حکایت پایداری
نزدیک دو ماه از تهاجم رژیم بعثی عراق به مرزهایمان گذشته بود. تمام روستاهای اطراف سوسنگرد سقوط کرده بود اما دلاورمردان بسیج و سپاه و ارتش، به ویژه مردم از پیر و جوان، همچنان مقاومت میکردند، اهالی شهر به مقاومت خود پافشاری میکردند و حاضر به ترک شهر نبودند.
جوانان غیور شهر و مردان عشایر در دستهها و گروههای کوچک هر چند نفر به فرماندهی یک دلیرمرد، یک طرف از شهر را گرفته و دفاع میکردند. کمکم درگیریها به کوچهها و خیابانهای سوسنگرد کشیده شده بود. جنگ تن به تن در کوچهها و خیابانها شروع شده بود و جوانها یکی پس از دیگری پرپر میشدند ولی حاضر به عقبنشینی نشدند.
هفتمین روز جنگ ( مرحله اول سقوط سوسنگرد)
در روز 6 مهرماه 1359 در حالی که تیپ 15 لشکر 5 مکانیزه و تیپ 9 زرهی عراق به تربیت در جنوب اهواز و جنوب کرخه کور مستقر شدند. همچنین در این روز فعالیت دشمن در منطقه سوسنگرد افزایش یافت و اجرای آتش سنگین روی شهر شروع شد و سوسنگرد سقوط کرد و ...
دهمین روز جنگ (عملیات غیور اصلی آزادسازی سوسنگرد پس از اولین محاصره)
ساعت 4 بامداد 9 مهرماه 1359 با دستور «علی غیوراصلی» آتش به سوی تانک های عراقی اجرا شد. نیروهای عراقی که غافلگیر شده بودند و نمیتوانستند که با چه عنوانی به آنها حمله شده است در حالی که خسارت قابل توجهی دیده بودند تعدادی از تانکهای خود را سالم رها کرده و به سمت کرخه کور، عقب نشیتی کردند و در نهایت شهر آزاد شد.
تلاش دشمن برای محاصره سوسنگرد (برای مرحله دوم)
پس از اشغال بستان در حالی که دشمن سعی داشت از دو سمت (شمال کرخه و جاده بستان ـ سوسنگرد) پیشروی کند یک واحد خود را در 23 مهرماه 1359 از شمال کرخه به طرف جاده حمیدیه ـ سوسنگرد پیش برد. دشمن که قصد داشت علاوه بر شمال و غرب از سمت شرق نیز سوسنگرد را مورد تهدید قرار دهد به تلاش خود جهت تصرف جاده حمیدیه ـ سوسنگرد ادامه داد طوری که از ساعت 18 همان روز نیروهای دشمن از تپههای «الله اکبر« به طرف سوسنگرد حرکت کردند و در کنار رود کرخه و در فاصله دو کیلومتری شمال سوسنگرد مستقر شدند.
قوای دشمن در سمت غرب سوسنگرد از دو سوی «سوبله» تهاجم خود را آغاز کردند و به طرف سوسنگرد پیشروی کردند و به این ترتیب سوسنگرد از همه سو (دهلاویه، تپههای الله اکبر و ابوحمیطه) محاصره شد و...
نقش مقام معظم رهبری در آزادسازی سوسنگرد
حضرت آیتالله خامنهای وقتی پی بردند بنیصدر دستور لغو عملیات را داده، واکنش نشان دادند و موضوع را به دفتر امام خمینی گزارش میدهند.
گفتگوی تلفنی آیتالله خامنهای با آقای اشراقی داماد امام خمینی
وقتی تلفن زنگ زد حضرت آقا گوشی را برداشتند، آقای اشراقی، داماد امام بودند و گفت: امام خمینی سلام رساندند و فرمودند که اوضاع جنگ چطور است؟
حضرت آقا فرمودند: اوضاع جنگ این طور است که فردا قرار است یک عملیات سرنوشتساز شروع شود، اما من نگران هستم. مگر اینکه حضرت امام دستوری بدهند و ببینیم چه کار باید بکنیم.
آقای اشراقی بعد از 10 دقیقه دوباره تلفن زد و گفت: این موضوع را به عرض امام رساندیم. ایشان مقرر فرمودند: تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود. در ضمن تیمسار فلاحی باید شخصا مباشر در عملیات باشند. (مباشر عملیات یعنی به عنوان چشم کسی که فرمان را صادر کرد تا عملیات را از نزدیک ببیند و نظارت کند و گزارش بدهد).
