تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، علل و پیامدهای آن
نظام نوپای جمهوری اسلامی با کنار گذاشتن رژیم وابسته پهلوی، دکترین خود را در سیاست خارجی بر مبنای شعار استقلالطلبانه «نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی» قرار داد و مردم انقلابی ایران به دلیل سالها سلطه آمریکا بر کشورشان، ذهنیت و احساس بدی نسبت به دولتمردان آمریکایی داشتند و حداقل انتظار افکار عمومی بیاعتنایی به آمریکا و برخورد با عوامل داخلی آنان بود.
به گزارش
دفاع پرس از تهران، 13 آبانماه سال 1358 نقطه عطفی در بالندگی نظام جمهوری اسلامی بود که خود مولود وقایع تاریخی مهم در جریان مبارزات انقلابی مردم ایران بود که از جمله مهمترین آنها اعتراض به حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) آمریکائیها توسط امام و تبعید ایشان، شهادت جمعی از دانشجویان و دانشآموزان به واسطه اعتراض به تبعید امام و دخالتهای آمریکا و نهایتا تسخیر لانه جاسوسی (سفارت) آمریکا، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
بیشک یکی از مهمترین اتفاقات موثر در تداوم انقلاب اسلامی، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام بود. با وقوع این رویداد سیاسی بزرگ در فضای آن روز سر و صدای زیادی به پا شد که پس لرزههای آن تا بدین روز نیز کماکان ادامه دارد.
در این واقعه بررسی نقش دولت موقت انکارناپذیر است.
در واقع حادثه سیاسی فوق ریشه در ماهیت نظام سرمایهداری آمریکا داشته که هرگونه همکاری و یا مخالفت با دیگر کشورها را حداقل آن چرا که در غرب آسیا شاهد آن هستیم، در طول تاریخ بویژه در دوران معاصر ایران، با توجه به نگاه منفعتطلبانه و یکجانبه گرایانه خود و با بهرهگیری از عوامل سرسپرده یا سست عنصر داخلی، زمینهسازی نموده و کماکان نیز این سیاست ادامه دارد.
نظام نوپای جمهوری اسلامی با کنار گذاشتن رژیم وابسته پهلوی، دکترین خود را در سیاست خارجی بر مبنای شعار استقلالطلبانه «نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی» قرار داده و مردم انقلابی ایران به دلیل سالها سلطه آمریکا بر کشورشان و چپاول منابع در زمان رژیم شاه، ذهنیت و احساس بدی نسبت به دشمنی دولتمردان آمریکایی و دخالت آنان در امور سیاسی و اقتصادی ایران داشتند و حداقل انتظار افکار عمومی بیاعتنایی به آمریکا و برخورد با عوامل داخلی آنان بود.
این در حالی است که اقدامات دولت موقت با توجه به مشی لیبرالی نه تنها قائل به این خواسته ملت نبوده، بلکه با تنزل آموزههای انقلابی به رویکرد اصلاحطلبانه، دولت موقت تئوری سیاست «نه شرقی نه غربی» را همسو با الگوگیری از موازنه منفی دکتر مصدق مبتنی بر عدم اعطای امتیاز نفت هم به شوروی و هم آمریکاییها توجیه و تقسیر میکردند و از آنجا که اساس سیاست دولت متمایل به غرب بود، بدلیل واهمه از نفوذ بلوک سوسیالیستی شرق، پناه بردن به دامن غرب را چاره کار میدانستند، مانند رژیم گذشته.
به همین لحاظ از آمریکاییها به دنبال مبادله اطلاعات سری بر ضد رقیب سنتی او یعنی شوروی و سردمداران نظام سوسیالیستی بودند و بیمیل نبودند تا حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران تمدید شود.
طبق اسناد یک تا ششم جلد 16 لانه جاسوسی، در یکی از ملاقاتها، آمریکاییها پیشنهاداتی به دولت موقت داشتند که ظاهرا مهمترین آن عبارت بود از ارتقاء روابط دیپلماتیک تا سطح سفیر، تمهید ملاقات با امام (ره)، استمرار فروش نفت از سوی ایران، توسعه پایگاه خبری آمریکا و همچنین اجازه فعالیتهای مربوط به حقوق بشر در ایران.
اقدامات دولت موقت
رویکرد دولت موقت، تغییرات رفور میستی در اداره کشور و برقراری ارتباط با هر کشوری بالاخص ایجاد ارتباط سیاسی از سطح کاردار به سفارت با دولت ایالات متحده بود.
در واقع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوره به شکلی استمرار دوره قبل از انقلاب بود و این در حالی است که رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) بر اصول اسلامی «نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی» تاکید داشتند.
اما تصمیمگیرندگان و مجریان سیاست خارجی بیتوجه به آن در صدد ایجاد رابطه و ارتقاء سطح همکاریها با همه کشورها الا به ناچار با معدودی از آنها بودند. چرا که جو غالب حاکم در کابینه معطوف به ارزشهای صرفاً ملی و نه انقلابی و عمدتاً نیز استفاده از الگو و مدل غربگرایی بود.
تأکید بر تساهل و تسامح و عدم اعتقاد به بسط و اجرای قوانین و مقررات اسلامی و شرعی با وجود عناصر مذهبی در کابینه محسوس بوده و بعنوان نمونه مخالفت صریح با لایحه قصاص شاهد این مدعا است.
