به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، سریال «نوار زرد» نوشته کریم لک زاده، کارگردانی پوریا آذربایجانی و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی این شب ها از شبکه ۲ سیما پخش می شود.
در این مجموعه سعی شده از پلیس چهره متفاوت تر و جذاب تری از آن چیزی که تاکنون در رسانه ملی دیده ام ارایه شود.
امیر آقایی کاراکتر اصلی سریال نقش پلیسی توانا و باهوش را ایفا می کند و دستیاری دارد که در فضای مجازی مهارت بالایی دارد و همواره کنار او است. محسن بهرامی در نقش محسن پلیسی خونسرد و آرام است که کارش را بسیار جدی می گیرد.
از آنجا که بهرامی پس از مدت ها دوری از تلویزیون با ایفای نقش محسن در «نوار زرد» به این رسانه برگشته است درباره این سریال و ایفای نقشی متفاوت تر از آنچه تاکنون بازی کرده است گفتگویی با او داشته ایم که در ادامه می خوانید:
چطور به گروه «نوار زرد» پیوستید و نقش پلیس را بازی کردید؟
طبق روال همه کارها دستیارها با ما تماس می گیرند. زمانی که صحبت از نقش ها می شود گزینه ها و کاراکترهای مختلف را بررسی می کنند و با آنها تماس می گیرند طبق همین روال نیز با من تماس گرفتند و من نیز به دفتر محمدرضا شفیعی تهیه کننده این سریال رفتم. او گفت قرار است چنین سریالی ساخته شود و بعد نقش را به من معرفی کرد و رویه آشنایی ما به این شکل بود.
چه ویژگی هایی از این نقش موجب شد تا آن را بپذیرید؟در فیلم های پلیسی و کارآگاهی همیشه ما پلیس هایی را در کنار کارآگاه ها می بینیم و در واقع دستیار کارآگاه کاراکتری است که در طول تاریخ سینما و فیلم های جنایی حضور داشته است.
محسن که من نقش آن را در «نوار زرد» بازی کردم یک سری فاکتورهای مشخص دارد و من چپز زیادی به آن اضافه نکردم و بیشتر سعی کردم آن نقش را زنده و پویا ایفا کنم تا در طول داستان برای مخاطب باورپذیر باشد، اما چیزی که در این شخصیت خیلی برجسته است خونسردی و آرامش او است که بیشتر از دیگر خصوصیت هایش به چشم می آید.
همانطور که گفتید در فیلم ها و سریال های خارجی و بعدها در نمونه های ایرانی الگوی زوج پلیس معمولا دیده می شود. چه اصراری به تکرار این الگو وجود دارد؟این ترکیبی است که خیلی نمی توان آن را تغییر داد و دستکاری کرد زیرا در واقعیت هم این ۲ شخصیت در کنار هم هستند و با یکدیگر قصه ها را کامل می کنند. البته در این میان فیلم ها و سریال هایی هم بوده اند که کاراکتر پلیس به تنهایی عمل کرده و در کنار خودش دستیاری نداشته است ولی عموما چون این کاراکتر در واقعیت وجود دارد نمی توانیم او را در درام و قصه نادیده بگیریم.
این الگو در سریال «نوار زرد» خک دیده می شود و در کنار کاراکتر پلیس که محور اصلی داستان است یک دستیار هم حضور دارد. البته نقشی که شما در سریال «نوار زرد» ایفا می کنید یک پلیس کم هوش و پر اشتباه نیست ولی بازهم آن الگوی کلیشه ای را به خود گرفته است.درباره نکتهای که شما درباره هوش دستیار کارآگاه می گویید باید بگویم برخی آثار در نشان دادن این کمهوشی زیادهروی کرده اند و این باعث شده مخاطبان فکر کنند در کنار کارآگاهی که از انسان های معمولی به لحاظ هوشی چند پله جلوتر است و به راحتی معماها را حل می کند باید یک دستیار کم هوش هم حضور داشته باشد، اما در این جا نه تنها محسن آدم کمهوشی نیست بلکه باهوش هم هست اما از کارآگاه اصلی داستان باهوشتر نیست و کمی کندتر از او عمل می کند. البته در برخی مواقع می بینیم محسن به نکته هایی اشاره می کند که حتی شخصیت اصلی هم خیلی به آن توجه نکرده است و با توجه به کشفیات دستیار پلیس برخی گره های داستان باز می شود. در کل محسن آدم باهوشی است و در فضای سایبری بسیار مهارت دارد.
چرا همین توانایی ها و آشنایی و تسلط به مسایل تکنولوژیک به اندازه کافی پررنگ نشده است؟ما در بعضی از پرونده ها به فراخور شرایط این توانایی را نشان داده ایم و در مابقی قصه ها لزومش احساس نشده است که به آن نپرداخته ایم. در واقع پررنگ بودن تسلط محسن به تکنولوژی بستگی به پرونده هایی دارد که روی آنها کار می کند. به عنوان مثال یک پرونده سرقت و کلاهبرداری اینترنتی داریم که در این جا محسن به راحتی مسیر هک را تشخیص می دهد و متوجه می شود آنها چطور توانسته اند کلاهبرداری کنند.
فکر می کنید سریال در ارایه تصویری جدید از پلیس (خوش تیپ، بهروز، مطلع، هوشمند و زرنگ و جلوتر از خلافکاران) موفق عمل می کند یا دچار بزرگنمایی می شود و یا حتی ممکن است مخاطب گاه این الگو را نپذیرد؟با این که موفق عمل کرده است موافقم، اما فکر نمی کنم بزرگنمایی شده باشد. به هر حال خوب و تمیز لباس پوشیدن خاصیت هر انسانی است که به خودش اهمیت می دهد حتی در دین هم نکات مستقیمی درباره نظافت و زیبا و زیبنده بودن داریم. یک پلیس باید استایل متناسب با شغلش را داشته و همچنین ورزشکار باشد. طبق پژوهش هایی که داشته ام و با افرادی که در ناجی هنر با آنها آشنا شدم دیدم که آنها اکثرا ورزشکار هستند و از ورزش های رزمی مانند جودو گرفته تا موتورسواری و ماشین سواری را به خوبی می دانند و اندام های خیلی ورزیده و تنومندی دارند.
البته در یک برهه زمانی کاراکتر پلیس در سریال ها یک مقدار تپل تر بود و تحرکی نداشت، اما قرار نیست که همیشه این گونه باشد. از طرفی در واقعیت می بینیم که پلیس ها ورزشکارند و به لحاظ جسمی زبده و آماده هستند پس چرا باید در سریال ها تصویری دیگر نشان دهیم؟ ما در این سریال از پلیس کاراکتری شیک و شکیل تر می بینیم که به نظرم اتفاق خیلی خوبی است.
البته از سوی دیگر در سریال های ایرانی سعی می شود از پلیس یک قهرمان ساخته شود که پیش بینی هایش هرگز اشتباه نمی شود. این مساله چقدر با حقیقت پلیس ایرانی همخوانی دارد؟در این که پلیس قهرمان است هیچ شکی نیست. همه افراد زحمت کش پلیس قهرمان هستند به این دلیل که هیچ چشم داشتی به هیچ چیزی ندارند و در حالی که جانشان را کف دستشان گذاشته اند به وظایفشان عمل می کنند، اما هر انسانی جایز الخطا و یا ممکن الخطا است و هیچ کسی کامل نیست پس خوب است که ما هم برخی از این خطاهایی که انجام می شود در قصه هایمان داشته باشیم و به آن بپردازیم ولی باید در قصه نشان دهیم که پلیس بالاخره راهی برای حل مشکلات پیدا می کند. با این روند کاری می کنیم که این ذهنیت برای مخاطب به وجود نیاید که پلیس به طرز اغراق آمیزی همه کارهایش درست است و سر وقت و بزنگاه می رسد و هیچ وقت اشتباهی کسی را دستگیر نمی کند. فکر می کنم اگر اغراق ها کمتر شود به واقعیت خیلی نزدیک تر می شویم. کما اینکه در سریال «نوار زرد» در بعضی جاها میبنیم که افسر قصه توبیخ می شود به این خاطر که به لحاظ فنی حق ورود به پرونده مورد نظر را ندارد زیرا مسئول پرونده شخص دیگری است.
این الگو از پلیس که در سریال «نوار زرد» می بینیم چقدر برای خود شما باورپذیر است؟برای شخص من باورپذیر است به دلیل اینکه وقتی خودم را جای آن پلیس قرار می دهم می بینم که شخصیت واقعی پلیس همین است. البته با تجربیاتی که در اداره آگاهی با همکاران به دست آورده ام و همه آنها هم در کارشان متخصص و درجه یک بوده اند می بینیم که چقدر راحت و سریع سعی می کنند همه پازل هایی را که به دستشان رسیده کنار هم بچینند و به جواب برسند. آنها یک سری تکنیک های خاص می دانند و همه این علوم و تجربه ای که دارند در کنار هم به کار می گیرند و این باعث می شود که ظرف چند روز سریعا به نتیجه برسند. حتی دیده ام در یک پرونده پس از ۲ روز مجرم آن دستگیر شده است یا بعضی اوقات در ۲۴ ساعت پرونده آماده است و باید تحویل مقامات قضایی داده شود. این ها مسایلی بود که من از نزدیک می دیدم البته شاید مخاطب این را نپسندد و از این که معما زود حل شود راضی نباشد. بیننده دوست دارد گره های داستان بیشتر باشد ولی شاید آن کارگردان لزومی برای وجود پیچیدگی ندیده باشد و بخواهد در این بخش زودتر به نتیجه برسد و سراغ بخش بعدی برود. ولی من منصفانه آن چه را که دیده ام می گویم؛ واقعا افراد پلیس سرعت عمل فوق العاده ای دارند.
چقدر سعی کردید از پلیس های ناجا برای ملموس شدن نقش پلیس مشاوره بگیرید و چقدر از نقش را با بررسی و مطالعه شخصی کسب کردید؟به هر حال بازیگری که نقش یک پلیس را دارد سعی می کند با کسی که پلیس است نشست و برخاست و گفتگوهایی داشته باشد. این ها خیلی موثر است و می تواند کمک زیادی به من کند تا بتوانم نکات ریز شخصیتی پلیس واقعی را در خودم بیاورم و آن را پرورش و نمایش دهم. من از دوستانم در این زمینه کمک زیادی گرفتم و بخشی از بازی ام حاصل نکاتی بود که از پلیسهای ناجا آموختم.
چقدر برایتان اهمیت دارد که افراد نیروی انتظامی این سریال را دنبال کنند؟قطعا مهم است. این که این افراد به سریال ما علاقه مند شوند و با آن همذات پنداری کنند به نسبت افرادی که در دایره پلیس و ناجا نیستند برای من که نقشی در این مجموعه داشته ام اتفاق خیلی خوشایندی است. این برایم خیلی جذاب است که آن فرد پلیس هم من را بپذیرد و بگوید من نقش پلیس را در این سریال دیده ام و به نظرم دقیق و خوب بود.
در این سال ها هر سریالی درباره یک حرفه و صنف ساخته شده دقیقا همان صنف اعتراض کرده اند. تا امروز انتقادی از سوی پلیس ها نشده است؟خوشبختانه نه. در هنگام کار مشاور انتظامی همواره در کنار ما حاضر بود و تمام موارد انتظامی کار زیر نظر مشاور بررسی و هماهنگ و اگر ایرادی بود اصلاح می شد. به هر حال باید به گونه ای می بود که مشاور صحت آن را تایید می کرد و بعد ما ضبط را انجام می دادیم.
وقتی در مورد یک شغل فیلمی ساخته می شود و حالا یک مطلبی هم در آن عنوان می شود برخی ها گارد می گیرند و اعتراض و انتقاد می کنند که چرا این اتفاق افتاد؟ طبیعتا ما نمی توانیم افراد بدون شغل در فیلم ها و سریال هایمان داشته باشیم. حالا از قضا یک شخصیت مثلا مکانیک، پزشک، مهندس و... به جرمی متهم میشود این به معنای آن نیست که همه افراد آن صنف متهم شده باشند.
شما برای ایفای نقش خود چقدر به فیلمنامه بسنده کردید و تا چه اندازه خلاقیت به خرج دادید؟من به فیلمنامه ای که خوانده بودم متعهد ماندم. فیلمنامه سر جای خودش بود و به لحاظ کلامی و دیالوگی من هیچ چیزی به این نقش اضافه نکردم و اصولا خیلی دوست ندارم این کار را انجام دهم و معتقدم فیلمنامه کفایت می کند. بخشی دیگری هم هست که کارگردان معیارهای خاصی را از من می خواهد من نیز در حد توانم آنها را انجام می دهم یعنی تمام کاری که من در مقابل دوربین انجام می دهم و ماحصل آن در تلویزیون دیده می شود چیزی است که در فیلمنامه قید شده و کارگردان به من گفته است. بحث خلاقیت خیلی کار پیچیده، عجیب و بزرگی است. من به عنوان کسی که کار بازیگری می کند تمام سعی ام این است که یک اجرای درست و به اندازه داشته باشم. از نظر من خلاقیت کار نابغه ها است و من خودم را به عنوان اجراکننده نقش می دانم نه خالق آن.
بازی در کنار امیر آقایی و همکاری با پوریا آذربایجانی برای شما چه تجربیاتی را در برداشت؟بیشتر بازی من در کنار امیر آقایی بود که این همکاری خیلی دوستانه بود و ما سعی کردیم این رفاقت را پشت دوربین هم داشته باشیم تا تماشاچی بتواند به راحتی رفاقت بین دو همکار را بپذیرد. امیر آقایی بسیار درست و حرفه ای کارش را انجام می داد و من نیز از این همکاری خیلی لذت بردم. پوریا آذربایجانی هم خیلی درجه یک است و خوب می داند قرار است چه کاری انجام دهد و این خیال بازیگر را راحت می کند.
کماکان در رادیو هستید؟بله، رادیو میوه ممنوعه است که ما خورده ایم. وقتی وارد رادیو می شویم دل کندن از آن کار دشواری است. نه اینکه رادیو اتفاق عجیب و غریبی است، نه! اما نمی توان به هیچ شکلی از آن دل کند و حتی حاضریم تنها یک نمایش را در آن جا ضبط کنیم. رادیو افراد را به خودش وابسته می کند.
به تازگی پیشنهاد اجرا نداشته اید؟ تصمیم ندارید در آینده یک تاکشو اجرا کنید؟من قبلا سابقه اجرا داشته ام و یکی از بهترین برنامه های چند سال اخیر به نام «رادیو هفت» را اجرا کرده ام، اما واقعا مجری نیستم و تصمیم ندارم که تاکشو اجرا کنم؛ لااقل فعلا به اجرا فکر نمی کنم.