گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ نمایش موزیکال «الیور توییست» که هفتههاست از اجرای آن در تالار وحدت میگذرد، در ایام برگزاری جشنواره فجر در بخش مسابقه نیز روی صحنه رفته است. این نمایش اقتباسی است از اثر معروف نویسنده انگلیسی «چارلز دیکنز»، هر چند اصل رمان، بنمایههای داستانی قوی و محکمی دارد. اما «حسین پارسایی» کارگردان این نمایش چندان در انتقال این بنمایهها در متن نمایش موفق نبوده است. بحث این نوشتار نه اثبات نقاط ضعف و قوت آن است و نه اینکه بدانیم آیا اطلاق موزیکال به چنین اثری درست است یا نه.
برای ورود به بحث باید این سوال را مطرح کرد که داستانی چون الیور توییست در زمانی که اغلب مردم درگیر معیشت خود هستند و اوضاع اقتصاد کشور چندان راضی کننده نیست کار درستی است؟
در داستان الیور توییست آنچه مهم است مفهوم ماتریالیستی پول است. یعنی پول میتواند اخلاقیات را نیز به خدمت بگیرد. این نوع نگاه به سرمایه در تضاد آشکار با نگاه اسلامی به پول و سرمایه است. هر چند در برگردان آن به زبان نمایش از شدت این شالوده فکری در رمان به شدت کاسته شده اما در این نمایش پول همچنان یک منجی است.
اجرای چنین اثری برای مخاطبی که به شدت درگیر مشکلات معیشتی خود است، چندان جالب نیست. این اثر برای مخاطب نه داروی شفابخش، که مخدری است برای فراموشی محرومیتها. نمایش نه به واسطه داستان قویاش که به کمک نور، گریم، طراحی لباس و دکور خیره کننده مخاطب را به درون خود میکشد و برای همین با الیور توییست همذاتپنداری کرده و او را بخشی از خود تصور میکند.
مخاطب وقتی میبیند الیور با یک تصادف ساده از فقر و فلاکت به یک خانه اشرافی میرسد و بر حسب یک اتفاق کوچک مسیر زندگیاش عوض میشود، او نیز تن به همان تصادف و تقدیری میدهد که امکان حضور و بروزش نیست.
الیور توییست ظاهرا قرار است آن نظام سرمایهداری را که به اصالت پول میاندیشد، نقد کند، با این حال ناخواسته در خدمت این نوع از سرمایهداری قرار میگیرد. یعنی تن دادن جامعه به یک نظام طبقاتی فقیر و غنی. فقیر باید فقیر باشد و غنی، غنی. فقیر باید برای ادامه زندگی از غنی بدزدد و غنی برای محافظت از خود همه چیز حتی قانون را میخرد.
این اثر نمایشی اثبات این نکته است که هر فقری پر از عقدهها، عسرتها و بیاخلاقیهاست. فقیر ذاتا مجرم است حتی اگر خودش نخواهد باشد، چرا که فقر او بزرگترین جنایت او است و غنی اهل اخلاق و فرهنگ و بزرگمنشی است. غنی نمیتواند هیچگاه مجرم باشد، حتی اگر جنایتی مرتکب شود چرا که ذات او از هر خطایی منزه است.
همه پسران نمایش الیور توییست به راحتی دزدی میکنند چون به طبقه پایین جامعه تعلق دارند، پس ذاتشان اجازه میدهد که دزد باشند. در حالی که الیور توییست نمیتواند دزدی کند چرا که به طبقه مرفه جامعه تعلق دارد (بدون آنکه خودش بداند) و برای همین ذات پاکش به او اجازه خطا نمیدهد.
در یتیمخانهای که الیور توییست زندگی میکند مقررات سختی حکم فرماست و تنها الیور توییست است که اعتراض میکند و برای گرفتن حق خود در مقابل صاحب یتیمخانه میایستد. چرا که ذات پاک او اجازه نمیدهد زیر سلطه باشد. در حالی که بقیه پسران این جرات و جسارت را ندارند و به تقدیر خود تن دادهاند.
الیور توییست شاید در جامعه انگلستان امکان طرح داشته باشد اما در ایران نه. اسلام هرچند تولید سرمایه را یکی از اولویتهای خود برای گریز از سلطه پذیری و استقلال ضروری میداند اما هیچگاه برای سرمایهداری اصالتی قائل نیست. اسلام همچنان که فقر را نهی کرده و آن را خطرناک میداند، انباشت سرمایه را نیز نمیپذیرد. پول در نظام اسلامی باید در گردش باشد تا در جامعه دو قطبی فقیر و غنی بوجود نیاید.
اما آنچه در الیور توییست اتفاق میافتد عکس این قضیه است. جالب اینکه الیور توییست در تالار وحدت اجرا میشود با بلیطی ۱۴۰ هزار تومانی و در همان نزدیکی یعنی پارک دانشجو و خیابان ولی عصر، کودکان خیابانی بسیاری را میبینیم که مشغول دستفروشی هستند. این کودکان همه الیور توییستهای ناکامی هستند که بخت و اقبال بلندی ندارند، تا عموی ثروتمندشان آنها را از فلاکت فقر نجات دهد. نمایش الیور توییست فقط در چهاردیواری تالار وحدت و در میان مردمی که وضع اقتصادی بسامانی دارند، دیده میشود نه بیرون از آن.
از همین جهت است که نمیتوان پذیرفت الیور توییست مناسب فضای ایران است. از طرفی جهانبینی انگلیسی روشن است و این نوع نگرش را هنرمندان آن نقد و تبیین کرده و صدور میکنند. قصدآن را نداریم که دراماتیزه کردن آثار بزرگ ادبیات جهان را منکوب کنیم و بگوییم چنین حرکتی قبیح است، بلکه بالعکس رشد تئاتر کشور وقتی ملموس میشود که آثار کشورهای دیگر را مورد بررسی قرار داده و با آنها تعامل داشته باشد.
نکته مهم این است که باید برای چنین کاری، کشور مبدا را بشناسیم بعد دست به تولید آثار نمایشی بزنیم. هرچند که باید در نظر داشت ترجمه رمانهای بزرگ به زبان نمایش به تنهایی ارزشمند نیست.
در ادبیات جهان آثار درخشان ارزشمندی وجود دارد که میتواند به نمایشنامه تبدیل شود و در جامعه اسلامی ایران هم قابلیت طرح داشته باشد که این دسته از آثار باید مورد توجه اهالی تئاتر قرار گیرد. آثاری چون «دشمن مردم» که در همین جشنواره پذیرفته شده نمونه بارز این نکته است. «دشمن مردم» در حقیقت نقد نظام سرمایهداری «الیور توییستی» است. شخصیت اصلی این نمایش یعنی دکتر فاستوس علیه برادر خود که با در اختیار گرفتن سرمایه بیشتر، جان مردم شهرش را نیز معامله میکند، میایستد.
مخاطب ایرانی به آثاری چون «دشمن مردم» بیشتر نیاز دارد تا «الیور توییست»، هرچند زبان نیشدار و کنایه آمیزی داشته باشد.
انتهای پیام/ 161