وصیت‌نامه شهید محرم رحمانی/ اختلافات باعث هدر رفتن خون شهدا می‌شود

شهید رحمانی در وصیت‌نامه خود آورده است: عزیزان من! این اختلافات را کنار بزنید؛ دشمن هر لحظه منتظر نقطه ضعف ماست که همان باعث می‏‌شود خون شهداى عزیز به هدر رود.
کد خبر: ۲۷۲۳۲۳
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۲ - 30December 2017

وصیت‌نامه شهید محرم رحمانی/ اختلافات باعث هدر رفتن خون شهدا می‌شود

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «محرم رحمانی» سال ۱۳۳۹ در تاکستان چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام سه دی ۱۳۶۵ با سمت فرمانده گروهان در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«سلام به شما پدر و مادر زحمت کشیده و رنج دیده، امید است مرا حلال کنید؛ چون بهشت زیر پاى مادران می‌‏باشد. از طرف من از همه حلالیت بطلبید. حال سخنى با شما مردم حزب الله تاکستان دارم قدر خودتان را بدانید. منظورم این نیست که مواظب جسم خود باشید؛ نه! منظورم همان روح شماست که می‌تواند به معراج و سعادت ابدى برسد.

حال آن چه شرایطى دارد؟ اول شرط غلبه بر هواهاى نفسانى است. اگر خداى ناکرده نفس بر انسان غلبه کند، مصیبت‏‌ها ببار می‏‌آورد؛ در قرآن مجید خداوند می‏‌فرماید: «ایتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربک راضیه مرضیه فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتی» حالا فکر کنید وضعى که شما هم اکنون در پیش گرفته‌اید، پایانش به کجا خواهد انجامید.

عزیزان من! این اختلافات را کنار بزنید. دشمن هر لحظه منتظر نقطه ضعف ماست که همان باعث می‏‌شود خون شهداى عزیز به هدر رود.

این را بدانید که روز قیامت شهدا جلوى شما را گرفته و از شما می‌پرسند: اعمالت براى دنیا و هواى نفسانى خودت بود یا براى سعادت بشر و رضاى خدا.

حضرت على (ع) می‏‌فرماید: «خدا رحمت کند کسى را که قدر خودش را بداند و بداند از کجا آمده، براى چه آمده و به کجا خواهد رفت.»

هر کس به گفته این امام عزیز گوش فرا دهد و به آن عمل کند، دیگر خطایى از او سر نمی‏‌زند. قبل از آن که سخنى بگویید یا عملی را انجام دهید، فکر کنید آیا خداوند راضى است یا نه؟ حال حرفى که على (ع) فرمودند: «براى چه به دنیا آمده و از کجا و به کجا می‌‏روید.» انسان اول نطفه‌‏اى بیش نبود، سپس تشکیل به خونى شد و بعد گوشت، پوست و استخوان به آن اضافه شد و خداوند روح خود را بر او دمید. هر کدام از اعضاى بدنمان نعمتى است که خداوند به ما ارزانى داشته و هر کدام وظایفى دارند؛ پس چرا آن‌ها را در کارهاى ناشایست به کار ببرید و هر طور که می‌خواهید از آن استفاده کنید؟ اگر در راه خدا استفاده کردید، خوشا به حال شما وگرنه در آتش جهنم وارد خواهید شد. مسأله دوم این که وظیفه شما در این دنیا چیست؟ آیا همان کار کردن صبح تا شام و خوردن و آشامیدن و خوابیدن است؟ اگر همین است، سخت در اشتباه هستید! انسان، اشرف مخلوقات است؛ نباید عمرش با همین کار روزانه و خوردن و آشامیدن تمام شود.

همان طور که خداوند انسان را بهترین مخلوق خود می‌داند؛ پس ما هم باید کار و اعمالمان بیشتر از سایر موجودات باشد. کمی به خودت فکر کن و بگو: من کیم، کجایم و به کجا خواهم رفت؟ وظیفه انسان بالاتر از همه انبیا می‌باشد. انسان می‌تواند به معراج برسد. همچنان که پیغمبر اسلام رسید.

غیبت نکنید؛ نماز را سبک نشمارید و به حرف‌هاى خود عمل کنید. وقتى پیغمبر به معراج رفته بود، عده‌اى را دید که سر خود را به سنگ می‌‏زنند و کسانى هستند که گوشت برادر دینى خود را می‌خورند. عده‌‏اى دیگر هستند که دهان آن‌ها پر از دود می‌باشد. آن که گوشت مرده برادر خود را می‌خورد، کسى بود که پشت سر برادر خود غیبت و بدگویى می‌کرد. کسانى که سر خود را به سنگ می‏‌زدند، کسانى بودند که نماز را سبک می‏‌شمردند؛ پس به شما توصیه می‌‏کنم با شنیدن صداى اذان، هر کاری دارید کنار گذاشته، به سوى خدا بشتابید؛ و گروه سوم همان کسانى هستند که به حرف خود عمل نمی‌کردند. در ظاهر حرف‌هاى خوب می‏زنند؛ اما در باطن تهمت و سخن چینى و کارهاى خلاف حرف خود و خدا می‌زنند. چرا نماز می‏‌خوانید؟ آیا نماز همان است که خم و راست شوید؟ اگر این طور باشد که کار شما یک ورزش بیش نیست؛ مانند تیرى که بدون هدف رها می‌‏کنید؟ وقتى در نماز می‏‌گویید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»؛ خدایا تو را می‌پرستم و از تو کمک می‏‌جویم.

واقعاً همین طور که می‌گویى، باش! نه این که مقام ریاست را بپرستى. بعد می‌گویى: «الله الصمد»؛ یعنى خداوند نیازى به نماز تو ندارد و اگر می‌خوانى براى آخرت خودت است. در قرآن گفته شده: «ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر» نماز از کارهاى ناشایست جلوگیرى می‌کند.

کلا چهار قوه در انسان وجود دارد: ۱- قوه عقلیه ۲- قوه غضبیه ۳- قوه وهمیه ۴- قوه شهویه.

قوه عقلیه: عقل، پادشاه بدن است و بدن به عنوان یک مملکت می‌باشد و بقیه اعضا زیر نظر قوه عقلیه می‌باشند.

اگر خداى ناکرده عقل در انسان نباشد، او از بین رفته است و اى انسان! تو که عاقل هستی و در راس مخلوقات قرار دارى، وظیفه تو سنگین است. تو بایستى وظیفه‌ات را به نحو احسن انجام دهى. کارهایت براى رضاى خدا و فى سبیل الله باشد. کارى کنى که همه از تو راضى بوده و در روز قیامت شفاعت تو را از خداوند بکنند.

قوه غضبیه: جلوى خشم خود را بگیر و بر رفع مشکلات مردم که به تو مراجعه می‌کنند با بیان خوش جوابگو باش. اگر هم کمبودى هست با سخنان و اخلاق خوش در بر طرف کردن آن کوشا باش. بدان همه از خاکیم و به خاک بر می‌گردیم؛ پس فکر کن و تمامى کار‌ها را از روى صدق و صفا انجام بده.

قوه وهمیه: یعنی این که امروز رزمندگان ما با آن همه از خودگذشتگى و جانفشانى در جبهه‌ها می‌رزمند و ما در پشت جبهه، به آنان خیانت کنیم.

خانواده شهدا، شمع تاریخ بشریتند. این شمعى که سوخته و جامعه را روشن کرده، آیا رواست با عمل سیاه خود کارى کنیم که دلشان بشکند؟ آیا خدا از این عمل ما راضى است؟

پس فکر کنید! اگر اعمال ما درست نباشد و با نیت پاک نباشد، کلا وجود ما در این دنیا اضافه است، پس بیایید فکر کنیم چه عمل مثبتى از من سر زده و یا چه کار ناپسندی انجام داده‏ام؟ فکر کنید این شهداى عزیز به خاطر چی، خونشان به زمین ریخته شده است؟ اینان هیچ وقت کارى بر خلاف خدا نکردند. در این عملیات چه فرزندانى بى پدر و چه پدرانى بى فرزند شدند و من و تو بایستى روز قیامت پاسخگو باشیم.»

انتهای پیام/ ۱۱۱

نظر شما
پربیننده ها