به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یاسوج، «سیدقادر خیراندیش» سال ۱۳۳۵ در روستای «چهارمه» از توابع شهرستان «کهگیلویه» در خانواده‌ای مذهبی، متعهد و مؤمن و از دامن مادری پاک، پا به عرصه وجود نهاد.
وی در شانزدهمین روز از اسفندماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «سقز» در حمله هوایی رژیم بعثی به فیض عظیم شهادت نائل آمد و به خیل یاران امام حسین (ع) پیوست و در بهشت برین سکنی گزید.
متن وصیت‌نامه شهید «سیدقادر خیراندیش»:
بارالها! تو خود می‌دانى که [من] بنده روسیاه درگاهت هستم و نزد تو گنه‌کار و شرمنده‌ام. از تو می‌خواهم که از سر تقصیرات من درگذرى و بر اعمال گذشته‌ام لباس عافیت بپوشانى. خداوندا! خود می‌دانم که در اجراى فرامینت و در انجام‌دادن فرایض و کارهاى خیر و تکلیف شرعیه‌ام کوتاهى ورزیده‌ام و کاهلى و سستى به خرج داده‌ام و بار گناهانم را سنگین و سنگین‌تر کرده‌ام، با این همه خطا‌ها از درگاه رحمت الهى ناامید نمى‌شوم و امیدوارم که این امیدوارى را ناامید نگردانى.
بارالها! [تو را] به رحمانیتت و صمیمانیتت سوگند می‌دهم [که] بر اعمال و گناهان گذشته ما پرده عافیت بپوشان و بر جرائم اعمال‌مان قلم عفو بکش.
بارخدایا! تا ما را نیامرزى، از این دنیا مبر و توفیق شهادت و فداکارى و ازخودگذشتگى در راه خودت را نصیب همگى ما‌ها بگردان و از همین لحظه به بعد، ما را به صراط مستقیم و راه سعادت که رضاى تو در آن است هدایت بفرما و ما را از سربازان به حق و واقعى حضرت امام زمان (عج) محسوب بفرما.
خدایا! عاشق جبهه و جنگ هستم و خیلى دوست دارم در جبهه‌ها در کنار رزمندگان اسلام باشم ولى به پدر و مادر پیر و ناتوانم که تنها فرزندشان می‌باشم، چه کنم، چون بعد از خودم یاور و سرپرستى ندارند.
خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشى و ما رستگار
و اما وصیتم به مردم شهیدپرور خصوصاً فرهنگیان این است که به لطف خدا و رهبرى امام بزرگوارمان و فداکارى و ایثارگرى مردم همیشه در صحنه ایران، آخرین نشانه‌هاى دوران سیاه و ظلم و بیدادگرى ستم‌شاهى از صحنه روزگار مردم مسلمان و مظلوم این سامان رخت بربسته است و ویرانگری‌ها جاى خود را به سازندگى داده است. بر همه خدمت‌گزاران خصوصاً آموزش و پرورش مملکت که مأموران اجراى انقلاب فرهنگى می‌باشند، فرض است که براى زدودن آخرین ته‌ماندهاى فرهنگ منحط شاهنشاهى و آموزش‌هاى استعمارى در مدرسه، دبیرستان و دانشگاه اقدام نمایند زیرا مسئولیت شما‌ها از همه سنگین‌تر است.
از همه امت شهیدپرور می‌خواهم که تنها براى رضاى خدا کار کنند و با اتحاد و همبستگى خویش، توطئه‌هاى استکبار جهانى و ابرقدرت‌هاى شرق و غرب را خنثى نموده، همان‌طور که تاکنون چندین توطئه را نقش برآب‌کردند.
به همگى توصیه مى‌کنم [که] یک لحظه جبهه‌ها را فراموش نکنید و گوش به فرمان امام و شخصیت‌هاى مملکتى باشید و فریب حرف‌هاى پوچ و نق‌زدن‌هاى افراد فاسد و مخالف امام را نخورید.
دوستان، آشنایان و بستگان، کم و بیش در جریان هستند که تنها فرزند خانواده بوده‌ام و هیچ برادر و یا خواهرى ندارم. خدا را شاهد می‌گیرم که بار‌ها تصمیم گرفتم که درکنار رزمندگان به عنوان رزمنده تفنگ به‌دست بگیرم و با کفار بجنگم، ولى توفیق نصیبم نشد و تنها پدر و مادر بى‌سرپرستم سد راهم بودند. با این‌حال از بدو ورود به کمیته امداد که براى خدمت به محرومین وارد آن شدم، بار‌ها به جبهه عزیمت و در اکثر خطوط مقدم رزمندگان را زیارت نمودم.
از کلیه دوستان و آشنایان و کسانی‌که به نحوى با آن‌ها سروکار داشتم، پوزش می‌خواهم و چنان‌که گاهى اوقات خطایى از من سرزد و باعث آزار آنان شد، حلالیت مى‌طلبم. از فامیل و بستگان و اهالى «چهارمه» مى‌خواهم که با هم متحد باشند و برادروار با هم زندگى کنند و اختلافات را کنار بگذارند و همگى مرا حلال کنند.
از کلیه کسانی‌که از بنده طلبى دارند، خواهش مى‌کنم که به خانواده‌ام خصوصاً حاج «شکرالله تقوى‌اصل» مراجعه و دریافت دارند.
از همه فامیل و بستگانم مى‌خواهم که در حفظ و نگهدارى خانواده و فرزندانم کوتاهى ننموده و آن‌ها را در مسیر حق راهنمایى نمایند.
انتهای پیام/