دولت ایالات متحده ضمن استقبال از این رویکرد و فرصت بوجود آمده به منظور تحت فشار قرار دادن نظام نوپای جمهوری اسلامی، مبادرت به تحریم و بلوکه نمودن کلیه داراییهای ایران و ضبط اموال و ممانعت از ارسال تجهیزات و قطعات یدکی به ویژه نظامی خریداری شده که هزینه آن نیز قبلاً دریافت شده بود، نمود و با اعطای پناهندگی به سران و فراریان رژیم سابق، برنامه وسیعی را با به خدمت گرفتن کارشناسان رسمی و غیر رسمی (جاسوسان) آغاز و تلاش زیادی را جهت به شکست کشیدن انقلاب و بازگشت به شرایط قبل از انقلاب نمود.
تسخیر لانه جاسوسی
مردم انقلابی ایران و در رأس آن دانشجویان پیرو خط امام در اثر سیاست غیر انقلابی دولت موقت که بخشی از آن اشاره گردید ، آرمان ها و اهداف مقدس انقلاب را در خطر می دیدند و بیم آن را داشتند که سیاست سازش کار و منفعلانه بار دیگر زمینه سلطه مستکبرین و ایادی آنان را مجدداً بر این کشور فراهم آورد لذا مرکز این فتنه و اقدامات ضد انقلابی را در سفارت آمریکا ( لانه جاسوسی ) در تهران یافته و درصدد تسخیر آن بر آمدند تا ضمن ارسال پیام مظلومیت ملت ایران به جهانیان نسبت به استرداد مجرمان اصلی ، باز پس گیری اموال و دارایی های بلوکه شده و قطع اقدامات خرابکاری و ... اقدام نمایند .
درپی اقدام انقلابی دانشجویان و حمایت امام خمینی ( ره ) که به تعبیر انقلاب دوم از آن یاد کردند و همچنین پشتیبانی وسیع اقشار مردم، ابتدا آمریکا مترصد کنترل جو ملتهب ایجاد شده علیه خود بر آمده و در مرحله بعدی به فکر رهایی گروگان ها به انواع مختلف بود که آخرین اقدام آن نیز ماجرای طبس می باشد که همه توطئه ها و ترفند ها تنها با لطف خدا و حضور مردم در صحنه با ناکامی و شکست مواجه گردید و مجبور به مذاکره شدند.
در طول مذاکرات نیز با دغل بازی و بهره گرفتن از کارشناسان حقوقی و فریب تیم مذاکرهکننده معالاسف با پرداخت بخش بسیار ناچیزی از اموال در قبال آزادی گروگانها تن دادند.
پیامدها
اما تسخیر لانه جاسوسی آمریکا آثار و پیامدهای فراوانی را برای کشور و ملت در پی داشت که مهمترین آن عبارت بودند از:
1- جدال و مبارزه بین انقلابیون در پیشبرد اهداف انقلاب و لیبرالها که انقلاب را رفرم سیاسی میدانستند، بایستی در یک مقطع به پایان میرسید و این نتیجه در ایستگاه سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام به دست آمد و به حاکمیت لیرالیسم پایان بخشید.
2- این اقدام سیاسی موجب تقویت جایگاه رهبری در داخل شد که آمریکا را شیطان بزرگ نامید و روش اداره کشور از انفعالی به انقلابی تغییر مسیر داد.
امام (ره) از دانشجویان خواستند که گروگان ها که ابتدا 150 نفر بودند به مرور آزاد و نهایتاً 52 نفر را تا زمان استرداد شاه و اموال مصادره شده نگاه دارند.
3- حمایت و تظاهرات مردمی و استمرار آن موجب نهادینه شدن مبارزه با استکبار به عنوان اصل اساسی انقلاب توسط مردم پذیرفته شد.
4- اقدام سیاسی دانشجویان باعث شد که سیاست خارجی آمریکا به نازلترین درجه و حقارت در نزد جهانیان برسد و با شکستهای پیدرپی آنها در صحنههای مختلف، ابهت و هیمنه ساختگی آن فرو ریخته و تهدیدات و تحریمها و ... کارایی خود را از دست بدهد.
5- پیامد دیگر، رفع اتهام نسبت به انقلاب اسلامی بود. چرا که تحلیل و ترویج میکردند آمریکا بخاطر جلوگیری از یک انقلاب سوسیالیستی، انقلاب اسلامی را هدایت و راهبری نموده است.
6- ایران به عنوان یک کشور جهان سومی که تازه در آن انقلاب رخ داده به تمامی کشورهایی که در یکی از دو مدار شرق یا غرب قرار داشتند نشان داد که یک قدرت کوچک با تکیه به مردم میتواند ابرقدرتی با پیشرفتهترین سلاح و تبلیغات را مستاصل نماید.
7- مشخص شد امید بستن به غرب و آمریکا یا شرق راه به جایی نبرده و هیچ گاه خوی چپاولگری و استکباری کاهش نمییابد، لذا ملت باید مسیر خویش را خود انتخاب کند.
8- این واقعه نشان داد وحدت کلمه، پیروی از ولی امر مسلمین و دشمنشناسی به موقع، چگونه میتواند کارساز باشد.
انتهای پیام/