بازخوانی عملیات کربلای ۴ از زبان سردار «محمد مهدی فرهنگ‌دوست»؛

هنوز عملیات شروع نشده بود که دشمن منطقه را مثل روز روشن کرد

موقعی که عملیات می‌خواست شروع شود، ناگهان هواپیما‌های دشمن آمدند و عقبه و خصوصاً رودخانه‌ی کارون که بیشتر یگان‌ها و قایق‌ها آنجا بودند را بمباران کرده و شروع به منور زدن کردند. این کار بی‌سابقه بود! فکر می‌کنم هنوز عملیات شروع نشده بود که منطقه مثل روز روشن شد! خیلی عجیب بود! بیشتر حملات دشمن از سمت منطقه قرارگاه قدس بود. با این حال رمز عملیات گفته شد و عملیات شروع شد.
کد خبر: ۲۷۱۴۸۸
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۹ - 26December 2017

همزمان با فرارسیدن سالروز برگزاری عملیات «کربلای ۴» خبرنگار دفاع پرس در یزد، گفت‌وگویی را با سردار «محمد مهدی فرهنگ‌دوست» مسئول سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه «الغدیر» استان یزد و از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس صورت داده است.

در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید:

دفاع پرس: قبل از شروع عملیات «کربلای ۴» نیرو‌های تیپ «الغدیر» یزد در کدام منطقه مستقر شدند؟

نیرو‌های یزدی قبل از عملیات کربلای ۴، چندبار جابه‌جا شدند، برای اولین‌بار در محدوده‌ گمرک خرمشهر و سمت راست رودخانه کارون تا نهر عرایض مستقر شدیم.

خط گمرک نزدیک خط دشمن بود و حدود ۵۰۰ متر با دشمن بیشتر فاصله نبود و نیرو‌ها نمی‌توانستند کار مهندسی انجام بدهند، چون اسکله محکم بود و آسفالت و بتون داشت، قبلاً با دو ردیف گونی، مانعی برای دفاع درست کرده بودند، ولی این‌قدر تیر و گلوله به گونی‌ها خورده بود که کاملاً پاره شده و خاک‌های داخل گونی‌ها ریخته بود.

وقتی که به آن‌جا رفتم، به ذهنم رسید که بشکه‌های ۲۰۰ لیتری را به صورت دو ردیفه در لب اسکله گذاشته و داخلش را از خاک پر کنیم.

با این کار وسط این دو ردیف مثل کانال شده و محلی برای دفاع می‌شد. این پیشنهاد را که دادم، برادر «فتوحی» سریع‌السیر با یزد تماس گرفت و همه را بسیج کرد. کمتر از ۴۸ ساعت بعد، تعداد زیادی بشکه‌های ۲۰۰ لیتری به خرمشهر رسید. بشکه‌ها را در ماشین تویوتا وانت گذاشته و به خط می‌بردیم. شب‌ها تا صبح، کار بچه‌ها همین بود که بشکه‌ها را جابه‌جا و با خاک پر می‌کردند. تیپ الغدیر هر جایی که می‌رفت، بیشتر در کار سازندگی و درست کردن و آبادانی بود.

مشغول ترمیم خط بودیم که به ما گفتند: «باید به آن طرف رودخانه کارون، در جنوب خرمشهر بروید!» لشکر بعدی که آمد، دیگر کار ترمیم خط به وسیله چیدن بشکه‌ها را ادامه نداد، خیلی از بشکه‌هایی که سالم بود را نیز آن‌جا نگه نداشت و به عقب برد.

دفاع پرس: شما از عملیات پیش رو اطلاعی داشتید؟

یک دفعه که به مقر قرارگاه قدس رفتم از عملیات مطلع شدم. از اهواز به طرف پلیس راه اندیمشک، محلی بود (شهرک شهید محلاتی فعلی) که خانه‌های پیش ساخته‌ای را با بتون درست کرده بودند و قرارگاه در آن‌جا مستقر بود. برادر «عزیز جعفری» هم آن موقع فرمانده قرارگاه قدس بود که توضیح داد عملیات کربلای ۴ به چه نحوی است.

در آن جلسه، برادران «میرحسینی»، «فتوحی» و «ابراهیمی» هم بودند. بعد از توضیح برادر جعفری، تیپ ما حدوداً مأموریتش مشخص شد. در آن عملیات ما زیر نظر قرارگاه نوح بودیم. قرارگاه نوح متشکل از لشکر ۳۳ المهدی (عج)، لشکر ۱۹ فجر، لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، تیپ ۱۸ الغدیر و ناو تیپ امیرالمؤمنین (ع) بود. قرارگاه‌های قدس و کربلا هم در عملیات بودند، اکثریت یگان‌های سپاه در آن منطقه بودند و خیلی هم از نظر لو نرفتن عملیات تلاش شد.

دفاع پرس: چه کار‌هایی برای لو نرفتن عملیات انجام شد؟

کارت تردد خیلی کم می‌دادند، تردد‌ها کنترل می‌شد و تا آن‌جایی که می‌شد ورود و خروج‌ها را کنترل می‌کردند. ولی خوب، منطقه‌ای بود که دشمن با دکل‌های خود دید زیادی روی آن داشت و تردد یگان‌ها، با توجه به تعدّد آن‌ها تاحدودی دشمن را مشکوک کرده بود.

ما محل عقبه را در قسمت جنوبی خرمشهر انتخاب کردیم. یک روز به همراه برادر میرحسینی، با موتور رفتیم جلو که ببینیم چه خبر است. وقتی برمی‌گشتیم، ناگهان هفت یا هشت هواپیمای عراقی در بالای سرمان ظاهر شده و شروع به بمباران منطقه کردند. خیلی هم بمباران کردند. ما با موتور داخل یکی از خانه‌ها شده و خودمان را مخفی کردیم.

مروری بر عملیات ناتمام کربلای 4

دفاع پرس: کسی آن‌جا صدمه ندید؟

الحمدلله تلفات نسبت به حجم بمباران خیلی کم بود. از یگان ما کسی آسیب ندید. بعد که سؤال کردم، از یگان‌های دیگر هم کسی صدمه‌ای ندیده بود، ولی دشمن به نحوی متوجه شده بود که قرار است در این منطقه عملیاتی انجام شود.

ما محل استقرار واحدهای‌مان را پیدا کردیم، مثلاً برای موتوری، تسلیحات و گردان‌ها محلی معین کردیم و خلاصه، کار را برای استقرار عقبه خود شروع کردیم.

آن‌جا علاوه بر این‌که مسئول عملیات بودم، قرار بود فرمانده‌ محور هم باشم و هدایت گردان‌ها به عهده‌ من باشد. آن موقع فکر می‌کنم برای اولین‌بار بود که از هواپیما‌های بدون سرنشین (معروف به پهپاد یا مهاجر) برای عکس‌برداری از منطقه استفاده می‌شد. با توجه به سیستم ضدهوایی و موشکی که عراق داشت، هواپیما‌های ما نمی‌توانستند به راحتی در منطقه پرواز کرده و عکس‌برداری‌های خیلی خوبی را انجام بدهند، ولی زدن هواپیما‌های بدون سرنشین کار مشکلی بود و عکس‌های هوایی خیلی خوبی از منطقه می‌گرفت که باعث می‌شد ما از طریق عکس هوایی منطقه را توجیه باشیم. بعداً این عکس‌ها را روی نقشه پیاده می‌کردیم و با فرمانده‌ی گردان‌ها، گروهان‌ها و دسته‌ها مرتب جلسه می‌گرفتیم و آن‌ها را توجیه می‌کردیم که منطقه عملیاتی کجا و چگونه است.

مأموریت قرارگاه نوح این بود که لشکر ۳۳ المهدی (عج) خط را بشکند و بعد لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) و تیپ ما مأموریت را دنبال می‌کردند. همچنین لشکر ۱۹ فجر و ناو تیپ امیرالمومنین (ع) هم که کنار ما بودند و کار را ادامه می‌دادند.

جلسات هماهنگی مختلفی را بین لشکر ۲۷ با تیپ الغدیر و لشکر ۳۳ با تیپ الغدیر برگزار کردیم. یک بار برادر نوری (جانشین لشکر ۲۷) و فرماندهان گردان‌های لشکر ۲۷ به مقر تیپ آمده و با هم جلسه‌ای گرفتیم و قبل از شروع کار، هماهنگی‌های خیلی خوبی را با یکدیگر انجام دادیم.

شبی که می‌خواست عملیات شروع شود، حاج آقای «ناصری» هم آمده بود. کنار رودخانه اروند، در سنگر فرماندهی جلسه‌ای بود. به حاج آقای «صدرالساداتی» که در آن سنگر بود، گفتم: «اگر امکان دارد، امشب مصیبت حضرت زینب (س) را بخوانید.» جلسه‌ خیلی خوبی بود. بعد ما رفتیم پشت خاکریزی مستقر شدیم که در مقابل‌مان رودخانه‌ اروند و در طرف دیگر رودخانه هم دشمن بود. قرار بود لشکر‌های خط‌شکن کار را شروع کنند و ما هم آماده باشیم. گردان‌های پیاده‌ ما قرار بود با قایق از رودخانه‌ کارون وارد عمل شده و تعدادی از نیروهای‌مان هم از آبراه‌هایی که به اروند وصل می‌شد، با قایق حرکت کنند. ما پیش‌بینی می‌کردیم که خط شکسته می‌شود.

موقعی که عملیات می‌خواست شروع شود، ناگهان هواپیما‌های دشمن آمدند و عقبه و خصوصاً رودخانه‌ی کارون که بیشتر یگان‌ها و قایق‌ها آنجا بودند را بمباران کرده و شروع به منور زدن کردند. این کار بی‌سابقه بود!

دفاع پرس: هنوز عملیات شروع نشده بود؟

فکر می‌کنم هنوز عملیات شروع نشده بود که منطقه مثل روز روشن شد! خیلی عجیب بود! بیشتر حملات دشمن از سمت منطقه قرارگاه قدس بود. با این حال رمز عملیات گفته شد و عملیات شروع شد. سوم دی‌ماه سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۴ با رمز «محمد رسول الله (ص)» شروع شد. بعد از شروع عملیات، تعداد خیلی کمی از نیرو‌های غواص توانستند به آن طرف ساحل برسند و بقیه هنوز داشتند حرکت می‌کردند که عراق با نارنجک و تیراندازی شدید، به مقابله پرداخت. آمادگی دشمن صد در صد بود!

در عملیات «والفجر ۸»، نیرو‌های ما در تاکتیک عبور از رودخانه خیلی موفق بودند، خیلی از جا‌ها عراقی‌ها متوجه نشدند و یا نوع دفاع را بلد نبودند و روی غواص‌ها تیراندازی می‌کردند، موقعی که تیر به آب می‌خورد، کمانه کرده و منحرف می‌شد. در عملیات کربلای ۴، عراقی‌ها شیوه‌ دفاع را یاد گرفته و خمپاره ۶۰ یا نارنجک در آب می‌انداختند. خمپاره و نارنجک هم وقتی داخل آب می‌افتاد، منفجر می‌شد و کسانی که داخل آب بودند شهید می‌شدند و جنازه‌ی آن‌ها به روی آب می‌آمد.

آن شب دشمن شروع به مقابله کرد، ولی لشکر المهدی (عج) هم کوتاه نیامد و شروع به حمله کرد و با چنگ و دندان می‌خواست خط را بشکند. در برخی قسمت‌ها هم کار‌هایی را انجام داد. عراق داشت به شدت دفاع می‌کرد. وقتی به رودخانه‌ اروند نگاه می‌کردم، حجم زیادی از آتش روی نیرو‌ها ریخته می‌شد. با این حال، قایق‌های لشکر ۳۳ المهدی (عج) در آن آتش داشتند مانور می‌دادند و نیرو‌ها را در ساحل پیاده می‌کردند.

هر لحظه با خودم می‌گفتم: «با این وضعیت، یک موقع نگویند که ما حرکت کنیم!» واقعاً خیلی وضعیت بدی بود. دشمن خیلی مقاومت می‌کرد، به‌گونه‌ای که از قبل می‌دانست ما می‌خواهیم عملیات انجام دهیم.

عراقی‌ها، چون می‌دانستند که ما حدوداً هر سالی یک عملیات انجام می‌دهیم، از قبل برای دفع عملیات کربلای ۴ آمادگی داشتند و حدود منطقه عملیاتی را به دست آورده بودند. منطقه هم، چون برای عراقی‌ها مهم بود (همیشه عراق روی منطقه‌های اطراف بصره حساسیت داشت) خیلی درگیری شدید بود.

در سنگری که کنار اروند بود نشسته بودم. مرتب برادران حاج «حسن دشتی»، «سید محمد ابراهیمی» و... می‌آمدند و می‌رفتند. می‌گفتند: «خیلی اوضاع ناجور است، یک موقع نگویند ما جلو برویم؟» با این حال ما این آمادگی را داشتیم که اگر دستور دادند، جلو برویم.

