پاسخ نویسنده کتاب راز قطعنامه به نقد محمد درودیان

یادآوری خیانت یاران امام حسن(ع) به معنی توهین به این امام نیست!

به نظر شما ، امام خمینی که دوستان امام حسن (ع) را خائن نامیده ، رهبری امام حسن (ع) را به زیر سؤال برده است ؟! اگر ما بگوئیم که جمعی از همان 12 هزار نفری که به امام حسین (ع) نامه نوشتند و او را به کوفه دعوت کردند ، در روز عاشورا به او خیانت کردند و رودرروی وی شمشیر کشیدند ، رهبری امام حسین (ع) را به زیر سؤال برده ایم ؟!
کد خبر: ۲۶۹۸۷
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۷ - 03September 2014

یادآوری خیانت یاران امام حسن(ع) به معنی توهین به این امام نیست!

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ روز گذشته شاهد انتشار نقد محمد درودیان به کتاب راز قطعنامه در خبرگزاری دفاع مقدس بودیم؛ این نقد واکنش و پاسخ کامران غضنفری نویسنده کتاب را در پی داشت؛ متن کامل جوابیه نویسنده کتاب راز قطعنامه  بدین شرح است:

بسمه تعالی

ریاست محترم خبرگزاری دفاع مقدس

با سلام . احتراماً از آنجا که در تاریخ سه شنبه 11 شهریور 1393 ، نقدی از سوی جناب آقای محمد درودیان در مورد مصاحبه و کتاب بنده در روی صفحه اول اخبار آن خبرگزاری قرار گرفت که حاوی شبهات متعددی در مورد مطالب اینجانب بود ، لذا خواهشمند است پاسخ اینجانب نیز در همان قسمت درج گردد .

1 –محقق گرامی جناب آقای درودیان ، اشاره کرده اند به نامه آقای محسن رضایی به مقام معظم رهبری که از تحریفات کتاب راز قطعنامه گلایه کرده و رهبر انقلاب نیز آن را تأیید کرده اند .

در پاسخ باید به عرض برسانم که اولاً آقای محسن رضایی در نامه خود که در روزنامه جوان به چاپ رسید ، هیچ اشاره ای به نام کتاب "راز قطعنامه"نکرده اند و فقط برخی سایت های خبری گفته بودند که منظور از اشاره آقای رضایی ، کتاب راز قطعنامه است .

ثانیاً آقای رضایی ادعا کرده که مقام معظم رهبری به ایشان پاسخ داده اند : "خود شما که در جنگ فرمانده بودید چرا پاسخ نمی دهید ؟ من این کتاب را خواندم و در حاشیه آن نوشتم این خلاف است ." 

بنده هم چند روز بعد از انتشار این نامه ، در نامه ای خطاب به آقای رضایی گفتم که "به سایت اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری مراجعه کردم و هیچ خبری در تأیید مطالب شما ندیدم ". یعنی این صرفاً یک ادعا از جانب آقای رضایی است که هیچ سندی دال بر تأیید ادعای ایشان فعلاً وجود ندارد . علاوه بر آن ، چندی قبل نیز بنده در همین رابطه نامه ای برای دفتر مقام معظم رهبری ارسال کردم که هنوز هیچ پاسخی دریافت نکرده ام . قاعدتاً اگر ادعای آقای رضایی صحت می داشت ، می بایست مانند همان پاسخ به نامه بنده نیز داده می شد .

2 –آقای درودیان از اینکه کتاب "راز قطعنامه"صرفاً بر اساس مستندات منتشر شده در سالهای قبل مانند کتاب های آقای هاشمی رفسنجانی ، محسن رضایی ، میرحسین موسوی ، محسن رفیق دوست ، کتابهای مرکز مطالعات جنگ سپاه پاسداران و ... تنظیم شده ، گله کرده اند و گفته اند که چرا با مسئولین مربوطه به صورت حضوری مصاحبه صورت نگرفته است .

اولاً باید گفت که بخشی از مستندات کتاب "راز قطعنامه"از مصاحبه هایی گرفته شده که توسط خبرنگاران نشریات مختلف در سالهای اخیر با همان مسئولین انجام گرفته است .

ثانیاً بعد از چاپ کتاب و در یک سال اخیر ، اینجانب با تعدادی از دست اندرکاران دوران دفاع مقدس دیدار و گفت و گو داشته ام که مطالب بسیار خوبی نیز دربر داشته که امید است در آینده نزدیک منتشر گردد . البته چنانچه جناب آقای درودیان نیز در این زمینه مایل به کمک باشند ، با کمال میل استقبال می کنیم .

