مردم این روستا که همچنان در بهت و حیرت حادثه دلخراش اخیر بودند و در کنار خرابههایی که تا پیش از این کانون گرم خانواده آنها بود، نشسته و یکدیگر را دلداری و امید میدادند که «خدا بزرگ است»، «دولت کمک می کند» و ... .
هنگامی که فهمیدند در جمع امدارسانها عکاس و اهالی رسانه هستند، درد و دلشان باز شد؛ «برادر؛ ما روستایی هستیم شغلمان کشاورزی و دامپروری است؛ تمام زندگیمان را از دست دادیم، داغ عزیزانمان را دیدیم، دام و احشام مان زیر آوار ماند. شما را به خدا صدای ما را به گوش مسولان برسانید. نیاز ما تنها آب و نان نیست.»
در این اثنی پس لرزهایی دوباره منطقه را لرزاند؛ از اطرافیان
سوال کردم این چندمین پس لرزه است، گفتند حسابش از دستمان خارج شده، این منطقه پس لرزه
های زیادی دارد و اصلا امن نیست.
در ادامه خدمت پیرمردی که اهالی روستا برای وی احترام قابل توجهی قائل بودند، رسیدیم؛ وی که پدر شهید بود در این حادثه 4 نفر از فرزندانش را از دست داده بود و از مسئولان درخواست کمک اساسی و اسکان فوری داشت.
دیگر ساکنین منطقه نیز ضمن تشکر از کمکهای ارسالی خواستار توجه اساسی به مناطق روستایی بودند، آنها میگفتند «کمتر از یک هفته دیگر سوز و سرما اینجا را فرا میگیرد، دیگر چادر وسایل اسکان موقت پاسخگو نیست، زنان و کودکانمان این بار از سوز و سرما از بین میروند، بخشی از دامهایمان که در زلزله از بین رفتند و باقی مانده نیز در سرما تلف میشوند.»
آنها تاکید داشتند: «از مسئولان بخواهید تا زودتر به وضعیت مردم روستایی رسیدگی
کنند؛ آواربرداری و ساخت منزل و محل اسکان دام مهمترین و اساسیترین نیاز فعلی ما با
توجه به شرایط اقلیمی منطقه است.»
انتهای پیام/ 221