نامه شهید علی رفیق‌دوست/ شعار رزمندگان زیارت یا شهادت است

شهید رفیق‌دوست در نامه خود آورده است: اکنون شعار رزمندگان این است یا زیارت یا شهادت یعنی این عملیات عقب‌نشینی ندارد، امیدوارم خداوند یار و یاور رزمندگان در هنگام حمله باشد.
کد خبر: ۲۶۳۲۳۵
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۰ - 01November 2017
دپو /// منتشر نشود/// نامه شهید علی رفیق‌دوست/ شعار رزمندگان این است یا زیارت یا شهادتبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علی رفیق‌دوست» 17 فروردین 1343 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام در تاریخ 24 فروردین 1362 طی عملیات والفجر یک به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

این شهید والامقام نامه‌ای را خطاب به خانواده خود نوشته است که در ادامه می‌خوانید:

«بسمه تعالی

پدر و مادر گرامیم سلام علیکم

اصبروا و صابروا و رابطو ان الله یحب الصابرین (آیه‌ی 200 سوره‌ی آل عمران)

از این که در نوشتن نامه مدتی تعلل کردم عذر می‌خواهم چون هر آن امکان داشت به علت درست نشدن کارم به تهران برگردم ولی احمدالله الان که ساعت چهار بعدازظهر است و من در میدان راه‌آهن اندیمشک نشسته‌ام کارم جهت ماندن تا پایان عملیات و در صورت سالم ماندن درست شده است و بالاخره خدا این منت را بر من گذاشت که در راهش در سپاه اسلام بمانم و در حمله شرکت کنم احتمالا این نامه آخرین نامه‌ای است که از من دریافت می‌کنید چون اگر حمله شروع بشود وقت نامه نویسی ندارم و بعد از آن هم یا به تهران می‌آیم یا می‌آورندم امیدوارم از این گونه رک گفتن غمگین و ناراحت نشوید بالاخره زندگی و مرگ ما دست خداست و چه بهتر از این که مرگ انسان شهادت در راه خدا باشد. البته من از خدا خواسته‌ام که زنده برگردم چون من در تهران کارهایم را نیمه تمام ول کردم و آمده‌ام باید برای اتمام آن‌ها چند روزی به آن‌ها برسم که تا ببینم خدا چه می‌خواهد.

پدر گرامی از رسیدن نامه‌ پر محبت و گرم و تعلیم دهنده‌تان خیلی مسرور شدم البته مسائلی را که در نامه‌تان نوشته بودید در مورد رزمندگان حقیقی اسلام صدق می‌کند نه من انسان برای جندالله شدن خیلی باید زحمت بکشید هر کسی مثل من را نمی‌توان مصداق آیه‌ای که ذکر کرده بودید در اول نامه حساب کرد ولی امید داریم که به آن مقام برسیم چند روزی روی نوشته‌هاتان فکر می‌کردم خواسته بودید از حال و هوای جبهه بنویسم حال و هوایش آن گونه است که من حدود یک هفته است ناامید شده بودم از اینکه کارم درست بشود آمدن خود به تهران را ساعت به ساعت عقب می‌انداختم تا بیشتر در هوای جبهه در میان شهدای آینده نفس بکشم وقتی شب در دعای دسته جمعی می‌نشینی و گریه‌ها و ندبه‌ها را می‌بینی و سینه‌زنی‌های عاشقانه و خالصانه را می‌نگری نمی‌توانی خود را راضی کنی که از این مسائل جدا شوی بطور مثال دیشب وقتی بیرون چادر دراز کشیده بودم از گردان همسایه‌ی ما که چند صد متر با ما فاصله دارد صدای سینه‌زنی و اشک ریختن و التماس کردن می‌آمد که تا ساعت 12 نخوابیدم آنچنان زاری می‌کنند بدرگاه قادر متعال که دل سنگ گون ما آب می‌شود.

چند شب پیش در یکی از گردان‌ها (حمزه سیدالشهدا) بعد از سینه‌زنی چند نفر یک نمونه خواب دیده بودند که همه مثل هم بود که یکی به آن‌ها گفته بود قرآن را باز کنید که وقتی این بچه‌ها قرآن را باز کرده بودند همه آیه‌هایی را دیده بودند که نوید فتح می‌داد و من امیدوارم این حمله با پیروزی شروع شود و با پیروزی ادامه یابد. در جبهه بعد از عملیات مقدماتی والفجر و اکنون شعار رزمندگان این است یا زیارت یا شهادت یعنی این عملیات عقب نشینی ندارد امیدوارم خداوند یار و یاور رزمندگان در هنگام حمله باشد.

و اما مامان با اینکه می‌دانم خیلی نگرانی ولی با این همه ماندم امیدوارم با یاد کردن خدا قلب خود را مطمئن گردانی سلمی چطوره دلم می‌خواست ببینمش امیدوارم سالم باشد از روزی که اینجا آمدم تا امروز خوردم و خوابیدم و برای درست شدن کارم دویدم، احوالم خیلی خیلی خوب است و امیدوارم که شما هم خیلی خوب باشی دل شور زدن را کنار بگذار و فقط دعا کن که پیروزی‌های ما به دعاهای مردم است.

اما آقا رضا، سلام علیکم و رحمت الله حالت که خوب است فقط به درست بیشتر برس فکر بسیج رفتن را تا پایان سوم راهنمایی از فکرت بیرون کن در کارهای منزل بیشتر کمک کن امیدوارم سلامت باشید و اگر خبری از من رسید خوددار باشید و صبر کنید به نادره و مجید آقا و ناهید و آقا مهدی و مادرجون سلام برسانید مادرجون را سلام مخصوص برسانید صبور باشید.

علی 62/1/20»

انتهای پیام/ 181

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار