به گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، «پنجاه سال عبادت کردید خداوند از شما قبول کند، یک بار هم وصیتنامه این شهیدان را بخوانید که این وصیتنامهها انسان را بیدار میکند.» این اظهار و جملات گرانبها از زبان حضرت امام خمینی (ره) نشانگر اهمیت مضاعف بازخوانی توصیات و سفارشهای شهیدان جنگ تحمیلی است.
شهیدانی که بر آن بودند تا با به یادگار گذاردن مکتوبات و وصیتنامههایشان، تجربیات نیل به «عند ربهم یرزقونی» خویش را در اختیار آیندگان قرار دهند و راه و مرام و مسلک حقهشان را تا انقلاب موعود (عج) استمرار بخشند.
در این مجال قصد داریم تا با مروری مختصر و اجمالی بر وصیتنامههای چند تن از شهدای دی ماه سال 65 یاد و خاطرشان را گرامی بداریم.
وصیت نامه شهید «عباس صادقچه»
گمان میکنید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند... ای پدر و مادر عزیزم شما میدانید که من به عنوان مسئولیتی که داشتم و به خاطر خداوند و برای نابودی کفر در سرتاسر دنیا به جنگ رفتم تا بتوانم مقداری ناچیز برای اسلام خدمت کنم. تا بتوانم خداوند متعال و بلند مرتبه را از خود راضی کنم و خداوند از من خشنود باشد. ای پدر و مادرم؛ بدانید که همان طور که حسین (ع) مشتاق شهادت بود من هم دلم میخواست که مثل حسین (ع) در میدان نبرد قطعه قطعه بشوم و جان ناقابل خود را فدای اسلام کنم. پس بدانید که این راه را خودم انتخاب کردم و آرزوی من هم همین بود و حالای مادر دلم میخواهد که بعد از شهادت من، تو زینب وار باشی و همچون زینب (س) استوار باشی تا دشمنان چنان ضربه محکمی بخورند و بفهمند که آنها کوردلان نمیتوانند با شهید کردن جوانهای این مملکت اسلام را به خطر بیندازند و بدانند که هرچه ما شهید بیشتر بدهیم مردم ما بیشتر آگاه میشوند و مشت محکمتری به دهان یاوه گویان میزنند.
در ضمن من خیلی خودم را کوچکتر از آن میدانم که پیامی به این امت شهیدپرور بدهم، ولی به عنوان یک نفر که مسئولیت به گردنم دارد این را عرض میکنم که «امت قهرمان اسلام را یاری کنید و تا آخرین قطره خونی که در بدن دارید از اسلام دفاع کنید و همیشه امام را یاری کنید و هیچ وقت امام را تنها نگذارید و همیشه به جان امام دعا کنید و دیگر این که جبههها را خالی نگذارید، تا که دشمنان بتوانند خدای ناکرده به اسلام ضربه وارد کنند. پس همیشه حضور خود را در جبهههای حق اعلام کنید و چنان درسی به دشمنان بدهید که تا دنیا دنیاست یادشان نرود.»
همچنین از شما خانواده عزیزم تقاضا میکنم که مقداری روزه دارم برایم بگیرید که در جبهه بودم و آنها را نگرفتم بیست و پنج روز، روزه برایم بگیرید و یک ماه نماز برایم بخوانید. دیگر بیش از این سر شما را درد نمیآورم و باز هم میگویم امام یادتان نرود.
وصیت نامه شهید «حسن صیدی»
خدا آن مومنانی را که در صف جهاد کافران مانند سد آهنین هم دست و پایدارند بسیار دوست دارد.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود به آقا امام زمان ارواحنا له الفداح و نائب عظیمشان آن حضرت امام خمینی و با درود و سلام بر سرور شهیدان امام حسین (ع) و تمامی شهیدان و با درود بر پدر و مادرانی که عزیزان خودشان را روانه میدانهای نبرد با دشمنان شرقی و غربی کرده و میکنند.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدً رسول الله گویا زمان وداع است گویا زمانی رسیده که صدای هل من ناصراًینصرنی امام عزیزمان به گوش میرسد. گویا زمانی رسیده که اسلام عزیز ما را به یاری خود فرا میخواند. آیا کسی هست که در این آزمایشگاه میدان نبرد حق علیه باطل شرکت نماید و در این صحنه پیروزمند از امتحان الهی بیرون بیاید؟ اگر چه این دنیا زیباست، ولی آخرت زیباتر است اگر چه این بدنهای ما ساخته شده که یک روزی بمیرد پس چرا آن در راه خدا قطعه قطعه نشود؟ وصیتم به ملت این است که امام عزیز را تنها نگذارید و وحدت خودتان را بیشتر کنید، باشد که انشاءالله کعبه فضل الهی و به رهبری پیامبرگونه امام عزیزمان و هر چه بیشتر شدن اتحاد شما با اسلام در تمام نقاط جهان به پیروزی برسد و ملتهای مظلوم دنیا هم از اسارت ظالمان و ستمگران دوران و هم از اسارت خودشان بیرون بیایند انشاءالله.
این امانت بزرگ الهی را به صاحب اصلیاش بسپاریم و وصیتم به تمامی برادرانم این است که راه مرا ادامه بدهند و نگذارند جای من خالی بماند و وصیتم به تمامی خواهرانم این است که در جهت تربیت خود کوشا باشند تا اینکه بتوانند به عنوان یک الگوی مطلوب فرزندانی نیکو به جامعه اسلامی تحویل دهند و حجاب اسلامی را که به بهای خون شهیدان به دست آوردهاند و وصیتم به پدر و مادر گرامیم این است که پدر جان و مادر جان خدا را شکر کنید که فرزند خوبی داشتید و آن را در راه خداوند هدیه کردهاید و صابر باشید که خداوند با صابرین است هرگز جلوی چشم دشمنان گریه نکنید، زیرا گریه شما دل دشمنان را شاد میکند و در آخر از همه کسانی که موجب آزارشان شدم میخواهم که مرا ببخشند و در آخر محل دفن، طزره، امامزاده اسماعیل پهلوی شهدای دیگر و در ضمن تقاضایم این است که از شما میخواهم که در مراسم عزاداریم بیش از اندازه خرج نکنید و اگر خواستید برای من خرجی کنید آن را به جبههها بدهید و مدت یک سال نماز و روزه دارم که قضای آن را به جای آورید.
وصیت نامه شهید «محمدتقی نقاش»
کسی که امید دارد به ملاقات پروردگارش، پس باید کارش به خدا واگذار کند و کسی را در پرستش شریک خداوند قرار ندهد. مرگ عادت ما است و شهادت کرامت ما و با درود به رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی وصیت نامهام را آغاز میکنم.
با یقین به راهم و حضور قلبی راهی را انتخاب کردهام که انشاءالله فی سبیل الله باشد. راهی است که تمام مستضعفین برای چیده شدن ظلم باید راه را طی کنند با تأسی از سرور شهیدان عالم حسین بن علی فرمودند: «انالحیوه عقیده و جهاد» زندگی عقیده و جهاد است.
انسان باید در راهی سیر کند که سعادتش در آن خط باشد و به الله سوگند من سعادت خویش را نمییابم مگر در نور دیدن خط خونین اباعبدالله الحسین و این جهاد به جاودان بودن فرد منتهی میشود و قرآن مجید میفرماید:«بکشیدشان هرجا بیابیدشان و بیرونشان کنید.»
از آنجا که شما را بیرون کردن و فتنه سختتر است از قتل و کشتن به راستی که فتنه از کشتن بدتر است و ما با قربانیان سریع امام به جنگ آنان میرویم و به گفته قرآن که میفرماید: «بکشیدشان هرجا که بیابیدشان و بیرونشان کنید از همان خدایی که شما را بیرون کردند»
و در پایان به پدر و مادر، خواهر و برادرهایم سلام عرض میکنم و امیدوارم که در مرگ من گریه نکنید و در سر نمازهای خود امام را دعا کنید و برای فرج امام زمان و پیروزی تمامی رزمندگان دعا کنید.
پایان زندگی و عمر من. کسی که هرگز شما را فراموش نمیکند محمدتقی نقاش
انتهای پیام/