به گزارش خبرنگار
ساجد، شهید «عباسعلی حسینیان» در اصفهان چشم به جهان گشود. وی همواره در مبارزات و راهپیماییها علیه رژیم پهلوی شرکت میکرد و با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد، سرانجام 21 خرداد 1360 در دارخوئین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«با سلام و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و تمام مستضعفین جهان.
ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون. گمان نبرید و نگویید کسی را که در راه خدا کشته شده است مرده است بلکه زنده است ولیکن شما نمیدانید. سوره بقره آیه 154
«ما مرد جنگیم، ما را از جنگ نترسانید» امام خمینی
«جوانهای ما اینها هستند که دنبال مقصد و مکتبشان هستند و مصالحه نخواهند کرد با هیچ قدرتی و با هیچ ابر قدرتی» امام خمینی
جهاد در راه خدا و برای اسلام یکی از ارکان این مکتب است هر روز که از حیات انقلاب اسلامی کبیر میگذرد بر شهرت جهانی آن افزوده میگردد و اکنون که میبینیم که رزمندگان اسلام در جبهههای حق بر علیه باطل میجنگید و فلسفه جهاد را درک میکنند. در این گرمای خوزستان نتیجه و ثمرهی خون هزاران شهید است که پیشگامان این نهضت بزرگ شدهاند، بنابراین بر ماست که هر لحظه مواظب باشیم و از این دستآوردهای خدایی محافظت کنیم. ما هم وظیفه داریم که از خون آن همه شهیدان اسلام پاسداری کنیم پاسداری از خون شهیدان، پاسداری از اسلام است و پاسداری از انقلاب بزرگ ما میباشد.
ما میتوانیم ثابت کنیم که با این دلاوریهای خود میتوانیم تمام ابر قدرتهای بین المللی را شکست دهیم چرا که حرکت مکتبی این درس را به ما میآموزد که تا ظلم فجر جامعه توحید میباید به جهاد مقدس ادامه دهیم و از پا ننشینیم تا با طول عمر رهبر عظیمالشان ما امام بزرگ امت، خمینی بتشکن قیام ما به انقلاب جهانی مهدی (عج) برسد.
پیامی که به ملت ایران دارم این است که روحانیون را تنها نگذارند، اگر روحانیون تنها گذاشته شدند، روزی است که یک رژیم بدتر از رژیم پهلوی بر سر کار میآید و آن وقت است که خون هزارران شهید پایمال میشود و مسئول خون آنها شما هستند.
و پیامی که برای پدر و مادرم دارم، پدر و مادر خوش به حال شما که توانستید چنین فرزندی تربیت کنید که انقلابیوار زندگی کند و حسینوار شهید بشود. پدر عزیزم اگر میخواهی روح من شاد باشد شما هم خودتان را مثل پدران هزاران شهید بگیرید که جوانهای خود را در راه الله دادهاند و مثل پدر یک شهید، پدر پیر، پدر رضائیان که تا خبر شهادت پسرش را شنیده بود رفته بود و پسرش را آورده بود و تا که او را میخواستند بگذارند، توی کفن میگوید بگذارید که من روی پسرم را ببوسم گفته بودند که قول بده که گریه نکنی گفته بود خوب و من خودم میدانم که پسرم سر ندارد و رفته بود شاهرگ پسرش را بوسیده بود. پدر دلم میخواهد که تو هم مثل چنین پدری باشید.
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا
حق آمدو باطل نابود شد، همانا باطل نابود شدنی بوده است و هست و خواهد بود.
ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم
به امید پیروزی نهایی حکومت الله به رهبری مهدی قائم (عج)
عباسعلی حسینیان»