به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، مهدی فضائلی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت:
یکی از سادهترین تعاریفی که از هویت میتوان ارائه کرد در پاسخ به این پرسش نهفته است؛ تعریف ما از خودمان و آنچه میخواهیم باشیم چیست؟ به عبارت دیگر، ما کیستیم؟ و میخواهیم چی یا کی باشیم؟
این پرسش به ظاهر ساده، گاهی بدون پاسخ میماند و یا پاسخ های کج و معوج پیدا میکند! این "ما"، میتواند فرد باشد یا یک ملت و یا یک امت. از مهمترین تلاش های فرهنگی و سیاسی دنیای غرب طی چند قرن اخیر که با مفهوم نظام استکباری هم میتوان او را شناخت و تعریف کرد،هویت سازی جدید مبتنی بر اومانیزم و بی هویت کردن یا غیریت بخشیدن به همه هویت های در مقابل آن بوده است.
در بین هویتهای معارض با هویت انسان غربی، هویت اسلامی،از دیرباز مورد عداوت و کینه توزی بوده است و آثار آنرا در گذشته و تاریخ غرب حتی پیش از رنسانس و تولد مفاهیمی مانند اومانیزم و سکولاریزم میتوان دید. غرب پیش از رنسانس،مبتنی بر اندیشه های تحریف شده مسیحیت یا یهودی-مسیحی،با اسلام و مسلمانان سر ستیز داشت و جنگ های صلیبی را براه انداخت،که در بیشتر موارد هم پیروزی با مسلمانان بود.
تهاجم سنگین فرهنگ غربی پس از رنسانس نیز هم از منظر لیبرالیسم و هم مارکسیسم بویژه علیه مسلمانان ادامه یافت.
نتیجه این تهاجم سنگین این بار تا حدود زیادی کفه غرب را سنگین کرد و مسلمانان را به سمت بی هویتی کامل سوق داد تا اینکه در کمال ناباوری شرق و غرب،انقلاب اسلامی با ماهیتی کاملا" دینی در ایران به پیروزی رسید و این آغازی شد برای بازیابی و بازسازی هویت دینی مسلمانان.
تصویر فرد یا جامعه از خود از مهمترین مولفه های هویت ساز است و انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران نه تنها نظام شاهنشاهی را در ایران سرنگون کرد بلکه ابتدا سدی شد در برابر آن تهاجم بی رحمانه به هویت مسلمانان و سپس آغازی برای بازپروری تدریجی هویت اسلامی مسلمانان جهان،از طریق تغییر تصویری که مسلمانان از خود داشتند.
فتوای امام راحل(ره) مبنی بر ارتداد و مهدورالدم بودن سلمان رشدی از این حیث آنچنان اهمیتی داشت که برخی از مسلمانان جهان که صدای انقلاب امام را نشنیده بودند یا آنها را مجذوب خود نساخته بود،طنین این فتوای امام(ره) آنها را دلباخته او کرد!
این روند در دوران آیت الله خامنهای ادامه یافت و شتاب گرفت و شاید برخی نهادسازی ها مانند مجمع تقریب بین مذاهب و مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام نیز در همین راستا بوده باشد.
با توجه به رابطه بین هویت و تمدن،با احیا و تقویت هویت اسلامی و شیعی که در یک راستا و هم افزای یکدیگرند،حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی نیز آغاز گردید.
این حرکت امروز در چنان موقعیتی است که رهبری حکیم و شجاع انقلاب اسلامی در جمع مهمانان شرکتکننده در اجلاس محبان اهلبیت(ع) و مسئله تکفیریها،گفتند:"با صراحت اعلام می کنیم جمهوری اسلامی ایران در هر جایی که برای مقابله با کفر و استکبار، نیاز به حضور باشد، کمک خواهد کرد و در بیان این موضوع ملاحظه هیچکس را نمیکنیم." اعلام این مطلب در شرایطی که صدای شکسته شدن کمر داعش بدست مجاهدان و مبارزان مسلمان سوریه، عراق،لبنان،افغانستان،پاکستان و ایران و با همکاری و فرماندهی سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی در جهان شنیده شده نه تنها ابراز و اظهار اقتدار ایران اسلامی به عنوان دولت مقاومت و کانون الهام بخش مقاومت است بلکه خود این اظهار،تولید قدرت هم میکند و هویت اسلامی و شیعی را قوتی دوچندان میبخشد.
به باور من،ورود جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و یمن،فارغ از شیعه یا سنی بودن هرکدام،نه فقط از بعد نظامی و امنیتی بلکه از حیث حراست از قلمرو کشورهای اسلامی و اجازه دست اندازی ندادن به این قلمرو،جنبه های هویت سازی و تمدنی قابل توجهی دارد که گذشت زمان آنرا روشنتر خواهد کرد.
اینکه امروز مسلمانان این منطقه به این خودباوری رسیده اند که میتوانند در برابر سنگین ترین و پیچیده ترین تهدیدات ایستادگی کنند و پیروز شوند،این همان تصویر از خود و هویت احیا شده ای است که دشمنان را هراسناک میکند و این تازه آغاز راه است!