به گزارش دفاع پرس از مشهد، شهید «جلالالدین موفق» در ۱ آذرماه سال ۱۳۳۹ در روستای «یام» از توابع «فاروج» در خانوادهای متوسط و مذهبی متولد شد.
محیط پاک و سالم و بیآلایش روستا، سهم مهمی در تربیت او داشت. تا سال سوم ابتدایی در زادگاهش تحصیل کرد و بعد از آن همزمان با نقل مکان خانوادهاش، در فاروج ساکن شد.
تحصیلات راهنمایی خود را در فاروج گذراند و جهت تحصیلات متوسطه عازم مشهد مقدس شد. در تمام دوران تحصیل از شاگردان ممتاز و با استعداد کلاس بود و در درسهایش دانش آموزی فعال و پرکار به حساب میآمد. او قبل از رفتن به دبستان نیز در کار کشاروزی به خانوادهاش کمک میکرد. وی فردی مخلص بسیار خوشرو و خوش مشرب بود.
فعالیتهای سیاسی شهید از اوایل سال ۱۳۵۶ در مشهد آغاز شد و او در تمام صحنهها حضوری فعال داشت. در سال ۱۳۵۸ در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرد و در رشته «ریاضی» در دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد.
او سنگر دانشگاه را نه فقط برای تحصیل علم، بلکه برای رشد و آگاهی و مبارزه با خط و مشیهای انحرافی و مخالف انقلاب اسلامی میدانست. در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ که اوج فعالیتهای منافقین و گروهکها در دانشگاه بود، جلال الدین یکی از اعضای بسیار فعال گروههای اسلامی در دانشگاه بود.
پس از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها، به جهت علاقه وافری که به پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی داشت، وارد سپاه پاسداران «شیروان» و در واحد پرسنلی مشغول خدمت شد. اخلاص، صداقت، پرکاری، احساس دلسوزی از خصوصیات بارز اخلاقی ایشان بود.
وی در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و در مهرماه سال ۱۳۶۳ پس از بازگشایی دانشگاهها مجدداً به دانشگاه بازگشت و مشغول تحصیل شد.
در طول مدت تحصیل، گاه به همسرش میگفت: «روح من فقط در سپاه آرامش میگیرد». این شهید عالیمقام به دلیل عشق و علاقهای که به حضور در جبهههای حق علیه باطل داشت، در اوایل سال ۱۳۶۵ از طریق سپاه پاسداران شیروان به مناطق عملیاتی اعزام شد.
جلالالدین در حالی که مسئولیت جانشینی فرمانده تیپ امام صادق (ع) را بر عهده داشت، در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و در ۴ دیماه سال ۱۳۶۵ در این عملیات در منطقه جزیره «امالرصاص» بر اثر اصابت ترکش به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش بعد از تشییع در شهرستان فاروج به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه دانشجوی شهید «جلالالدین موفق یامی»:
خداوندا! بنده ضعیف توام و در پیشگاه مقدس و ربوبیات اعتراف به گناهان خویش دارم. خدایا! به گذشته خود که نگاه میکنم، هیچ توشهای را برای آخرتم ذخیره نمیبینم، به کدامین عمل امیدوار باشم، در حالیکه میدانم از امر تو سرپیچی فراوان انجام دادهام. ولی ای خدای بزرگ! آنچه مرا امیدوار به ماندن و سعی و تلاش مینماید، لطف و رحمت وسیع تو است که شامل حال همه و شفاعت اهل بیت عصمت و طهارت و عشق به خاندان نبوت توشه راهم.[است]
ای مردم! دنیا محل آزمایش است و آنها که در این آزمایشها موفق شوند، خداوند وعده بهشت جاویدان به آنها داده است و آگاه باشید و وجود خود را جز به بهشت مفروشید!
سفارش دوم درباره جنگ است. جنگ تحمیلی با تمامی خساراتی که برای امت اسلام داشت از جهتی از الطاف الهی و نعمتی عظیم برای ما شد، به طوری که جوانان و پیران ما در میدان کارزار صحنههای حماسی و تاریخی که نمونهاش را جز در برههای از صدر اسلام نداشتهایم، آفریدهاند. اکنون [نیز] جبهههای جنگ میدان عروج عارفانه و عاشقانه عشاق به سوی معبودشان شده است.
