به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، دکتر حمیدرضا قنبری از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است که در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت دشمن درآمد. وی در یادداشتهای کوتاهی خاطرات روزهای جنگ و دوران اسارت خود را به رشته تحریر درآورده است. در ادامه بخشی از خاطرات این آزاده از روزهای اسارت را میخوانید.
«ایران کوچک ما در قاطع ٢ هشت استان داشت، استانداران این ایران کوچک همان عزیزان ارشد داخلی بودند. ارشد خارجی که تا پیش از آن همه کاره آسایشگاه بود در دوران رهبری سیدکمال، همه امور آسایشگاهش را میبایست با ارشد داخلی هماهنگ میکرد.
ارشد قاطع هم که تا آن زمان، خودش میبرید و میدوخت و میپوشید از آن پس بدون اجازه سیدکمال آب هم نمیخورد. ارشدهای داخلی هم با ارتباطات مستمر و دائمی خود همواره از سیدکمال دستور میگرفتند و کسب تکلیف میکردند.
بخشهای اجرایی مهم قاطع که به مرور ایجاد شد عبارت بودند از: نماز و مراسم مذهبی، قرآن و نهج البلاغه، احکام، ورزش، دعا و مفاتیح الجنان، سرود، تئاتر، فرهنگی و انتشارات، علمی و آموزشی، خرید و تدارکات، اخبار و اطلاعات.
سیدکمال برای هر کدام از این بخشها یک مسئول در قاطع و یک مسئول در هر آسایشگاه مشخص کرده بود. خود سیدکمال ارتباط مستمر با مسئولین این بخشها داشت و به آنها خط میداد و مسئول هر بخش اجرایی در قاطع با مسئولین آن بخش در آسایشگاهها ارتباط مستمر جهت هماهنگی داشت.
سیدکمال کاری کرده بود که ارشدهای خارجی و ارشد قاطع را خودمان بتوانیم انتخاب کنیم. برخی گزینههای ارشد قاطع معرفی و انتخاب شدند و بسیار عملکرد موفقی هم داشتند. حتی یکی دو بار توانستیم ارشد اردوگاه را از میان اسرای قاطع ٢ معرفی کنیم که انتخاب هم شدند و پیروزی برای ما محسوب میشد.
محمدجواد فاضلی نیا مسئول قرآن و نهج البلاغه آن زمان، ٢٢ سال بیشتر نداشت، خوزستانی الاصل بود و تسلط کامل بر عربی محاوره و ادبیات عرب داشت. او متون عربی را به زبان فارسی روان و البته با ته لهجهای شیرین از عربی به زیبایی ترجمه میکرد.
انسانی خودساخته با وقار و بسیار با شخصیت بود، ارتباط خوب، عمیق و هوشمندانه او با رهبری اردوگاه و قاطع از او فردی مفید خدوم و تأثیرگذار ساخته بود او خودش پیش قدم شده بود و در اردوگاه «آتش به اختیار» عمل میکرد.
کارهایش را با کلاسهای ترجمه تحت الفظی قرآن آغاز کرد، معرکه بود. کلاسها با چند نفر شروع کرد و به سرعت موج تحت الفظی همه قاطع ٢ را گرفت. تفسیر نمیکرد، توضیح نمیداد، حاشیه نمیرفت، فقط کلمه به کلمه ترجمه میکرد، میگفت: تفسیر قرآن جرأت میخواهد.
محمدجواد فاضلی نیا همه را شیفته کلاسهای خود کرده بود. نهج البلاغه هم که آمد، کلاسهای ترجمه تحت الفظی نهج البلاغه را راه انداخت.
نام محمدجواد فاضلی نیا با نام قرآن و نهج البلاغه در اردوگاه الانبار و حتی در اردوگاه موصل در هم آمیخته شد. پرچم نهضت تحت الفظی محمدجواد فاضلی نیا پس از رفتن او از اردوگاه الانبار بر زمین نیافتاد. حرکت محمدجواد فاضلی نیا در قاطع ٢ مثال زدنی و مصداق عینی باقیات الصالحات شد.»
انتهای پیام/ 141