندگان اسلام و درود به شهدا که حق بزرگی بر گردن همهی ما دارند و درود به خانوادههای شهدا که چنین فرزندانی تربیت میکنند تا با این کار اسلام عزیز را یاری کنند و با درود به رهبر و امید مستضعفان جهان و معشوق عاشقان امام خمینی ایده الله تعالی و حفظه (الله تعالی).
و اما از اینجا بگویم فعلا در دهکدهی حضرت رسول در 40 کیلو متری خط مقدم مستقریم و میخوریم و میخوابیم ولی هر آن امکان دارد نیروها را برای شرکت در حمله ببرند، کار خود من هنوز درست نشده است یعنی میگویند که اگر بخواهم بمانم باید سه ماه تعهد بدهم که بمانم که من با وضع فعلی کار تهران نمیتوانم، من گفتهام تا انجام حمله میمانم بعد اگر سالم ماندم برمیگردم که فعلا هنوز موافقت نشده است امکان زیاد دارد که نگذارند در حمله شرکت کنم چون عضو کادر نیستم خوب امیدوارم حال همهی شما خوب و همهی شما سالم باشید، چون اگر انسان از منزل خیالش راحت باشد بیشتر به کار اینجا میرسد از جهت من نگران نباشید و دلتان شور نزند، زندگی ما دست خداست هر چه او مقرر کرده است همان اجرا میشود ما که قرار است فوقش 60 سال عمر کنیم و بعد بمیریم با بار گناهان اگر الان به دین خدا کمک کنیم و امانت خدا را که در دست ما است یعنی جانمان را به صاحبش برگردانیم چرا نکنیم و اگر نکنیم مسئولیم، امکان دارد بگویید خوب شما در تهران هم در حال خدمت هستید بله امکان دارد ولی برای خودسازی باید در جبههها حضور یافت در چادرها در سنگرها با بسیجیهای مخلص راه رفت و غذا خورد.
مسئلهی اسلام و هدفش انسانسازی است و برای انسانسازی باید هر کاری که لازم است انجام داد حتی ترک خانواده حتی ترک علایق شخصی و... من اگر هم توفیق شرکت در عملیات را نداشته باشم همین اینجا بودن خیلی برای خودم خوب است انسان در این مکانها ضعفهای خود را در مییابد البته اگر در حمله شرکت کنیم باز بیشتر خود را میشناسیم و وقتی خود را خوب شناختیم خدا را نیز بهتر میشناسیم.
پورشهامی، سرکانی، رحیمی، ماجدی، شریفی و ادهمیان هم همین اطراف هستند البته با پورشهامی یک جا هستیم ولی بقیه در گردان دیگری هستند. این زلزلهای که آمده بود یکسری را نگران کرده بود منجمله پورشهامی چون فکر میکرد پدر و مادرش رفته باشند مشهد و در حال برگشتن امکان دارد زیر سنگها باشند که چون اجازهی شهر رفتن نداشت هنوز اطلاعی ندارد.
سلام من را به بچهها و آشنایان برسانید اگر حال نامه نوشتن داشته باشم برای چند نفر میخواستم نامه بنویسم که اگر ننوشتم سلام برسانید که یکی محمد و دیگری البرزی و چند نفر دیگر. در ضمن امیدورام سالم و سرحال باشید هم شما پدر جان هم ناهید و نادره و آقا مهدی و مجید آقا همچنین آقا رضا و حمید و مریم یا سمانه یا... التماس دعا داریم. در ضمن اگر هم اتفاقی افتاد صبر را پیشه کنید و اگر هم برگشتم که هیچ البته احتمال زیاد برمیگردم به امید پیروزی رزمندگان اسلام و شفای مجروحین و زیارت کربلا. والسلام علیکم و رحمت الله.
62/1/7 ساعت 11:05 صبح
انتهای پیام/ 181