به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «ناصر سرچهانی» سال ۱۳۴۱ در روستای مروشکان سرچهان چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام پنج فروردین ۱۳۶۱ طی عملیات فتح المبین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب ناصر سرچهانی فرزند حسین سرچهانی به شماره شناسنامه ۱۰۵ متولد ۱۳۴۱ در مروشکان سفیدراه به دنیا آمدم. چون اسلام را در خطر دیدم، خود را مسئول این دانستم که به جبهه جنگ بروم و از دین مبین اسلام دفاع کنم. چون هر انقلابی که بخواهد بارور شود به خون احتیاج دارد؛ من عازم جبهه شدم تا دین خود را به انقلاب اداء کرده باشم. من با رضایت کامل خانواده و بستگان به جبهه آمدم و چون این صدامیان و جنایتکاران شرق و غرب میخواهند که این انقلاب به جهان صادر نشود، به بهانه شط العرب جنگ و خونریزی را برپا کردند و هر روز تعدادی از بهترین عزیزان اسلام را به درجه رفیع شهادت میرسانند، ولی انشاءالله به حول قوه صاحب الزمان (عج) این انقلاب به همین زودیها به پیروزی میرسد و دشمن بعثی نابود و سرنگون میشود.
تقاضای من از ملت شهید پرور ایران و سایر کشورهای مسلماننشین این است که امام امت این حسین زمان را از یاد نبرند و همیشه دعای خیر در حق رهبر عظیم الشان امام خمینی نمایند.
وصیت من این است که ملت تا میتوانند تولید اقتصادی کنند و پشت جبهه را محکم نگاه دارند. تقاضا از مادر، خانواده و بستگان خود دارم که برای من گریه و زاری نکنند و حتی خوشحال باشند که امانتی که خداوند به دست آنها سپرده است، با قلبی پاک به خدا بازگردانند. همچنین که قرآن کریم میفرماید: «انا لله و انا الیه راجعون، ما از آن خداییم و بازگشت ما به اوست».
وصیت دیگر من این است که این قدر مردم سر مسائل عقیدتی و سیاسی به یکدیگر فشار نیاورند و همه به کیش اسلام راستین بیایند و از آزاد مردان روزگار سرمشق بگیرند.
جوانان و نوجوانان و حتی پیرمردان عازم به جبهه حق علیه باطل بشوند و اسلام را به پیروزی برسانند و این گفتار امام حسین (ع) که میفرماید: «هیهات منا الذله»، که زندگی کردن در زیر بار ستمگران و جنایتکاران، ذلت و خواری است. من مرگ سرخ را انتخاب کردم و به راه حسین (ع) رفتم و باید مانند امام حسین (ع) مردانه با این کافران بجنگم و مرگ سرخ را بر زندگی ننگین ترجیح دادم.
خواهران حجاب اسلامی را حفظ کنند و زینبوار پیام این رهبر بزرگ را به تمام جهان برسانند.
مادرم از این که آرزو داشتی در حجله دامادی من بنشینی و شادمان باشی، با شهید شدنم به حجله واقعی خودم که میعادگاه عاشقان با معشوق و پروردگار با مومن است با تیری که این دشمن بعثی به من بزند با اولین قطره خونی که از بدنم جاری میشود تمام گناهان ما بخشیده میشود و با خون، حنا بسته میشوم و با کفن، لباس دامادی میپوشم و قبر حجلهگاه من میشود به لقاءالله میپیوندم.
از شماای پدر و مادر خواهش میکنم که در مرگ من هیچ ناراحت نشوید، چون خون من از خون امام حسین (ع) و اولیاء الله سرختر نیست. این جهاد دری است که بر روی بندههای مخصوص خدا باز میشود و ایمان به خدا و روز قیامت را از یاد نبرید و حتی یک لحظه از خداوند غافل نشوید و اتحاد و وحدت خود را حفظ کنید و این اتحاد و وحدت شما بود که این انقلاب را به پیروزی رساند و خائنین را از اوج قدرت به خاک ذلت مبدل ساخت.ای برادرانم از شما خواهش میکنم این راه را تا آخرین مرحله که پیروزی است با این کافران بجنگید و تا آخرین قطره خون از امام امت و انقلاب اسلامی دفاع کنید و دست جنایتکارانی، چون شیطان بزرگ آمریکا و شوروی را قطع کنید و مشت محکمی به دهان آنها بکوبید.
والسلام
ناصر سرچهانی»
انتهای پیام/ ۱۸۱