سه چهار ساعت عملیات بیشتر طول نکشید، نزدیکی‌های صبح بود که توقف عملیات را اعلام کردند و به ما گفتند: «عملیات ادامه پیدا نمی‌کند، سریع نیرو‌ها را از منطقه دور کنید!»، چون متوجه شده بودند که دشمن به احتمال زیاد می‌خواهد منطقه را بمباران شیمیایی کند. منطقه هم پر از نیرو بود.

دشمن منطقه را بمباران شیمیایی کرد. مقر گردان قائم (عج) هم که در حوالی آبادان بود و نیرو‌های آن بیشتر از سربازان وظیفه بودند، بمباران شیمیایی شد. ما حوالی آبادان در منطقه‌ای به نام «ابوشانک» آشپزخانه داشتیم که تعدادی از نیروهای‌مان را بعداً به آن‌جا و موقعیت جهاد اکبر انتقال دادیم.

مروری بر عملیات ناتمام کربلای 4

دفاع پرس: هیچ کدام از گردان‌های شما وارد عملیات نشدند؟

نه، در عملیات کربلای ۴ هیچ کدام از گردان‌های ما درگیر نشدند. با دستوری که آمد، سریعاً آن منطقه را تخلیه کردیم و به عقب آمدیم. در بمباران شیمیایی، تعدادی از نیرو‌های تیپ ما شیمیایی شدند. یکی از کار‌های خوبی که انجام شد، سریع‌السیر به یگان‌ها دستور داده شد که منطقه را ترک کنند. اگر یگان‌ها در منطقه مانده بودند و دشمن فرصت پیدا کرده بود، یقیناً تلفات ما خیلی سنگین می‌شد، ولی الحمدلله به غیر از یگان‌هایی که وارد عمل شده و تعدادی شهید، مفقود یا اسیر دادند، یگان‌های دیگر دست نخورده ماندند. حتی از لشکر المهدی (عج) هم چند گردان درگیر شدند و بقیه نیرو‌های این یگان وارد عمل نشدند.

آمار شهدای تیپ در این عملیات در حد انگشتان دست بود که بیشتر آن‌ها از بچه‌های اطلاعات بودند که به ناو تیپ امیرالمؤمنین (ع) مأمور شده بودند. قرار بود ناو تیپ امیرالمؤمنین (ع) که نیرو‌های بوشهر بودند، طرف جزیره‌ سهیل (نرسیده به جزیره‌ی مینو) عملیات کنند. چون بچه‌های اطلاعات تیپ الغدیر قبلاً آن‌جا شناسایی داشتند، چند نفر از نیرو‌های اطلاعات ما همراه نیرو‌های آن یگان بودند که چهار یا پنج نفری، مثل برادران نامجو و شریف آن‌جا مفقود شدند.

عملیات کربلای ۴، عملیاتی بود که به آن امید زیادی بسته شده بود. در طول دفاع مقدس بیشترین نیرویی که توانستیم برای شروع یک عملیات در کشور بسیج کنیم، عملیات کربلای ۴ بود. حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ گردان بسیج شدند. عملیات کربلای ۴ را سپاه انجام می‌داد، ولی از پشتیبانی آتش توپ‌خانه، نیروی هوایی و هوانیروز ارتش هم برخوردار بودیم. نتیجه عملیات از یک لحاظ ناراحت کننده بود، چون موفقیتی که انتظار می‌رفت به دست نیامد، از یک لحاظ هم خوب بود، چون اکثریت نیرو‌ها وارد عمل نشدند، یعنی تعدادی که خط‌شکن بودند وارد عمل شدند و وقتی دیدند ادامه‌ کار ممکن نیست، برگشتند. بعد از عملیات، هنوز تعداد زیادی از نیرو‌ها و گردان‌ها در منطقه حضور داشتند.

یکی از محور‌هایی که در عملیات کربلای ۴ موفق شده بود خط را بشکند و پیشروی کند، محور شلمچه بود. همین انگیزه‌ای شد که سریعاً طراحی عملیات بعدی که عملیات کربلای ۵ بود، صورت بگیرد.

حدوداً 16 روز بعد از عملیات کربلای ۴، عملیات کربلای ۵ شروع شد. چون منطقه‌ عملیاتی کربلای ۵ به منطقه عملیاتی کربلای ۴ نزدیک بود، خیلی از یگان‌ها لازم نبود که عقبه خود را جابه‌جا کنند و می‌توانستند از بنیه‌های خود در خرمشهر و جا‌های دیگر برای پشتیبانی در عملیات استفاده بکنند. قرار شد قرارگاه‌های کربلا، قدس و نجف، عملیات بعدی را انجام دهند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار