گذری کوتاه به زندگی پر از جوشش و رشادت روحانی شهید حجت‌الاسلام «مصطفی انصاری»

همزمان با دوم بهمن ماه مصادف با سالروز شهادت روحانی مبارز حجت‌الاسلام «مصطفی انصاری»، گذری کوتاه به زندگی پر از جوشش و رشادت این روحانی شهید می‌زنیم.
کد خبر: ۲۷۵۰۴۴
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۲ - 22January 2018

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خرم آباد، «مصطفی انصاری» سال ۱۳۲۶ در آبادان به دنیا آمد. خانواده وی همه از محبان اهل‌بیت و ائمه‌اطهار (ع) بوده و در راه تبلیغ دین مبین اسلام به‌عنوان یک وظیفه الهی از هیچ کوششی فروگذار نبودند. وی در آغاز کودکی از خانواده‌اش کسب معرفت و فضیلت می‌کرد و در همان اوان زندگی به فراگیری علوم اسلامی با تربیت صحیح مشغول تحصیل شد و هم‌زمان با آغاز دوران دبستان در حوزه علمیه آبادان به دروس عربی پرداخت و پس از چند سال تحصیل در رشته علوم اسلامی و پشت سر گذاشتن دوران دبستان و دبیرستانی، راهی حوزه علمیه قم شد و در آن‌جا از محضر استادانی آگاه استفاده می‌کرد.

سربازاني دلير براي دفاع از اسلام و انقلاب/زندگی معنوی مبارز اسلام «شهيدحاج شيخ مصطفي انصاري»

مصطفی در سال ۱۳۴۰ با شناختی که از رهبریت خط امام داشت، وارد جریانات سیاسی شد و با بعضی از هم‌درسان خویش و با پیروی از ولایت امری حضرت امام خمینی به فعالیت پرداخت و پس از سخنرانی امام در مسجد اعظم قم، با تهیه طوماری از حرکت خروشان ملت پشتیبانی کرد.

سربازاني دلير براي دفاع از اسلام و انقلاب/زندگی معنوی مبارز اسلام «شهيدحاج شيخ مصطفي انصاري»
وی با ارسال اعلامیه‌های حضرت امام به آبادان و تهیه نوار و توزیع آنان بین افراد، به‌طور جدی وارد صحنه سیاسی شد. با دستگیری حضرت امام خمینی و جمع شدن عکس‌های معظم‌له، مصطفی دست به ابتکار جدیدی زد و با فراگیری نحوه ظهور عکس با تهیه دستگاهی کوچک و داروی ثبوت و ظهور در حجره خود در مدرسه فیضیه قم به فعالیتی جدی دست زد و فیلم‌های مختلفی از حضرت امام را ظاهر و توزیع کرد.

سربازانی دلیر برای دفاع از اسلام و انقلاب

پس از سال ۴۲ که در اثر فشار بیش از حد رژیم فعالیت‌های سیاسی به‌صورت مخفیانه صورت می‌گرفت، به «دورود» آمد و با بیان شیوای خود، به تبلیغ و ترویج در راستای خط امام پرداخت و در سال ۱۳۴۷ در «دفتر مذهبی کارخانه سیمان و فارسیت دورود» و کتابخانه آن با انتشار جزواتی از رهنمود‌های ائمه‌اطهار (ع) اقدام نمود و در کنار این فعالیت‌ها در همان زمان در هنرستان و دبیرستان به تدریس بینش دینی و دروس عربی پرداخت و به قول شاگردانش استادی زبردست بود که با شیوه خاص خود و افکار بلندش آن‌چنان جذابیتی داشت که همه را شیفته افکار خویش ساخته بود.

در آن دوران اوج اختناق و تظلم، همچون کوه استوار و مقاوم زمینه اهدافی بلند را در درون دوستانش آماده می‌کرد و از میان شاگردانش، افرادی را در نظر گرفته و آن‌ها را برای فردایی نه چندان دور آماده می‌ساخت که سربازانی دلیر برای دفاع از حیثیت اسلام و انقلاب باشند.

در سال ۱۳۵۶ با قلبی آکنده از عشق به رهبر محبوب و امام بزرگوارمان و به یاد حماسه ۱۵ خرداد به قم مسافرت کرده و با انجام برنامه‌ای منظم و استفاده از نیروی‌های متعهد را آغاز کرد که از جمله توانستند نوار‌ها و اعلامیه‌های حضرت امام را در میان مردم پخش و تکثیر کنند که بدین‌وسلیه همگام با دیگران روحانیون معظم و مبارز پرچم انقلاب اسلامی را به رهبری مرجع عالی‌قدر بر ایران اسلامی برافرازند، فعالیت این روحانی فداکار شهری را به حرکت درآورده بود.

سربازاني دلير براي دفاع از اسلام و انقلاب/زندگی معنوی مبارز اسلام «شهيدحاج شيخ مصطفي انصاري»

سخنرانی انقلابی

در سال ۱۳۵۷ ضمن یک سخنرانی که در مسجد «قائم» دورود ایراد کرد، لرزه بر اندام عمال رژیم انداخته تا این‌که مزدوران تاب مقاومت نیاورده و پس از سخنرانی اقدام به دستگیری وی کردند، ولی جمع باشکوهی که در سخنرانی‌اش شرکت کرده بودند با شعار‌های «مرگ بر شاه»، «درود بر خمینی» از این حرکت به جوش آمده و روز‌ها با تحصن در محل دادگاه و دادن شعار تنفر و انزجار خود را از این عمل اعلام می‌کردند و این جوشش امت مسلمان و حامی روحانیت پس از ۳۳ روز شکنجه و آزار در زندان‌های بروجرد و خرم‌آباد منجر به آزادی حجت‌الاسلام مصطفی انصاری شد و مردمی که انتظار آزادی او را کشیده بودند با خبر آزادی‌اش به خیابان‌ها ریخته و با شوق و شعف بیش‌از حد خود، از ابتدای ورود به شهر او را بر دوش گرفته و فریادشان کوبنده‌تر از هربار جهنمی را برای مزدوران رژیم به‌وجود آورده بود.

 

سربازاني دلير براي دفاع از اسلام و انقلاب/زندگی معنوی مبارز اسلام «شهيدحاج شيخ مصطفي انصاري»

حجت‌الاسلام انصاری در میان مردم به پاکی روح و اخلاق حمیده و خوش‌رویی جای خود را باز کرده بود و شهادتش آن‌چنان ناگوار بود که مدت‌ها در هر کوی و برزن سخن از او و صفات شایسته وی بود.

پس از پیروزی انقلاب با وجود شیاطینی که معضلات هر انقلابند و هدف‌شان به لجن کشیدن جوانان صادق است، وی با شناخت از خط‌ها و هدف‌های منحرفین، این‌بار در سنگر دفاع مقدس از انقلاب اسلامی به بیداری مردم بر علیه منافقین و گروهک‌های ضدانقلاب پرداخت و با تشکیل سخنرانی‌ها و جلسات مردم را از حرکت مذبوحانه آنان آگاه می‌کرد و با این شیوه بر پیکر امپریالیسم جهان‌خوار ضربه وارد می‌کرد، به‌طوری که بعد از شهادتش منافقین کوردل در رادیوی خود که از طول موج‌های رژیم صهیونیستی پخش می‌شد از شهادت این معلم اخلاق اظهار خوشحالی کردند، در صورتی‌که نمی‌دانستند اگرچه شهید انصاری به لقاء‌الله پیوست، ولی ادامه دهندگان راهش تا نفس‌های آخر از این سنگر مستحکم دفاع خواهند کرد.

سربازاني دلير براي دفاع از اسلام و انقلاب/زندگی معنوی مبارز اسلام «شهيدحاج شيخ مصطفي انصاري»
شهید حجت‌الاسلام مصطفی انصاری همیشه از مردم در خواست می‌کرد که «تشکل» داشته باشند و با مشورت هم برای آباد کردن ایران اسلامی همت بگمارند و او با انتخاب این راه و تشکیل جلسات متعدد دینی و تأسیس انجمن اسلامی مجتمع صنعتی سیمان و فارسیت و جلسات مختلفی که در ارگان‌ها و ادارات شهر داشت، حمایت از انقلاب اسلامی را تا سر حد شهادت را در رأس هر کار می‌دانست، بار‌ها توسط مسئولان به گرفتن مسئولیت‌های مختلف در ارگان‌ها و نهاد‌های انقلاب دعوت می‌شد، ولی به عقیده خودش با منحصر نبودن کار در یک واحد بهتر می‌تواند به وظیفه ارشادی خود عمل کند و بدینوسیله از گرفتن هر مسئولیتی امتناع می‌ورزید تا این‌که در سال ۶۲ با اصرار فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی کشور و احساس نیاز فوق‌العاده آن دیار، به فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی استان لرستان منصوب شد و پس از مدت ۲ سال با خدمت زیادی که در آن نهاد انجام داد، با دعوت انجمن‌های اسلامی صنایع استان به‌عنوان عضو هیئت رئیسه شورا‌های مرکزی شورا‌های اسلامی کار در استان لرستان برگزیده شد و برای تشکیل این تشکل جوان اسلامی در کارخانه‌جات استان مجدانه فعالیت کرد و در سخنرانی‌هایی که بدین منظور صورت می‌گرفت، می‌گفت: «شورا‌های اسلامی کار و کارگر جوشیده از فرزندان انقلابند که برای حفاظت و نگهداری از محیط اسلامی و پاک‌سازی آلوده‌گی‌های جامعه کارگری بنا شده‌اند» همچنین در کنار این همه تلاش به تدریس اصول اعتقادات و معارف اسلامی در آموزش و پرورش و صنایع دفاع می‌پرداخت.

سربازاني دلير براي دفاع از اسلام و انقلاب/زندگی معنوی مبارز اسلام «شهيدحاج شيخ مصطفي انصاري»
وی سرانجام پس از ۳۹ سال عمر پر برکت و زندگی سراسر تلاش و خدمت، در تاریخ ۲ بهمن‌ماه سال ۶۵ بر اثر بمباران هوایی مزدوران بعثی به فیض عظمای شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه شهید حجت‌الاسلام «مصطفی انصاری»:

شهدایی كه برای خدای تبارک و تعالی و در سبیل و راه خدا تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می‌كنند و آن‌چه كه در دست‌شان است تقدیم خدا می‌كنند و در عوض خدای تبارک و تعالی، پس‌ از برداشته شدن این حجاب بر آن‌ها تجلی می‌كند.

هان ای شهیدان! در جوار حق تعالی آسوده خاطر باشید كه ملت شما پیروزی شما را از دست نخواهد داد.

مرغان عشق در شوق وصال چه عاشقانه پر گشودند، این ملت ثابت قدم و پابرجا زیر آتش‌های طولانی شعله‌ور كشنده خسارت‌آور ناراحت‌كننده می‌ایستد، اما به صلح تحمیلی تن به زیر بار ذلت و تن به شكست نداده، نمی‌دهد و نخواهد داد.

شهادت ارمغانی است الهی كه به هر كس ندهندش و جز انسان‌های پاک و بی‌آلایش دیگران را از این تحفه جاودانی نصیبی نیست گو این‌كه اگر كسی در راه خدا گام نهد و از مردن نهراسد به هرحال ثواب شهید را دارا خواهد بود.

شهادت را مفهومی ماورای عالم طبیعت است كه انسان مادی از آن ادراكی نخواهد داشت و تنها دلباختگان «الله» كه زندگی دنیا را وقف خدمت به «او» و بندگان «او» كرده‌اند آن‌را می‌شناسند و می‌طلبند و به دنبالش روانند و در هر صبح و شام از پروردگار خود خاضعانه و مضرعانه درخواست می‌كنند كه این نعمت والا را به آنان ارزانی بخشد و این قبای سرخ راه آنان بپوشاند.

شهادت ارجمندترین و گرامی‌ترین مهمانی است كه اگر بنده شایسته‌ای روی آورد تمام خوبی‌ها، نعمت‌ها، نیكویی‌ها، مینوها و از همه بالاتر لقای خدا را به او می‌سپارد و از تمام بدبختی‌ها، فلاكت‌ها، بلاها، ذلت‌ها و از همه پست‌تر زندگی در سایه شوم ابر جنایتكاران او را می‌رهد.

آری شهادت این نعمت ارزنده خداوندی در فرهنگ مردان خدا همچون شهید عزیزمان «انصاری» آغاز زیستن است نه مردن حیات است نه ممات و از این روی انصاری مانند دیگران یاران مخلص خدا در دوران زندگی کوتاه و پُرتحرک خویش در عالم مادی گم کشته‌ای داشت و همواره آن را می‌طلبد و گاهی به فکر فرو می‌رفت. انگار در این جهان موقتی و رهگذر آمده است به جهان ابدیت و نعمت‌های جاودانه عالم برزخ می‌اندیشید و خود را آماده رفتن و به‌سوی معشوق پر و بال گشودن می‌کرد.

او می‌دانست که هر آمدنی را رفتنی است و از این روی خوش نداشت حال‌که ناچار به جهان دنیا پای گذاشته با دست کم و توشه قلیل به خانه به جهان دنیا پای گذاشته با دست کم و توشه قلیل به خانه همیشگی‌اش گام نهد و لذا در تلاش بود که زاد و راحله بهتر را آماده سازد و ساخت او در این چند سال زندگی زودگذر کمتر بیاساید و بیشتر رنج برد و هرگز گله نمی‌کرد چراکه دنیا را زندان مؤمن و بهشت کافر دانست و نمی‌خواست که اجرش پایمال شود.

هرگاه به او می‌رسیدیم و او را ملاقات می‌کردیم با رویی گشاده و تبسمی که نشان شادمانی روح او بود با ما برخورد می‌کرد گرچه در همان حال کوهی از مصیبت‌ها بر دوش استوارش حمل می‌کرد و این‌چنین بندگان شایسته خدای که «يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» و تنها چیزی که همواره به آن فکر می‌کرد، انقلاب اسلامی بود که به آن عشق می‌ورزید و سراپا غرق در آن بود و بدین‌سان شهادت قبای آراسته‌ای است که بر جان و اندام او و رواست باشد که زندگیش برای ما و نسل‌های آینده درس عبرتی باشد که فقط به خدا و برای خدا کار کنیم و این چند روزه دنیا را گرچه رنج‌آور باشد تحمل کنیم و از مصیبت‌ها و بلیات روی خود را ترش نکنیم که هرچه از دوست رسد نیکو است».


انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها