به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، استان همدان که از قدیم الایام بهسبب تدیّن مردمان خداجوی آن، دارالمومنین خوانده میشد پس از آغاز جنگ تحمیلی و بهدلیل رشادتهای جوانان مومن پرورش یافته در مکتب سیدالشهدا (ع) در میدانهای نبرد و تقدیم 8 هزار لاله گلگون کفن، از سوی رهبری معظم انقلاب افتخار دریافت عنوان دارالمجاهدین را نیز پیدا کرد.
شهدای گرانقدری که بسیاری از ارزشها، ماندگاریشان را مدیون جانفشانی آنها میدانند چرا که اگر عزت و شرفی هست و اگر هنوز مردان این سرزمین میتوانند راستقامت و سینه سپر کرده، راه بروند به دلیل وجود چنین گوهرانی نظیر همدانیها، قهاری سعیدها، تا جوکها، بهمنیها، ترکها، مظاهریها و غیره است. شهدائی که گمنامی چیزی از دلاوریها و حماسهآفرینیهایشان کم نکرده است.
در این سالهای پس از جنگ با اتفاقات نو به نو در حوزه فرهنگی و هجمههای دشمنان بیم آن میرفت که فرهنگ دفاع مقدس در وانفسای دنیا فراموششده و نسل جدید با دستانی خالی و ذهنیتی نهچندان روشن از افتخارات گذشته، بازی و میدان را به رقیب واگذار کند که اجرای طرح شهید شاخص کشوری بار دیگر امید را در دلها روشن کرد.
بر این اساس طرح ابتکاری انتخاب شهید شاخص استان همدان از سوی سپاه انصارالحسین (ع) امیدها را دوچندان کرده چراکه با اجرائی شدن این طرح فضا برای معرفی شهدا به مردم و بهویژه جوانان فراهمتر شده و دستاوردها عینیتر میشود.
ازجمله شهدای معزز امسال که بهعنوان شهید شاخص استان همدان معرفیشده است شهید سعید قهاری سعید فرمانده دلاور و گمنام لشگر سه مخصوص نیروی زمینی (حمزه سیدالشهدا) است کسی که ماجرای زندگی و شهادتش همانند ماجراهای شاهنامه پر از حماسهآفرینی است آنهم حماسهآفرینیهای از جنس واقعیت. آنچه از منظرتان میگذرد برشی از زندگی سردار سرافراز اسلام شهید سعید قهاری سعید به روایت تسنیم است.
زندگینامه شهید قهاری سعید
سردار شهید سعید قهاری سعید در پنجم فروردین 1331 در خانهای کوچک اما مصفا به عشق و نور الهی در روستای چنار علیا از توابع شهرستان اسدآباد به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران ابتدایی به همراه خانواده به شهر همدان مهاجرت کرد و به ادامه تحصیل مشغول شد.
این شهید معزز ضمن ادامه تحصیل همراه پدر به کسب علوم قرآنی در محضر عالم بزرگوار آیتالله ملاعلی معصومی همدانی پرداخته و کسب فیض نمود. شهید قهاری سعید پس از گذراندن خدمت سربازی در سال 1353، در سالهای 1354 و 1355 فعالیتهای انقلابی علیه نظام ستمشاهی را شروع کرد که در این مسیر چندین بار توسط ساواک دستگیرشده و مورد شکنجه و آزار آنها قرار گرفت. این فرمانده دلاور با پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب و سپس سپاه همدان شد و با شروع درگیری در کردستان توسط ضدانقلاب عازم این خطه شده و در مناطق قروه، دهگلان، سنندج و پاوه حماسههای جاودانی را خلق کرد.
وی بافرمان امام (ره) در سال 1358 مأمور راهاندازی و سازماندهی واحد بسیج در استان گردید و در سال 1359 نیز به سمت فرماندهی سپاه نهاوند منصوب شد. این شهید گرامی در سالهای جنگ تحمیلی در جبهه سر پل ذهاب و مریوان حضوری فعال داشته به گونهای که در سال 1361 با تشکیل گردان شهید بهشتی در منطقه سنقر، ضدانقلاب را فلج کرد و منطقه را از لوث وجود آنان پاک نمود. این فرمانده دلاور در سالهای بعد فرمانده سپاه جوانرود شده و تیپ ابوذر متشکل از پیشمرگان کرد مسلمان را راهاندازی کرد. او سپس به فرماندهی سپاه پاوه و تیپ 212 حمزه منصوب گردید و در عملیات والفجر 5، کربلای 5، والفجر 10 و چندین عملیات در محدود کردستان حضوری چشمگیر داشت.