متن نامه آیتالله خامنهای به سرهنگ غلامرضا قاسمی (فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز)
«شب دوشنبه 26 آبانماه 1359 ساعت 01:10 بامداد
سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز
با سلام
شنیدم تیپ «ظهیرنژاد» به شما تلفن کردهاند که تیپ 2 فردا وارد عمل نشود مگر بنا به امر. (منظورشان آقای رئیس جمهور است). من این عدول از تصمیم عصر را قابل توجیه نمیدانم. این به معنای تعطیل یا به ناکامی کشاندن عملیات فردا است. استعداد دشمن چنان است که آن دو گروهان پیاده با رای درستی در برابر آن ندارد و اگر تیپ وارد عمل نشود در حقیقت تک انجام نگرفته است.
صبح اگر برای تصمیم نهایی بخواهیم منتظر آمدن تیمسار ظهیرنژاد بمانیم وقت خواهد گذشت. جوانان ما در سوسنگرد حداکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری بار دشمن را سبک نکنیم همه نابود خواهند شد و شهر کاملا سقوط خواهد کرد. خلاصه این که به نظر و تشخیص ما کار باید به همان روال که عصر صحبت شد پیش برود و تیپ آماده باشد که صبح وارد عمل شود در غیر اینصورت مسئولیت سقوط سوسنگرد با هر کسی که است از این تصمیم عدول کرده است.
مصطفی چمران بر پایه نامه مقام معظم رهبری گفته است: من رسما اعلام جرم میکنم به نام نماینده امام و نماینده شورای عالی دفاع از این همه اهمال و اتلاف وقت و به هدر رفتن خون جوانان شکایت دارم، چند روز است که فریاد میکشید تا بالاخره دیشب جوابی شنیده شد.
امروز انتظار عمل داشتیم متاسفانه نشد. امروز صبح در حضور سرکار (اشاره به سرهنگ قاسمی) و سرهنگ شهبازی ایرادات و نظرات خود را گفتم و شما فکر کردید و جواب دادید که فردا صبح زود انجام میشود و آلان میبینیم که میخواهند به تاخیر بیندازند و این یعنی مرگ 500 جوان و سقوط سوسنگرد، حمیدیه و اهواز، و من در این صورت شما را در مقابل خدا و خلق مسئول میدانم.
سوسنگرد آزاد شد
به اعتقاد چمران آزادسازی سوسنگرد نتیجه همکاری و هماهنگی نزدیک بین ارتش، سپاه و نیروهای چریک بود. هیچ یک به تنهایی قادر به تامین چنین موفقیتی نبودند. وحدت بین ارتش و مردم، جرایی هر کدام را چندین برابر کرد و تجربهای جدید و موفقق در تلفیق نیروهای مردمی با ارتش کلاسیک دنیا بود.
به این ترتیب در عاشورای سال 1359 برای دومین بار سوسنگرد از چنگ عراقیها ازاد شد. رزمندگان ایرانی داخل شهر شدند و خود را به آنهایی که مقاومت میکردند رساندند. شور و شادی در همه برپا شد. آنها در مسجد جامع که مرکز دفاع از شهر بود جمع شدند و به خوشحالی پرداختند. عراقیها ناکام از تصرف سوسنگرد در بیرون شهر سنگر زدند. انها هیچ وقت نتوانستند مجددا به شهر دست پیدا کنند.
سوسنگرد این شهر جنوبی ایران برای همیشه سرافراز ماند و سربازان و نیروهای داوطلب دور تا دورش را گرفتند نا گزندی به آن نرسد.
اولین طرح احداث خاکریز در جبهه سوسنگرد در مقابل دشمن توسط استان سمنان
رزمندگان استان سمنان برای آزادسازی شهر بستان و سوسنگرد نقش بسیار موثری داشتهاند. حضور بیش از 200 نفر از رزمندگان استان در این منطقه و شهدای شاخص استان «غلامحسین بسطامی» به عنوان فرمانده سپاه سوسنگرد و «هاشم ساجدی» و «ابراهیم رجببیگی» از پیشکسوتان شهید این مرز و بوم و 67 نفر از بهترین عزیزان این استان در این منطقه به شهادت رسیدند.
«ابوالفضل حسنبیگی» نماینده فعلی مردم شهیدپرور شهرستان دامغان در مجلس شورای اسلامی در خصوص آزادسازی سوسنگرد این طور میگوید: «مهمترین بحثی که در آن مقطع مطرح بود فرستادن و هدایت آب کرخه به سمت دشتها در مسیر نیروهای بعث بود که به وسیله لودر و بلدوزر با کمک نیروهای این عملیات به بهترین شکل انجام شود.
در این بین دو نکته بسیار مهم وجود داشت: یکی اختلاف سطح جاده با زمینهای اطرافش که گاهی در بعضی از جاها این اختلاف سطح و ارتفاع جاده از زمین کناری آن به دو متر میرسید. نکته دوم زمینهای کشاورزی مردم، وظیفه ما این بود که با کمک لودر و کمپرسی در این مناطق خاکریزی زده شود تا آب به سمت دلخواه هدایت شود و اولین طرح احداث خاکریز در مقابل دشمن در این عملیات بود.