به گزارش دفاع پرس از تبریز، «نورالدین مقدم» سال 1340 در خانوادهای مؤمن در شهرستان «مراغه» به دنیا آمد. وی از نوجوانی در مراسم دینی، جلسات مذهبی، تفسیر احکام و نهج البلاغه شرکت میکرد و به همین خاطر در دوره دبیرستان رشته ادبیات و علوم انسانی که مناسب با روحیاتش بود را برگزید.
با گسترش اعتراضات مردمی به رژیم پهلوی و هدایتهای روشنگرانه امام خمینی (ره)، در تمام صحنهها و مبارزات شرکت میکرد و پس از پیروزی انقلاب از جمله افرادی بود که خود را وقف انقلاب کرد.
پس از تشکیل سپاه، از اوّلین کسانی بودند که در این نهاد مقدّس ثبت نام کرده و مشغول گذراندن دوره آموزش نظامی شد.
نورالدین، پس از اتمام آموزش سپاه جهت مبارزه با ضدانقلاب به «مهاباد» رفت و پس از آرامسازی و ختم قائله، به شهر خود بازگشت و با توجه به تواناییهایی که داشت به عنوان مسئول اعزام نیرو مراغه انتخاب شد.
نورالدین مقدم به دلیل روحیه خاص و تعلق خاطر به جبههها از همان ابتدای شروع جنگ تحمیلی در سال 1359، عازم مناطق آبادان شد.
وی پس از مدتی حضور در جبههها، به عنوان فرمانده گردان زرهی لشکر «عاشورا» آذربایجان شرقی انتخاب شد و در عملیات «والفجر 8» از ناحیه دست و کتف زخمی شد.
نورالدین در 29 اردیبهشتماه سال 65 درحالی که آخرین لحظات زندگی زمینی خود را سپری میکرد، با گلوله توپ دشمن بعثی به خاک افتاد و گلوله توپ وسیلهای شد برای عروجش از زمین به آسمان و رسیدن به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت.
وصیتنامه شهید «نورالدین مقدم»:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
با عرض سلام و ادب خدمت امام عصر (عج) و ناب بر حقش حضرت امام خمینی و پویندگان راستین خط امام.
بنده خطاکار سراپا تقصیر کوچکتر از آن هستم که از خود چیزی بگویم یا وصیّتی نمایم که در این بحبوحه از زمان که خوب و بد، چون شب و روز روشن و مبرهن هستند.
آنان که در خط ولایت سرخند حقّند و میدانم که امّت سلحشور و مؤمن ما اجازه نمیدهد که دشمن کافر از هر طبقه و از هر نژاد و مملکتی که میخواهد باشد بر ایشان مسلّط شوند و عقدههای چرکین و شوم خود را برایشان تحمیل نمایند و بر خرابههای شوم خود قهقهه سر دهند.
مادر و پدر و خواهران و برادرانم! چون همیشه دوستتان دارم و صبوریتان را میستایم و امیدوارم بنده حقیر که امانتی در دستان شما بودم بتوانم لیاقت جامه سرخ شهادت پوشیدن را داشته باشم و به شربت وصال الهی سیراب شوم.
وصیت میکنم بعد از من گریه نکنید تا دل دشمنان شاد نشود. چه مرگی بهتر از شهادت که اگر لیاقت آن را پیدا نماییم و راه رفتگان خورشید را بپیماییم زهی سعادت و خوشبختی که کمتر کسی را شامل میشود.
به برادران و خواهران خودم میگویم که مواظب پدر و مادرمان باشند و لحظهای از آنان غافل نشوند و جبههها را خالی نگذارند، با تبلیغات و کارهای خود باعث تشویق و دلگرمی دیگران باشند و پشتیبان ولایت فقیه [باشند].
به اوامر رهبر عظیم انقلاب اسلامی امام خمینی گوش جان داده و خدا را هیچ وقت فراموش نکنید و خدا را همیشه حی و حاضر در آشکار و پنهان بدانید تا رستگار شوید.
امیدوارم که خداوند از گناهان ما در گذرد و ما را به راه راست هدایت فرماید، شما را به خداوند بزرگ میسپارم و از دور روی ماهتان را میبوسم.
وَالسَّلَامُ عَلَیکُم مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى. نورالدّین مقدّم
انتهای پیام/