3 –آقای درودیان فرموده اند : " نویسنده محترم برای اثبات تحلیل خود از تحمیل پذیرش قطعنامه به امام از طریق گزارشهای غلط ، باید اسنادی را ارائه کند که نشان بدهد گزارش آقای هاشمی غلط بوده است . در حالیکه نویسنده تنها به یک مورد از اظهارات امام به نقل از مرحوم حاج سید احمد خمینی اکتفا کرده است . در این زمینه باید گزارش اقتصادی کشور بررسی و با آمار و ارقام بیان شود ".  

این اظهارات جناب آقای درودیان حاکی از آنست که یا ایشان کتاب راز قطعنامه را مطالعه نکرده اند ، و یا مطالب آن را فراموش کرده اند . زیرا در مورد وضعیت اقتصادی کشور ، بنده در کتاب راز قطعنامه ، گزارشات و آمار و ارقام متعددی از قول میرحسین موسوی نخست وزیر وقت ، مصاحبه های آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ ، محسن رفیق دوست وزیر سپاه ، بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین ، حسین کاظم پور اردبیلی معاون وزیر نفت ، قاسمی رئیس وقت بانک مرکزی و ... ارائه کرده ام . آیا این گزارشات کافی نیست ؟!

4 –گفته اند : "نظر نویسنده کتاب این است که امام برای تصمیم گیری ، به گزارش آقای هاشمی درباره وضعیت جنگ ، بسنده کرده است و چون این گزارش ها غلط بوده است ، پس پذیرش قطعنامه به امام تحمیل شده است . با فرض صحت این تحلیل ، آیا تصمیم گیری امام به گزارش آقای هاشمی محدود بوده است ؟ چه دلیلی برای اثبات این موضوع وجود دارد ؟ ... علاوه بر این ، آیا برای اثبات اینکه آقای هاشمی به امام گزارش غلط داده است ، باید موقعیت ، شخصیت و تیزهوشی امام را اینچنین محدود و مخدوش کرد ؟! برابر اسنادی که وجود دارد ، امام از طریق سایر منابع و گزارشها ، از جمله مرحوم سید احمد آقا ، نسبت به مسائل جنگ اطلاع داشتند".

عبارات فوق نیز بیانگر آنست که جناب آقای درودیان کتاب راز قطعنامه را مطالعه نفرموده اند . به دلیل آنکه در بحث تحمیل قطعنامه 598 به امام خمینی (ره) ، در کتاب ذکر کرده ایم که آقای هاشمی در جلسه 23 تیر 1367 سه دسته گزارش را جلوی حضرت امام قرار می دهد : یکی گزارشات اقتصادی نخست وزیر و وزیر اقتصاد و وزیر برنامه و بودجه ، یکی گزارش سیاسی وزیر ارشاد ، یکی هم گزارشات نظامی فرمانده سپاه و فرمانده ارتش . البته گزارش خود آقای هاشمی هم شامل همه این موارد می شده است .

یعنی مسئولین فوق الذکر ، دست هایشان را به علامت تسلیم بالا برده بودند و اظهار عجز از ادامه جنگ می کردند . در کتاب راز قطعنامه ، ما این گزارشات را مورد بحث و بررسی قرار داده و با ارائه دلایل و مستندات مربوطه ، نشان داده ایم که هم گزارش اقتصادی خلاف واقع بوده ، هم گزارش سیاسی و هم گزارش نظامی .

جناب آقای درودیان ، اما در مورد اینکه فرموده اید"آیا برای اثبات اینکه آقای هاشمی به امام گزارش غلط داده است ، باید موقعیت ، شخصیت و تیزهوشی امام را اینچنین محدود و مخدوش کرد ؟! "

باید بگویم که خود حضرتعالی در صفحه 28 کتاب "روند پایان جنگ"آورده اید : "آقای هاشمی با اشاره به نامه نخست وزیر به امام می گوید : دولت به امام نامه داد که نمی شود . آنچه سپاه و دولت در نامه به امام نوشتند ، اگر پنج سال قبل می گفتند ، امام تصمیم می گرفت و جنگ را تمام می کرد . نامه سپاه به امام ، معلومات امام را به هم ریخت ".

معنای سخنان آقای هاشمی رفسنجانی آنست که امام خمینی تا زمان دریافت نامه سپاه و دولت ـ یعنی 23 تیر 1367 ـ اطلاعات غلط دریافت می کرده و تصمیمات امام در طی 5 سال پایانی جنگ ، بر مبنای دریافت گزارشات غلط بوده است ! فقط هنگامی که امام گزارش فرمانده سپاه و نخست وزیر را در تیرماه 67 دریافت کرد ، تازه متوجه شد که همه گزارشات قبلی ناصحیح بوده و الان گزارش صحیح را دریافت کرده است !

جناب آقای درودیان ، آیا بنده که در کتاب راز قطعنامه گفته ام امام خمینی از ابتدا تا انتهای جنگ در یک مسیر مستقیم و بر مبنای تکلیف الهی خویش حرکت می کرده و ذره ای از آن منحرف نشده است ، "شخصیت و تیزهوشی امام را محدود و مخدوش"کرده ام ، یا جناب آقای هاشمی ، که می گوید امام پنج سال بر مبنای اطلاعات غلط تصمیم گیری می کرده است ؟!

آیا بنده که در کتاب راز قطعنامه گفته ام برخی مسئولین وقت ، از همان سالهای اولیه جنگ ، به توصیه های امام عمل نکردند و بودجه و امکانات لازم را برای شکست صدام و حزب بعث عراق پای کار نیاوردند و باعث طولانی شدن جنگ شدند ؛ آیا امام را زیر سؤال برده ام ، یا در واقع از امام دفاع کرده ام ؟

5 –نوشته اند : "در حالیکه عرصه تحقیق و پژوهش ، عرصه داده های اطلاعاتی ، تفسیر و تحلیل است و نویسنده معترف است که همانند هر نویسنده دیگری موضع جانبدارانه دارد ، علت تأکید بر اینکه "من از حرف ها و مطالبی که زده و نوشته ام ، لحظه ای عقب ننشسته و نخواهم نشست"چیست ؟ در حالی که برابر توضیح آقای محسن رضایی ، مقام معظم رهبری موضوع تحریف را در کتاب راز قطعنامه مورد تأیید قرار داده اند ".

جناب آقای درودیان ، اولاً اگر خبرگزاری دفاع مقدس ، مصاحبه اینجانب را به صورت کامل منتشر کند ، منظور بنده را متوجه خواهید شد .

ثانیاً ، قبلاً هم ذکر کردم که آقای محسن رضایی در نامه خود هیچ اسمی از کتاب راز قطعنامه را نیاورده و این ادعای برخی از سایت های خبری بوده ؛ گرچه ایشان ادعای این سایت ها را تکذیب نیز نکرده است . از سوی دیگر ، تا زمانی که ادعای آقای رضایی از سوی دفتر اطلاع رسانی مقام معظم رهبری تأیید نشود ، صرفاً یک ادعای بی سند می باشد که صحت آن مشخص نیست . همچنین باید توجه داشت که رویه مقام معظم رهبری نیز تاکنون این نبوده که در مورد یک کتاب بنویسند : "این خلاف است". بدون آنکه مشخص کنند منظور از"این"چیست . حتی ایشان در مورد کتابهایی نیز که ایرادات فراوانی بر مطالب آنها گرفته اند ، چنین عبارتی را در مورد کل کتاب ننوشته اند . لذا به نظر می رسد که ادعای آقای رضایی ، یک ادعای عاری از حقیقت می باشد .

6 –گفته اند : "این موضوع به مسئولین نسبت داده شده است که : "دنبال آن بودند که پایان جنگ سیاسی باشد ، نه نظامی . جنگ با مذاکرات خاتمه یابد نه با شکست صدام". در عین اینکه این موضوع بسیار مهم است که هدف ایران در جنگ چه بود و با چه روشی دنبال می شد و آیا به نتیجه رسید یا خیر ؟ اما نتیجه گیری یاد شده به دلیل پیامدهای آن ، بسیار سنگین است و باید تبعات اینگونه نتیجه گیری ها را در نظر گرفت و برای آن اسناد و مدارک ارائه کرد".

جناب آقای درودیان ، خود آقای هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه ای در سال 1382 اظهار می دارد که اصولاً از ابتدا هیچ اعتقادی به سقوط صدام و حزب بعث نداشته و صرفاً در پی آن بوده تا نگاه سیاسی دولت عراق به ایران را تغییر دهد ! ایشان می گوید : "اصلاً دفاع ما برای تغییر نگاه سیاسی عراق نسبت به ایران بود . عملیات نظامی هم اهرمی برای فشار در مذاکرات سیاسی محسوب می شد". [ فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق . زمستان 1382 . ص 90 ]

محسن رضایی هم در کتاب خویش به این نکته چنین اشاره می کند : "برخی مسئولان اعتقادی به بسیج امکاناتی که به سقوط صدام منجر شود ، نداشتند". [ جنگ به روایت فرمانده . ص 207 ]

وی در جای دیگر می گوید : "هر چند آرزوی ما سقوط صدام بود ، اما هیچ گاه دولت و مسئولان برای سقوط صدام ، برنامه ریزی نکرده بودند". [ جنگ به روایت فرمانده . ص 214 ]

رضایی همچنین در مصاحبه ای می گوید : "فرماندهان به ویژه پس از عملیات خیبر می گفتند استراتژی سیاسی نتیجه ای ندارد و اجازه بدهید برنامه ای برای استراتژی نظامی تهیه و جنگ را تمام کنیم . اما هیچ گاه مسئولان سیاسی و آقای هاشمی این را نپذیرفتند". [ محمد حسن روزی طلب . "پذیرش جام زهر". روزنامه ایران . ویژه نامه سالروز پذیرش قطعنامه 598 . 27 تیر 1389 ]

آقای هاشمی رفسنجانی نیز طی مصاحبه ای با اشاره به همین موضوع می گوید : "من که مسئول جنگ بودم ، بعد از عملیات خیبر ، سیاستی داشتم که هیچ وقت مورد تصویب رهبر انقلاب قرار نگرفت ؛ اما رد هم نشد". [ فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق . تابستان 1382 . ص 108 ]

ملاحظه می فرمائید ؟! خود آقای هاشمی اعتراف می کند که در طی جنگ ، سیاستی را در پیش گرفته بود که مورد تأیید امام خمینی نبوده است ! از این واضح تر سند دیگری هم می خواهید ؟! البته مطالب و مستندات بیشتر را می توانید با مراجعه به کتاب راز قطعنامه ، ملاحظه بفرمائید .

7 –گفته اند : "تلاش برای تحلیل مسائل جنگ در چارچوب مفهوم "خیانت مسئولین"و تأکید بر "دوگانگی میان امام و مسئولین"، حتی اگر از نظر سیاسی و اجتماعی موجب مخدوش شدن چهره مسئولین شود ، به همان میزان رهبری هوشمندانه و مقتدرانه امام را مورد سؤال قرار خواهد داد".

جناب آقای درودیان ، اولاً اگر ما بگوئیم که امام حسن مجتبی (ع) ـ که یک امام معصوم بود ـ به خاطر خیانت یاران و اطرافیانش ، وادار به صلح با معاویه شد ، رهبری امام حسن (ع) را به زیر سؤال برده ایم ؟ هنگامی که امام خمینی در تاریخ دوم شهریور 1365 می فرمایند : "قصه امام حسن (ع) و قضیه صلح ، آن هم صلح تحمیلی بود . برای اینکه امام حسن ، دوستان خودش ، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند ، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند ، صلح کرد . صلح تحمیلی بود . این صلحی هم که به ما می خواهند بگویند ، این است".

به نظر شما ، امام خمینی که دوستان امام حسن (ع) را خائن نامیده ، رهبری امام حسن (ع) را به زیر سؤال برده است ؟! اگر ما بگوئیم که جمعی از همان 12 هزار نفری که به امام حسین (ع) نامه نوشتند و او را به کوفه دعوت کردند ، در روز عاشورا به او خیانت کردند و رودرروی وی شمشیر کشیدند ، رهبری امام حسین (ع) را به زیر سؤال برده ایم ؟!

ثانیاً ، صحنه گردانان و مدیران اصلی فتنه خائنانه سال 1388 چه کسانی بودند ؟ آیا جز همان کسانی بودند که در تیرماه سال 1367 ، امام خمینی را وادار به سرکشیدن جام زهر کردند ؟ دقیقاً به خاطر اینکه چهره ی این افراد بعد از پایان جنگ برای مردم فاش نشد ، آنها امکان پیدا کردند تا یکبار دیگر چنین ضربه ی بزرگی را بر پیکر نظام جمهوری اسلامی وارد کنند . لذا می بینید که افشای چهره ی واقعی این افراد ، دقیقاً در راستای حفاظت و صیانت از نظام جمهوری اسلامی ایران است .

                                                                                  با تشکر : کامران غضنفری

رونوشت: جناب آقای شریعتمداری مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان

نظر شما
پربیننده ها