به گزارش خبرنگار
ساجد، شهید «ضیاءالدین متبحری» با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 15 اسفند 1364 در منطقه عملیاتی فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله و به نام خداوند مهربان و به نام آنکه رسیدن به او آرزوی دلهای گنهکارمان است و تقرب به سوی او آرزوی قلبهای سیاهمان است.
و با سلام بر مهدی موعود (عج) و با سلام خدمت نایب بر حقش امام خمینی (مدظله) و با درود و سلام فراوان خدمت امت شهید پرور همیشه در صحنه و با آرزو برای شفای مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی.
اینجانب ضیاءالدین متبحری وصیتنامهای مینویسم:
در اول شهادت میدهم که خدا یکی است و همتایی ندارد و شهادت میدهم که محمد (ص) آخرین فرستاده و پیامبر خداست و شهادت میدهم که علی (ع) ولی خداست و شهادت میدهم به غیبت امام زمان (عج) و ظهور آن حضرت.
وصیتنامه را در مقر جدیدمان که مهران میباشد شروع به نوشتن کردم قبل از اینکه چیزی یا صحبتی بکنم صحبتم با مولای خودمان بکنم خدایا از شما تشکر میکنم که به این بنده گنهکار توفیق جهاد دادی، خدایا زبان کند است که با تو حرف بزنم، خدایا آنقدر نافرمانی تو را کردم و آنقدر معصیت کردم که شرمندهام بیچارهام، خدایا ولی شما چقدر مهربان بودی با این همه نافرمانی و این همه گناه باز هم به من لطف میکردی. و مرا به گناهم نمیگرفتی، خدایا ممنونم مولای من اگر تو میخواهی در آن دنیا با عدالتت رفتار کنی چه کنم چون برای اولین گناهی که کردم مجازات من آتش جهنم بوده، مولای من از تو میخواهم که با فضلت با من رفتار کنی مولای من چقدر گناه کردم که فراموش کردم.
چقدر نافرمانی کردم مولای من حالا هم که به جبهه آمدهام چیزی جز این جان ناقابلم را ندارم که در راهم دهم پس مولای من این جان ناقابل مرا قبول کن و به لطفت از گناهانم درگذر، سپس سخنی این حقیر با امت شهید پرور خویشان و آشنایان دارم که بیان میکنم، عزیزان مبادا دست از خلیل زمانمان بردارید و او را تنها بگذارید که تنها گذاشتن او باعث سرشکستگی اسلام است که بعد از این اسلام و مسلمین نمیتوانند سربلند کنند عزیزان به خدا متکی باشید و از هیچ قدرتی نترسید که اگر چنین باشد خدا یارتان است.
خواهران و برادران تقوا را پیشه کنید و از هیچ قدرتی نترسید که اگر چنین باشد خدا یارتان است و از گناهان دوری کنید عزیزان به خود آییم و گرد معاصی نرویم و الله مردنی در کار است همه ماها دیر یا زود از این دنیا باید برویم عزیزان بی توشه رفتن سخت است: حضرت علی (ع) در چاله ناله میزد و میگفت امان از سفر بیتوشه مولایمان که چنین بگوید ماها باید حساب کارمان را بکنیم و الله ماها طاقت عذاب جهنم را نداریم خدای تبارک و تعالی میفرماید: «فما اصبرهم علی النار» اگر طاقت عذاب جهنم را دارید گناه کنید که با کوچکترین دردی از پا میافتم، پس چرا انقدر گناه میکنیم پس با نفسمان مبارزه کنیم و پیروی از خدای تعالی کنیم و اگر چنین نکنیم باعث فلاکت و بدبختی خودمان است و دودش به چشم خودمان میرود، عزیزان به این دنیا چشم نبندید که حضرت رسول فرمودند دنیا مال کسی است که خانه دیگری ندارد.
ماها که دیر یا زود از این دنیا میرویم پس اعمالمان و کارهایمان را برای رضای خدا انجام دهیم به هر حال از شماها معذرت میخواهم و میبخشید که این مسائل را تذکر دادم، سخنی هم با پدر و مادرم دارم، پدر جان شما خیلی برای من زحمت کشیدید زحمات شما را فراموش نکردم که چه سختیها برای بزرگ کردن من کشیدید و ناراحتیهای بیشماری را تحمل کردید تا من را به این اندازه رساندید خدا ان شاءالله اجرش را به شما دهد. مادر عزیز و بهتر از جانم سخنی هم با شما دارم شما هم برای من خیلی زحمت کشیدی و من هیچگاه نتوانستم حتی ذرهای از زحمات شما را جبران کنم.
مادر جان، خواهشی که از شما و دیگر عزیزان دارم این است که اگر فیض شهادت را ان شاءالله نصیب این حقیر کرد نمیگویم گریه نکن چون امام حسین (ع) برای فرزندش گریه کرد ولی مادر اگر خواستی گریه کنی مبادا جلوی ضد انقلابان و فرصت طلبان گریه کنی که آنها سوء استفاده کنند، مانند شیر جلوی آنها بایست، مادر هر موقع خواستی گریه کنی برای مصیبت امام حسین (ع) گریه کن و برای غریبی او و برای علی اکبر (ع) گریه کن. که ما هر چه داریم از اهل بیت است، مادر جان شرمنده زحمات شما و پدرم هستم، امیدوارم در آن دنیا اگر خدای تعالی لیاقتش را داد برای شما کاری بکنم، پدر و مادر و خواهران و برادرانم و خویشاوندانم صبر را پیشه کنید که خدای مهربان در قرآن میفرماید.
«الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون» آنکه چون به حادثه سخت و ناگوار دچار شود صبوری پیشه گرفته گویند ما به فرمان خدا آمده و به سوی او رجوع خواهیم کرد پس صبر و پایداری کنیم که خدا با صابران است. از خواهرانم هم میخواهم که راه شهدا را زینبوار ادامه دهند و همچنین برادرانم که نگذارند اسلحهایی بر زمین بماند و ادامه دهنده راه شهدا باشند.
از اقوام و خویشاوندانم حلالیت میطلبم و امیدوارم این حقیر را ببخشید و هر موقع به یاد این بنده افتادین از خدا برای من طلب مغفرت بخواهید و همچنین قرآن بخوانند از برادرانم حسین صالحی و جواد بختیاری و همچنین دوستان دیگر حلالیت میطلبم، حسین جان و جواد جان شماها برای من دوستان بسیار خوبی بودید، همچنین دوستان دیگر و یادتان باشد تقوا را پیشه خود بسازید.
سخنی هم با این ضد انقلابیان و آنهایی که برای شکم و چیزهای دنیایی و مال دنیا نق میزنند دارم که آنقدر نق نزنند برای دو روز دنیا بیایید کلاهتان را قاضی کنید ببینید با آن زمان فرق کرده یا نه پردههای چشمتان را کنار بزنید و واقعیتها را ببینید، الان ما با دنیا در جنگ و از هر طرف به ما حمله میکنند و با این وضع که آنها برای ما پیش آوردهاند باز ما هنوز به یاری خدا روی پا ایستادهایم؛ بیایید قدری به فکر این شهدا باشید که رفتن و خونشان را دادند لااقل شما کاری که نمیکنید آنقدر نق نزنید و اشکال تراشی نکنید که آن دنیا بد وضعی دارید در آخر وصیتی به همه دارم این است، نمازتان را پاکیزه بخوانید و قرآن زیاد بخوانید که خدا یارتان باشد.
پدر جان وصی من شما هستید، چهار سال برایم روزه قضا بدهید و یک سال نماز قضا و کفاره آن را بدهید و همچنین خمس سال را. دوباره از شما میخواهم برای من طلب مغفرت از خداوند منان بخواهید به امید پیروزی حق بر باطل و نابودی تمام مستکبران و آزادی تمام در بندان و به اهتراز در آمدن پرچم لا اله الا الله در تمام قلل جهان.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
ضیاءالدین متبحری »
انتهای پیام/ 111