به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، نمایشهای خیابانی از جمله گونههای نمایشی هستند که با توجه به ارتباط بالایی که با مخاطب برقرار میکنند هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیدهاند. این آثار به دلیل شرایط اجرایی شود نسبت به آثار صحنهای میتوانند بهتر و بیشتر در ذهن بیننده نفوذ کنند؛ چرا که مخاطبان بارها در نمایشهایی چون «تعزیه»، «پردهخوانی»، «معرکهگیری» و... آن را تجربه کردهاند؛ هرچند که نمایش خیابانی تفاوتهای ماهیتی از گونههایی که به آن اشاره شد، دارد.
به همین دلیل استفاده از این مدیوم در بحث دفاع مقدس و انقلاب اسلامی درصد موفقیت بالایی در جهت انتقال مفاهیم و ارزشهای آن دارد. در این حوزه نیز آثار متعدد و موفقی تولید و اجرا شده است که نمونه آن را در ایام اردوهای راهیان نور شاهد بودیم. «اروند» از نمونههای موفق تئاتر خیابانی است. این اثر که در سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر پذیرفته شده است، با دو اجرا در محوطه تئاتر شهر و پارک هنرمندان به کار خود پایان داد.
اروند با نویسندگی، کارگردانی و بازیگری «هیام احمدی» و «فرامرز غلامیان» از آبادان است و توانست با اجرایی موفق با مخاطبان خود ارتباط خوبی بگیرد. «اروند» به دلیل ویژگیهایی که در نوع اجرا، داستان و طراحی صحنه دارد یک قدم از آثار تئاتر خیابانی دیگر پیشتر است. مهمترین وجه بارز این اثر داستان آن است. زنی که دو پسر خود را در جنگ و در میان رود خروشان اروند از دست داده است به سنت یک آیین کهن لب این رود دمام میزند، تا این رود خروشان جنازههای پسرانش را پس بدهد.
او ضمن کوبیدن دمام با اروند وارد دیالوگ میشود. در خلال این گفتوگو شخصیت اروند تبلور یافته و جان میگیرد. اروند از گذشته خود، حال فعلی و آینده نامعلوم شهر مصیبتزدهای به نام آبادان حرف میزند.
اروند جنازه پسران زن را پس میدهد؛ اما میگوید درد فقط این استخوانهای بینام و نشان نیست، بلکه آبادانی است که بعد از ایستادگی در مقابل دشمن کمکم زیر فاجعه ریزگردها در حال مدفون شدن است. در واقع «اروند» یک داستان دو لایه دارد یک زنی که دلنگران پسرانش است و رودی که نگران آبادان است. در واقع داستان نمایش «اروند» داستان آبادان است. شهری که زیر بیتوجهیهای مسئولان در حال فراموشی است. شهری که زمانی کانون توجهات بود و در حصر دشمنان قرار داشت، حالا در حصر ریزگردها قرار دارد. اروند که نماینده مردم آبادان است در واقع تلاش دارد بگوید نجات آبادان نجات یک شهر نیست، بلکه نجات یک فرهنگ، تاریخ و همه داشتههای دفاع مقدس یا لااقل بخش مهمی از آن است.
شهری که روی نفت آرام آرام نفسهای آخر را میکشد ثروتی را به عدهای بخشیده که خود سهمی از آن ندارد. اروند نمایش «اروند» با آنکه جنازههای پسران زن را میدهد اما معتقد است که باید اجازه داد تا این جوانان به خون غلطیده در همان جایی که آرام گرفتهاند بمانند. این جوانان نه به یک خانواده که به همه آبادان (ایران) تعلق دارد. اروند بخشی از هویت خود را همین استخوانها و پلاکهای زنگ زده میداند که مادران بسیاری را برای درددل با عزیزانشان به لب شط میکشاند. حضور این زنان کنار رود جلوهای دیگر از ارزشهای دفاع مقدس است. برای درک «اروند» باید آبادان را با همه رنجهایشان شناخت از این منظر است که درک «اروند» کمی سخت به نظر میرسد.
در طراحی صحنه نیز نوعی تیزهوشی دیده میشود رود اروند که ظاهر باید آبی باشد، تیره و خاکی است و این دریاب بودن نمایش «اروند» را بیشتر میکند. این ویژگی نه ضعف این نمایش که از نقاط مثبت آن است. این رنگ رود در ذهن مخاطب سوالاتی را ایجاد میکند که هدف غایی نمایش است. «اروند» با حداقل امکانات و به اتکای یک داستان یک خطی مهترین مفاهیم ارزشهای دفاع مقدس را با توجه به اقتضائات زمانه به مخاطب منتقل کرده و در این مسیر نیز موفق بوده است.
انتهای پیام/ ۱۶۱