تقاضایم از مردم ایران خصوصاً جوانان مسلمان این است که جنگ را تا پیروزی نهایی ادامه دهند تا محو تمام استکبار جهانی و آزادی کربلا، قدس عزیز و کعبه شریف از چنگال صهیونیزم. لحظهای از پا ننشینید و پرچم افتاده از دست سربازان گمنام اسلام را به دست گیرید، تا فتح نهایی به پیش روید.
یکی از عوامل مهم در پیروزی، صبر و استقامت و پایداری در امور است و در عین حال که امری مشکل است. بر این سالکان طریق الهی بسیار دلنشین است و ما طعم شیرین استقامت را در طول هشت سال بعد از پیروزی انقلاب و شش سال جنگ پیروزمندانه به خوبی چشیدهایم.
سفارش حقیر این است که جمهوری اسلامی را که ودیعهای الهی است باید حفظ کرد و ملت مسلمان همانطوری که تاکنون در تمامی جبهههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی استقامت کردهاند، تا به ثمر رسیدن این نهال نو پا در صحنههای مختلف حضور مداوم و مسئولانه داشته باشند و تا فتح و پیروزی نهایی به وظیفه شرعی عمل نمایند و مصداق عینی این شعار پر مفهوم باشند که: «ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند».
توصیه عاجزانهام به برادران عزیز سپاه و بسیج این است که قدر نعمت عظماء پاسداری از اسلام را بدانند و از میدان بیرون نروند و استقامت و توکل در راه هدف بزرگ را وسیله نیل به پیروزی [خود] قرار دهند که خداوند متعال رنج و زحمت و تحمل مشقات را برای دوستان خویش قرار داده است.
به پاسداری عشق بورزید و ایثار و فداکاری و شهامت و شجاعت را پیشه خود کنید تا در قیامت در پیشگاه امام حسین (ع) و پیامبر بزرگ اسلام، رو سفید و در جوار خداوند منان آسوده باشید. سفارش دیگرم این است که، ای مردم! بهیاد مرگ باشید، سعی کنید هفتهای یکبار بر مزار شهدا و قبرستان شهر حاضر شوید، ببینید که دیگران چگونه رفتند و این سرنوشت در انتظار تمام انسانها است که دیر یا زود باید این سرا را ترک و به سوی مکان ابدی حرکت کنند.
همه! این سفارش مولای متقیان علی (ع) را نصبالعین خود قرار دهید که میفرمایند: «إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الاخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ. فَخُذُوا مِنْ»، دنیا محل گذر و آخرت محل اقامت است، پس فرصت را غنیمت شمارید و از گذرگاه دنیا برای قرارگاه آخرت توشهای برگیرند.
آگاه باشید که [امروز] روز عمل است و حسابی در بین نیست و فردا [نیز] روز حساب است و عملی نیست. دنیا و زر و زیور آن، شما را به خود مشغول نکند، از مال و خون مردم کاخ آتش در آن دنیا فراهم نکنید، آنچه امروز بکاریم، فردا درو خواهیم کرد، اگر تاکنون به خود نیامدهاید بیدار شوید! و گرنه شهدا با اتمام حجت بر شما در روز قیامت شکایت شما را به خداوند متعال و پیامبر عظیمالشأن اسلام و ائمه معصوم (ع) خواهند نمود.
بعد از پیروزی انقلاب، با اقتدا به مولایم علی (ع)، من به آینده با عشق به شهادت نگریستم و سوز و گذاری درونی دائم مرا به مرگ خونین فرا میخواند، طوری که هر وقت به مرگ میاندیشم دعایم این است که «خدایا! آرزویم این است که عاشقانه و عارفانه از این دارفانی رخت بر بندم و سوی تو پرواز نمایم و مرگ را عروج ملکوتی از سرای فنا به دار بقا برایم قرار دهد»، اگر این مهم حاصل شد، آرزوی دیرینه من بوده است و با شناخت و آگاهی [این راه را] انتخاب کرده و در این راه قدم نهادهام.
انتهای پیام/