شهید غلامرضا ترابی: بساط تمام جباران و سفاكان برچيده خواهد شد

شهید «غلامرضا ترابی» در وصیت نامه خود نوشته است: این ندای آسمانی به گوش مستضعفین دنیا رسیده و خواهد رسید و ان‌شاءالله بساط تمام جباران و سفاکان برچیده خواهد شد. امروز دیگر نمی‌توان به کناری نشست، باید برخاست و در این راه گامی برداشت باشد تا دین‌مان نسبت به خون‌های پاک شهیدان ادا گردد.
کد خبر: ۲۷۳۴۸۰
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۵ - 11January 2018

شهید غلامرضا ترابی : بساط تمام جباران و سفاكان برچيده خواهد شدبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، شهید «غلامرضا ترابی» فرزند «عبدالکریم» ۳۱ شهریورماه سال ۴۲ در شهر «بندرگز» استان گلستان متولد شد. دوران کودکی را در همان جا سپری کرد و بعد وارد دبستان شد و تا پایان دوره‌ ابتدایی در بندرگز اقامت داشتند و بعد به همراه خانواده به دامغان نقل مکان کرده و در آن‌جا ساکن شدند.

غلامرضا تحصیلات خود را ادامه داد و موفق شد دیپلم خود را بگیرد. بعد برای رفتن به خدمت مقدس سربازی اقدام کرد، ولی به علت مشکلات جسمی از این امر معاف شد و بعد از گرفتن معافیت پزشکی وارد دانشگاه شد.

وی در رشته «شیمی» در دانشگاه زاهدان به ادامه تحصیل پرداخت. در آن سال‌ها کشور ما روز‌های سختی را پشت سر می‌گذاشت.

کشور عراق با پشتیبانی بسیاری از کشور‌های استکبارگر، کشور عزیزمان را دست‌خوش حملات خود قرار داده و بسیاری از هموطنان‌مان را از خانه و کاشانه‌شان آواره ساخته بود و خیلی از جوانان و مردان غیور ایرانی در این جریان به شهادت رسیده بودند.

غلامرضا نیز که از قشر تحصیل کرده جامعه بود، وظیفه خود دانست تا در کنار امر تحصیل به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل برود و در این شرایط بحرانی و سخت به یاری ملت شریف ایران بشتابد.

وی که عضو بسیج دانشجویی بود، از طرف همین ارگان به جبهه اعزام شد و در منطقه «شلمچه» دلاورانه در کنار دیگر همرزمانش جنگید و در مقابل دشمن ایستادگی کرد که به همه جهانیان ثابت شود، تا جوانان غیور و دلاور ایرانی زنده‌اند و هیچ بیگانه‌ای اجازه تعدی و تجاوز به خاک مقدس ایران را ندارد.

غلامرضا ۲۰ دی‌ماه سال ۶۵ بعد از رشادت‌های بسیار، در عملیات «کربلای ۵» به علت اصابت ترکش به ناحیه سر، از جام شیرین شهادت نوشید و به لقاءالله پیوست. پیکر پاک وی پس از تشییع در فردوس رضا، گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید «غلامرضا ترابی»

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند قادر متعال شروع به نوشتن وصیت‌نامه خود می‌نمایم و این هنگامی است که برای عملیاتی که در پیش است آماده شده‌ام و بر حسب یک وظیفه شرعی تصمیم به نوشتن آخرین حرف‌ها برای کسانی که بعد از من خواهند بود، برای خانواده و برای دوستان و آشنایان گرفته‌ام.

هر انسانی که متولد می‌شود، یک سری خصایص و یک سری وظایف دارد که وی را از سایر حیوانات متمایز می‌کند. اگر انسان دارای آن صفاتی که وی را از حیوانات متمایز خواهند کرد، بود و به تبع آن وظایفی را که از این دست متوجه وی می‌شود انجام داد که خودش مهر تأیید به انسانیت خویش زده است و الا فرقی با سایر حیوانات دیگر که کاری و هدفی جز خوردن و خوابیدن و تولید مثل ندارند، نخواهند داشت.

حداکثر آن‌که انسانی که وظایف انسانی‌اش را انجام ندهد حیوانی است که مقداری هوش و عقل بیشتر از حیوانات دیگر دارد. خداوند برای آن که انسان را به وظایف انسانی‌اش آشنا کند و برای آن که انسان مقام واقعی‌اش را که حتی بالاتر از فرشتگان است پیدا کند، پیامبرانی به رسالت مبعوث نمودند که خاتم این پیامبران حضرت محمد (ص) است که رسالتی جهانی داشته و آیین آسمانی‌اش و کتابش کامل‌ترین آیین و قرآن آخرین کتابی است که از طرف خدا برای راهنمایی بشر نازل شده است.

حال که ما افتخار مسلمان شدن و ایمان آوردن به دین اسلام و خاتم پیامبران نصیب‌مان شده و ما که ایمان به ولایت حضرت علی (ع) و فرزندان معصومش به عنوان تنها کسانی که شایستگی جانشینی و رهبری مسلمین را دارند، داریم و ما که معتقد به تشیع و دنباله روی حضرت علی (ع) و حضرت امام حسین (ع) هستیم و ما که معتقدیم در غیاب امام معصوم، امام زمان (عج) تنها کسانی می‌توانند عهده دار رهبری جامعه اسلامی شوند که اسلام ناب و اصل را شناخته و خود اسوه و نمونه‌ای از این دست باشند و ما که به میمنت انقلاب اسلامی و خون‌های شهیدان ولایت فقیه در جامعه‌مان شکل گرفت و به نیابت از امام معصوم رهبری امت اسلامی را عهده‌دار شد، وظایفی داریم که باید به آ‎ن عمل کنیم، در غیر این صورت دیگر نمی‌توانیم ادعای تشیع، مسلمان و انسان بودن را داشته باشیم. یکی از آن وظایف که هر مسلمانی موظف به انجام آن است جهاد می‌باشد. آن جایی که امام عزیزمان خمینی بت شکن می‌فرمایند امروز مسئله جنگ اهمیتش از فروع دین بیشتر است.

دیگر درنگ جایز نیست و باید به آن عمل کرد. امروز که هفت سال از شروع جنگ تحمیلی می‌گذرد، جنگی که به اشاره و با برنامه‌ریزی‌ها و کمک‌های ابرقدرت‌ها برای خفه کردن صدای «لا اله الا الله» که از حلقوم مسلمانان این سامان بلند بود و لرزه بر کاخ‌های پوشالی‌شان می‌انداخت شروع شد ولی آنان نتوانستند این صدا را در گلو خفه سازند، بلکه با مقاومت و ایثار ملت ما و با خون‌های پاکی که در این راه ریخته شد، این ندای آسمانی به گوش مستضعفین دنیا رسیده و خواهد رسید و ان‌شاءالله بساط تمام جباران و سفاکان برچیده خواهد شد.

امروز دیگر نمی‌توان به کناری نشست، باید برخاست و در این راه گامی برداشت، باشد تا دین‌مان نسبت به خون‌های پاک شهیدان ادا گردد و من با این نیت از دانشگاهی راهی دانشگاهی دیگر شدم تا من هم درس اخلاص و فداکاری و مسلمانی و انسان بودن را فرا گرفته و در همان‌جا امتحان دهم. تا من هم گامی هر چند شاید به ظاهر کوچک در راهی که پیش از من انسان‌های پاک و دل‌باخته خدا پیموده بودند برادرم باشد که مورد قبول خداوند واقع شود در خاتمه پیام من به ملت بزرگ و ایثارگرم اطاعت از امام است و عاجزانه (چون من کوچک‌تر از آن هستم که به ملت بزرگ ایران و امت اسلامی پیام بدهم ولی از این جهت که یادگاری از رزمنده‌ای باشد) می‌خواهم که هیچ‌گاه امام را تنها نگذارید و همیشه پشت سر امام حرکت کنید نه با تندروی‌های افراطی از امام جلو بیفتید که این در نوع خود فاجعه است و نه عقب‌تر از امام باشید. در هر سنگری که هستید، سنگر کار، سنگر علم و دانش و تحقیق و سنگر جنگ و جهاد، خدا را فراموش نکنید.

از پدر و مادرم می‌خواهم که مرا به خاطر زحماتی که برایم کشیدند از اوان کودکی تا حال عفو نمایند و ناراحت نباشند که راهی که من رفتم راه ثوابست و از برادران و خواهرانم می‌خواهم که خوب درس بخوانند تا ان‌شاءالله در آینده بتوانند در جامعه مفید واقع شوند که ان‌شاءالله در آینده جامعه اسلامی‌شان پیشرو در علم و صنعت باشد تا دیگر ابرقدرت‌ها نتوانند با عناوین فریبنده قشر تحصیل کرده جوامع اسلامی را بفریبند.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار