وصیت‌نامه شهید ابوالقاسم وطن‌پور/ پروردگارا! زبان من قاصر است که بتوانم در ستایش تو لب به سخن بگشایم

شهید وطن‌پور در وصیت‌نامه خود آورده است: «پروردگارا! نمی‌‏دانم و نمی‌‏توانم در مدح و ستایش تو چه بگویم و چه بنویسم؛ چون تو همه چیز هستى و زبان من بسى قاصر که بتواند در ستایش تو لب به سخن بگشاید.»
کد خبر: ۲۷۴۲۹۴
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۱:۰۰ - 30March 2018

وصیت‌نامه شهید ابوالقاسم وطن‌پور/ پروردگارا! زبان من قاصر است که بتوانم در ستایش تو لب به سخن بگشایمبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «ابوالقاسم وطن پور» یک بهمن ۱۳۴۵ در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۲۴ دی ۱۳۶۶ در ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«همیشه به فرامین اسلام عمل کنید.

سپاس و ستایش مخصوص پروردگار بزرگی است که آفریننده‌ی جان‌ها و پدیدآورنده‌ی آسمان‌ها و زمین است.

سپاس، فقط مخصوص اوست و سپاس‏ کردن به غیر او گمراهى و نادانى است.

حمد و سپاس مخصوص یگانه معبودى است که به ‏وجود آورنده‌ی عالمیان است.

حمد و سپاس فقط براى یگانه محبوب قلب‌ها، پروردگار عزوجل می‌باشد.

حمد و سپاس مخصوص آن ذات یگانه و یکتاست که مثل و مانند ندارد.

پروردگارا! نمی‌‏دانم و نمی‌‏توانم در مدح و ستایش تو چه بگویم و چه بنویسم؛ چون تو همه چیز هستى و زبان من بسى قاصر که بتواند در ستایش تو لب به سخن بگشاید.

پروردگارا! خودت بهتر می‌‏دانى که من هیچم در مقابلت؛ تو مرا از هیچ به ‏وجود آوردى تا بتوانم خودم را بشناسم و دلیل به وجود آمدنم را بفهمم؛ ولى از آن ‏جایی ‏که من دائما در فکر هواهاى نفسانى بودم، از تو بسیار فاصله گرفتم؛ ولی تو به ‏طرفم آمدى.

پروردگارا! من غرق در منجلاب هواى نفس شدم و باز تو مرا فراموش نکردى؛ من بد کردم، نافرمانى کردم، ستم کردم؛ اما تو نسبت به من، رحم و عطوفت نشان دادى.

اى خداى من! من بسیار خطا کردم و خواهش دلم را پذیرفتم؛ پس تو هم باید مرا فراموش می‌کردى، اما از آن جایى که بسیار آمرزنده‌‏ای تو مرا فراموش نکردى، که اگر فراموش می‌کردى، من غرق در نفس خود می‌شدم.

پروردگارا! گناهانم به قدرى بر دوشم سنگینى می‌کند که اگر قرار بود در این دنیا عذاب ببینم فشارش مرا به زیر زمین می‌برد؛ پس از تو عاجزانه و محتاجانه می‌خواهم گناهانم را بیامرزى و از در خانه‌ی رحمتت مرا ناامید برنگردانى.

خدایا! جز تو کسى نمی‌تواند مرا بیامرزد؛ پس مرا بیامرز تا در روز قیامت نزد رسولان، امامان و شهدا روسیاه نباشم.

پدر و مادر عزیز و گرامی‌ام! شما زحمت زیادی برایم کشیدید و مرا با مهر و محبت بزرگ کردید و چقدر زجر‌ها که به خاطر من تحمل کردید و من در عوض خوبى کردن به شما، بدى کردم و شما عزیزان را اذیت نمودم؛ به خصوص تو‌ای مادرم که برایت فرزند خوبى نبودم و هیچ موقع به شما محبت نکردم و بسیار بدى کردم؛ ولى تربیتم را مدیون شما عزیزان می‌دانم و از شما می‌خواهم در شهادت من نگران نباشید و خوشحال باشید که فرزندتان راه حسین (ع) را انتخاب کرد.

در شهادتم بی‌تابى نکنید که اجر و مزد شما با خداوند تبارک و تعالى می‌باشد؛ البته خداوند شما را به سختی‌ها، ترس، گرسنگى و آفات زراعت می‌‏آزماید و بشارت به آنان که صابر هستند.»

انتهای پیام/ ۱۱۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار