گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- در چهارمین روز از جشنواره «تئاتر شهر» در سالن استادمحمد، نمایش «فکت» به کارگردانی «فریدون نوبرانی» اجرا شد. همچنین در سالن «استاد نصیریان» نمایش «یک داستان عامیانه» به کارگردانی «محمد امیری آتشگاه» روی صحنه رفت. این دو نمایش واجد اشتراکاتی در داستان و فرم اجرای نمایش و بخصوص محتوا بودند.
نمایش فکت داستان نویسندهای ناموفق است که در عرصه حرفهای ادبیات توفیقی کسب نکرده است. این نویسنده به تحریک همسرش، «شانی» را که نویسنده موفقی است، میکشد تا جایگاه او را کسب کند. او بعد از قتل شانی دچار کابوس میشود و در روز کسب جایزه به سبب جنون ناشی از قتل، همسرش را نیز به قتل میرساند.
در داستان عامه پسند این نمایش با وجه دیگری از جنایت نیز روبهرو هستیم. دختری که نتیجه یک زندگی نابسامان است و در زندگی با همسرش با مشکل روبرو شده است، دچار نوعی بیماری روانی میشود و در اوج بیماری مسببان سیاه بختیاش را میکشد.
این دو نمایش که البته نمونهای از صدها نمایش روی صحنه هستند مروج نوعی خشونت افسار گسیخته اند که به زعم کارگردانانشان آینه جامعه هستند. این آثار حتی یک نقطه روشن ندارند تا به تماشاگر خسته از خشونت، امید بدهند. اینکه در جامعه تا این میزان خشونت و هنجارشکنی وجود دارد جای بحث دارد. اگر قرار است تئاتر آینه جامعه باشد میبایست آینهای تمام نما باشد تا کژی و راستی را با هم نمایش دهد نه هر آنچه که کارگردان دوست دارد.
متاسفانه معضل بزرگ آثار نمایشی این است که کارگردان قصد دارد تا با یک اثر نمایشی همه ناهنجاریها را بازنمایی کند و چون داستان محکم و استخوانداری ندارد، نمایش جان نمیگیرد. اگر برخی جاذبههای نمایشی مثل حرکت فرم و ارتباط مستقیم بازیگر و تماشاگر نبود تحمل آن بسیار ناممکن بود. البته این جاذبهها نیز نقش فریبندگی دارند تا اینکه در خدمت نمایش باشند. دشنامها، هتاکیها، پوششها و ... از دیگر مواردی است که در «فکت» و «داستان عامه پسند» بن فور دیده و شنیده میشد بخصوص در نمایش دوم که این نقیصه به شدت وجود داشت.
نه تنها در آثار سینمایی و تلویزیونی که در تئاتر نیز مضمون اهانت به پدر به موضوعی اصلی تبدیل شده است. گویا در کنار موضوعاتی چون اعتیاد، همسرآزاری، خیانت، بیکاری و صدها معضل اجتماعی دیگر، پدر نیز از معضلات اجتماعی است و وجود آن خطری جدی برای نظام خانواده است. در داستان عامه پسند پدر چنین جایگاهی دارد، دختر با وقاحت تمام به پدرش جسارت و گستاخی میکند و از آنجایی که او قهرمان داستان است مخاطب او را محق میداند و وقتی پدر را میکشد او به اوج این قهرمانی میرسد. هر چند که صحنه قتل دیده نمیشود اما این حد از میزان خشونت علیه پدر با هیچ مرام و مسلکی همسو نیست.
این که ما یک روز پدری قهرمان روی صحنه ببینیم تبدیل به آروزیی مهال شده است. کاش هنرمندان برای خلق آثار خود کمی واقعگرایانهتر به جامعه خود نگاه کنند تا همه چیز را یک سویه نبینند، مهمتر از آن چیزی را که میبینند از صافی دین رد کنند و متوجه باشند ادیان الهی و توحیدی چه نگاهی به پدر و شخصیت او در خانواده دارند و وظیفه فرزند نسبت به پدر چیست؟
جالب اینکه در این آثار خشونت بی حد و حصری دیده میشود که نه دلیل آن بیان میشود و نه راه بیرون رفت از آن. کارگردان باید یا دلایل بوجود آمدن سیاهی را نشان دهد یا راهی باز کند که مخاطب بتواند از آن عبور کند. این هنرمندان یک باره مخاطب را در فضایی پر از سیاهی میاندازند و او را رها میکنند بدون آنکه توضیحی به او ارائه دهند.
مخاطب باید خود را در اثر هنری ببیند تا بتواند نسبت به چیزی که میبیند تفسیری داشته باشد. به صرف اینکه یک نمایش روی صحنه برود و مخاطب آن را ببیند و برای لحظاتی درگیر حواشی فریبنده اثر شود و بعد از آن نمایش را فراموش کند اتفاقی نخواهد افتاد.
اگر هنرمند مدعی است که دردهای جامعه را بهتر از سیاسیون میبیند و میشناسد و جلوتر از آنها حرکت میکند، باید نشانههای این ادعا را در اثرش ببینیم. اگر فقط نشان دادن درد شرط باشد که اهل سیاست بهتر از هر کس دیگری میتواند راجع به آن حرف بزنند و راهکار ارائه دهند.
جشنواره «تئاتر شهر» فرصت مغتنمی است تا هر چه بیشتر و بهتر نحوه مناسبات شهری و موارد مربوط به آن را شاهد باشیم لذا امید است در روزهای آتی شاهد آثاری باشیم که بتواند تداعی کننده نام جشنواره باشند.
انتهای پیام/ 161