سردار شهید سعید قهاری سعید در طول حضور درخشان خود در کردستان با همدلی با برادران اهل سنت، وفاق اسلامی و میهنی را به نحو احسن به نمایش درآورد که تأثیرات فرهنگی بسیار عالی را در منطقه بهجای گذاشت. وی پس از پایان جنگ تحمیلی عهدهدار مسئولیتهایی مانند مسئول قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع)، جانشین لشکر 3، جانشین قرارگاه نجف اشرف، فرمانده تیپ الغدیر و سپس فرمانده لشکر 3 مخصوص حمزه سید الشهداء (ع) شد و به میهن اسلامی خدمت کرد.
شهید شاخص استان همدان سرانجام پس از یک عمر تلاش در راه اهداف متعالی اسلام در روز جمعه چهارم اسفند سال 1385 با شنیدن خبر درگیری رزمندگان با عوامل خود فروخته داخلی برای بررسی وضعیت با هلیکوپتر راهی منطقه شد، که درنهایت براثر سقوط بالگرد به همراه تنی چند از یارانش ردای سرخ شهادت را بر تن کرد.
فرازهایی از وصیتنامه سردار شهید سعید قهاری سعید
خدای متعال را بینهایت شاکرم که توفیق سربازی ولایت امر را به من داد. توفیق داد تا در عصری باشم که با معاویههای زمان و شیطانهای بزرگ بجنگم. جنگیدن علیه شیطان بزرگ آمریکا یک توفیق و یک کار بزرگی است که هم شهدا خوشحال میشوند و هم آقا.
خواسته بزرگ این حقیر مرگ در راه حق است که انتظار آن را میکشم. ناامید نمیشوم زیرا باخدایم پیمان بستهام تا بهوقت خودش به یاران شهیدم بپیوندم. از خداوند مهربانم میخواهم جزء کاروان شهدا باشم. گرچه دیر شده و اواخر خدمتم را میگذرانم ولی به عنایت الهی دلبستهام. میدانم یاران شهیدم منتظرم هستند.
نمیدانم چه کاشتی کردهام؟! آیا ثمر خواهد داد؟! خدای من اگر با رفتن بنده حقیر به اسلام و انقلاب کمکی خواهد شد پس آمادهام باقیمانده عمرم را به آقا (مقام معظم رهبری) هدیه نمایم.
خدایا به خانوادهام سخت گرفتهام به خاطر هجرت زیاد به مناطق مرزی و جنگی، آنها را از من راضی بگردان! خدایا مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده نه به خاطر بهشتات بلکه به خاطر شهدایی که در کنارم شهید شدهام تا روی دیدن آنها را داشته باشم.
سرباز خاکی ولایت، سعید قهاری سعید
پیرامون زندگی سردار شهید سعید قهاری سعید تا کنون کتاب های پرده داران راز دوست به قلم سید میثم موسویان، آشنای قله های سرسختسردار شهید سعید قهاری سعید به قلم سید ابوطالب سید محمدی،آشنای غریب به قلم فارزانه مروی و فرحناز رسولی، آخرین دیدار _ زندگینامه و مجموعه خاطرات سردار شهید سعید قهاری سعید) به قلم حسن نایبی صفا و لیلا مصباحی طاهری و هم سفر آتش و برف روایت فرحناز رسولی به قلم فرهاد خضری به نگارش در آمده است.
در بخشی از کتاب همسفر آتش و برف میخوانید:
صدام حسین باز کردهای عراقی را آواره ایران کرده و این بار سعید با یک خواهش آمده ببیندت. میگوید اگه بهت بگم بیا لب مرز ، بیا این زن ها را آواره رو بازرسی بدنی کن ، از دستم دلخور میشی؟ اینجا مریوان است 14 فروردین سال 70 چند روزی بعد از به دنیا آمدن فاطمه و عید دیدنیهای آشنایان و تنهایی دوباره تو. سعید فرمانده سپاه است و مسئول خط مرزی مریوان. میگویی دلت میآد این بچه شیرخوره رو ول کنم پاشم بیام اون جا؟ میگوید من به فاطمه نگفتم بیاد. به تو گفتم بیا. اگه تودلت به اومدن رضا بده، خودت هم بلدی یه فکری برای فاطمه بکنی.