دفاع پرس گزارش می دهد/

مرتضی هستم 8 ساله/ کمپ ها پلی میان بودن و نبودن

پدیده اعتیاد و فعالیت کمپ‌های ترک اعتیاد وقتی جدی تر مورد پیگیری قرار می گیرد که بنا بر آمار موجود تعداد این کمپ‌ها در سال‌های اخیر رشد زیادی داشتند به‌طوری که، به گفته وزیر کشور تعداد کمپ‌های مجاز از 186مرکز در سال 1391 به بیش از هزار مرکز رسیده است و این در شرایطی است که بر اساس آمار وزارت کشور 948 کمپ غیر مجاز ترک اعتیاد نیز در حال فعالیت هستند.
کد خبر: ۲۶۴۴۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۰ - 30August 2014

مرتضی هستم 8 ساله/ کمپ ها پلی میان بودن و نبودن

گروه اجتماعی " دفاع پرس":  وجود کمپهای غیرمجاز ترک اعتیاد در کشور و فجایع ناگواری که در این مراکز رخ میدهد هراز چندگاهی مورد توجه دغدغه مندان و رسانه ها قرار میگیرد. اما این موضوع وقتی جدی تر و حساس تر می شود که شاهد انتشار گزارشات و اخباری مبنی بر  کشته شدن 39 معتاد در کمپ های ترک اعتیاد در یک سال و خودکشی دو نفر در همان سال می شویم.

 لزوم نظارت بیشتر بر فعالیت کمپهای ترک اعتیاد وقتی جدی تر مورد پیگیری قرار می گیرد که بنا بر آمار موجود تعداد این کمپها در سالهای اخیر رشد زیادی داشتند بهطوری که، به گفته وزیر کشور تعداد کمپهای مجاز از 186مرکز  در سال 1391 به بیش از هزار مرکز رسیده است و این در شرایطی است که بر اساس آمار وزارت کشور 948 کمپ غیر مجاز ترک اعتیاد نیز در حال فعالیت هستند این در شرایطی است که بر اساس نظر برخی از کارشناسان  عملا نظارتی بر فعالیت بعضی از کمپ ها دارای مجوز نیز وجود ندارد.

کمپ هایی که هم اکنون با وجود برخورداری از مجوزهای لازم دست به گریبان برخی از مشکلات هستند هم اکنون با تردیدهایی از سوی خانواده معتادان متقاضی ترک رو به رو هستند در حالی که کمپ هایی وجود دارند که بدون کمک مسئولان خدمات مناسبی را به بیماران ارائه می کنند. کمپ هایی که باید رد آن ها عموما در مسیرهای طولانی موجود در بیابان ها یا فضاهای ناکارآمد شهری جستجو کرد.

جزیره ناشناخته از بیماران ناشناس

بعد از طی کردن مسیری طولانی به یک بیابانی خارج از شهر می رسیم. دربی آهنی و بزرگ که گویی جزیره ای از این شهر را جدا می کند.

درب کمپ زده می شود و بعد از 5 یا شش دقیقه از آن سوی در صدای بم که بوی خواب آلودگی می داد به گوش رسید.

" کیه؟ "

و ما می گوییم که یکی از دوستان نزدیک شما و فورا در جواب ما می گوید خودتان را معرفی کنید ما که نمی دانیم چه بگوییم در پاسخ او گفتیم خبرنگار هستیم و می خواهیم با مسئول این مرکز گفت و گو داشته باشیم که فورا گفت بروید و مسئول ما نیست و امروز هم نمی آید.

 این صدای خسته که علاقه ای به باز کردن در نداشت با شنیدن نام نیروی انتظامی مجبور به باز کردن در این جزیره ناشناخته شد. جزیره ای که اولین صدای شنیده شده از آن جیر جیر لولاهایی بود که از آمد و شد معتادان خسته شده بود.

بعد از گذشت 45 دقیقه که مدتی طولانی نیز بود درب باز شد و جوان 30 ، 32 ساله ای با اندامی نحیف در چارچوب در ظاهر شد.پاهایش به شن های محوطه جزیره ناتشناخته کشیده می شد تا شاید صدای پاهایش ما را به مسئول کمپ برساند. 

در مرکز حیاط بزرگ کمپ، استخری بود که تشنه قطره آبی بود شاید آن هم مانند ساکنان این جزیره خود را به خشگی رسانده بود. در انتهای آن چند سوییت که قاعدتا جایگاه ترک معتادین بود به چشم می خورد. 

چشم های کنجکاو حیاط را چرخ می زد تا چیزی از این جزیره ناشناخته جا نماند.

" از من چی می خوایید "

بعد از رسیدن به اتاق مسئول کمپ شروع به صحبت کردیم و گفتیم که ناچار شده ایم بگوییم از نیروی انتظلامی هستیم تا آن ها درب را باز کنند که خیلی ناراحت شد و با چهره ای در هم کشیده گفت " حالا از من چی می خوایید " و وقتی ما از دغدغه هایمان، نگاه اشتباه جامعه به معتادین و شرایط بسیار بدی که در مورد کمپ های ترک اعتیاد وجود دارد گفتیم کمی همکاری خود را با ما بیشتر کرد و گفت: من خودم از 16 سالگی معتاد شدم و با موضوع  اعتیاد تا سن 24 سالگی تا حد و مرز مرگ هم پیش رفتم.

شب ها و روزها را نمی دیدم فقط در پی کسب مواد بودم و چتر بازی با دوستان که به هرطریقی که می توانستم به مواد برسم و برای ساعتی هم که شده در همان حس بی حسی های خود در این دنیا که اصلا برایم مهم نبود نباشم.

من کار را به خیلی گستاخی های بالاتری رساندم

کارم به جایی رسید که با مادرم که حتی از گل به او کمتر نمی گفتم مشاجره های آنچنانی و در آخر به زور از او پول گرفتن و در نهایت ترک منزلی که همه چیز برایم فراهم بود جز بی چارگی و بدبختی که خودم آن ها را برای خودم با اعتیاد به ارمغان آوردم.

من در خانواده ای زندگی می کردم که 2 خواهر و یک برادر داشتم برادر بزرگم چهار سال از من بزرگتر بود و به دلایلی که نمی گویم در زندان بود و من بعد از جریان برادرم به سمت اعتیاد کشیده شدم. در خانواده ما اصلا بی احترامی و بلند صحبت کردن و ... وجود نداشت اما من کار را به گستاخی های بالاتری رساندم.

ناگهان سیلی محکمی به صورتم خورد و من از ضعف بی هوش شدم

بعد از 8 سال معتاد بودن و مصرف هرگونه مواد مخدر یک شب که دیگر نه نای بلند شدن داشتم و نه پول خرید مواد در یکی از پارک های تهران دست به خودکشی زدم و تا می خواستم لبه تیز شیشه شکسته نوشابه را در رگ های گردنم فرو کنم ناگهان سیلی محکمی به صورتم خورد و من از ضعف بی هوش شدم.

وقتی به هوش آمدم خود را در یک اتاق به همراه سه نفر دیگر دیدم. من که از درد به خودم می پیچیدم گفتم من اینجا چه میکنم چه کسی من را به اینجا آورده و شما ها که هستید که جوانی چند سال از خودم بزرگتر به سمتم آمد و گفت " من تو را به اینجا آورده ام تا فرصتی دوباره برای زندگی کردن داشته باشی و دوباره به سرت نزند خودکشی کنی ".

من را بغل گرفت و گفت " شماره ای از منزل یا خانواده ات را بده تا به آنها اطلاع بدهم تو اینجا هستی تا نگرانت نشوند هنوز حرفش تمام نشده بود که ناخودآگاه چشمان پر از اشک شد و یادم آمد من هم خانواده دارم پدر، مادر، برادر و خواهرهایی که روزی می پرستیدمشان.

سلام من مرتضی هستم 8 ساله

بعد از 8 سال اعتیاد و دربدری در اوج جوانی که می توانستم ادامه تحصیل بدهم و با خانواده ام به تمام خوشبختی ها برسم بعد از آشنایی با حامد مسئول کمپ ترک اعتیاد ... زندگیم از این رو به آن رو شد و پنجره جدیدی رو به سوی من باز شد و من دوباره متولد شدم. سلام من مرتضی ... هستم 8 ساله.

بعد از این که ترک کردم به آغوش خانواده ام برگشتم و دوباره همان پسر پر جنب و جوش خانه شدم همدم خواهرها و هم صحبت صمیمی مادرم. بعد از چند سال ازدواج کردم و الان دارای دو فرزند یک دختر و یک پسر هستم و از زندگی لذت می برم.

وقتی دیدم یک شخص به صورت خود جوش یک مرکز ترک اعتیاد راه اندازی کرده و اینگونه افرادی مانند من را از منجلاب زندگی یعنی اعتیاد بیرون می آورد با خودم گفتم من چرا اینکار را نکنم و این کمپ ترک اعتیاد را راه اندازی کردم و در آن با تمام وجود به مقابله با اعتیاد و جذب افراد بیمار به مرض مصرف مواد مخدر نمودم.

خیلی از شب ها وقت نمی کنم به منزل بروم چرا که گاها افرادی مانند خودم که خیلی حالشان بد است و نیاز به مراقبت بیشتر دارند میهمان ما می شوند می مانم و با دلسوزی بی حد و مرز به آنها میرسم.

گلایه از مسئولین

اما خیلی از مسئولین مرتبط با مقابله با موضوع اعتیاد ناراحت و گلایه مند هستم چرا که برای دادن مجوز به ما مراحل سختی را تحمیل کرده اند و همین مساله باعث می شود خیلی از همکاران ما دنبال گرفتن مجوز نروند و ما را در این مساله بد نام کرده و گاها شاهد بروز مشکلات جبران ناپذیری در این مراکز هستیم.
 

بعد از اتمام این جمله مرتضی تازه متولد شده گزارش ما از او پرسیدم می شود ما را با شرایط اتاق های ترک اعتیاد و افرادی که در اینجا بستری می شوند از نزدیک آشنا کنیم تا بتوانیم بهتر این گزارش را ارائه دهیم. جواب داد بله و ما را بدون هیچ مکثی به انتهای حیاط شنی هدایت کرد.

وارد اولین سوییت از سمت چپ شدیم و دیدیم افرادی مشغول پخت غذا هستند برایمان جالب بود و وقتی پرسیدیم مگر برای اینها غذا آماده نمی کنید به ما پاسخ داد" افراد وقتی وارد اینجا می شوند در ابتدا که کاملا جبهه می گیرند و اصلا با کسی صحبت نمی کنند چرا که اصلا قبول ندارند معتاد هستند اما بعد از مدتی مشاوره و روانکاوی روی این افراد متوجه اشتباه خود می شوند و وقتی این اتفاق افتاد ما با دادن مسئولیت های کوچک مانند آشپزی برای خودشان و کم کم خرید کردن از بیرون و به محیط بیرون عادت کردن شروع می کنیم و به آنها استقلال شخصیتی می دهیم تا اول خودشان را باور کنند.

تا دو هفته پیش بودن و نبودنم برای هیچ کس مهم نبود

 از یکی از افراد بیمار پرسیدم آیا از این که در این فضا زندگی می کنی در این شرایط  راضی هستی در پاسخ گفت" چرا راضی نباشم وقتی تا دو هفته پیش بودن و نبودنم برای هیچ کس مهم نبود اما اکنون هم خانواده ام را دوباره به دست آورده ام هم دوستانی پیدا کرده ام که صلاح من را بر لبخند من ترجیح می دهند و همبن برایم کافیست تا دوباره به آغوش گرم خانواده ام برگردم.

همین علاقه افراد بیمار و صداقت حامد باعث شد بدانیم که مشکلات پدیده اعتیاد به کمپ های ترک اعتیاد و معتادین حل نمی شود و دست های زیاد دیگری وجود دارد از جمله کمپ های غیر مجازی که به دلیل نداشتن مجوز و پزشک متخصص باعث به وجود آمدن فجایعی غیر قابل جبران می شوند تا مسئولینی که باید دغدغه مند این بیماری رایج در کشور باشند و شرایط پاکسازی جامعه را از اعتیاد و مواد مخدر از نقطه ابتدایی ورود مواد به کشور تا تنبیه اساسی افراد وارد کننده این بلای خانمان سوز  و علاج افراد بیمار را فراهم سازند تا دیگر شاهد این گونه آسیب های اجتماعی در کشور نباشیم.


گزارش از: طیبه کرانی

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
اقدس نیازی
|
-
|
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
0
0
سلام وسپاس به همه کسانی که در این راستا خدمت میکنن وباعث نجات یک انسان وبه مفهوم وسیعتر خانواده وجامعه میشوند خداقوت
نظر شما
پربیننده ها