فجرآفرینان کردستان (۱)؛

عروج از محرم تا آستان شرافت و بندگی

شهید «خیرالله مؤمنی» در عروجی، از محرم تا آستان شفاعت حسینی پر کشید و به دیدار یار شتافت تا ثمره خون او و صد‌ها شهید انقلاب، ۲ ماه بعد با آمدن امام خمینی (ره) به میهن و پیروزی انقلاب اسلامی، در نهضتی به بلندای اسلام، به بار بنشیند.
کد خبر: ۲۷۵۸۸۵
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۰ - 31January 2018

شهیدی که شوق پرواز داشت///////دهه فجربه گزارش دفاع پرس از سنندج، سال ۱۳۲۲ در شهر «سریش آباد» از توابع شهرستان «قروه»، فرزندی در یک خانواده روستایی و متدین به دنیا آمد که پدر خانواده نام او را «خیرالله» نهاد.

خیرالله در محیطی مملو از ایمان وعشق به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) رشد و نمو پیدا کرد، وی که یک روستازاده بود، همچون دوستان و هم‌سن و سالان خود در مزرعه کشاورزی مشغول به فعالیت شد و در کنار این فعالیت‌ها به کسب علم و دانش نیز پرداخت.

خیرالله با توجه به سواد کم، در اصول و احکام اعتقادی جهاد و تلاش بسیاری داشت، او که در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده بود، با تمام وجود به حضرت سیدالشهداء (ع) ارادت ویژه و خواصی داشت و از برپا کنندگان اصلی و فعال مراسم‌های ایام محرم بود.

وی در جریان اتقاقات سال ۱۳۵۷ و قیام و خروش مردم مسلمان ایران بر علیه رژیم ستم شاهی، از انفلابیون و فعالان انقلابی پیشگام منطقه خود بود و به شهر‌های بزرگ مثل قم و تهران عزیمت می‌کرد و پس از دریافت اعلامیه‌ها و نوار‌های سخنرانی امام خمینی (ره)، آن‌ها را در منطقه فعالیت خود توزیع می‌کرد.

بعد از بازگشت خیرالله از قم، خانه کوچکش در انتهای یکی از خیابان‌های شهر، محل تجمع انقلابی‌های «سریش آباد» می‌شد، آن‌ها که سواد داشتند، اعلامیه‌های امام را می‌خواندند و بعد شروع می‌کردند به نوشتن اعلامیه‌ها تا بین مردم پخش شود.

هر لحظه آماده شهادت: 

دوستانش تعریف می‌کردند، زمانی که راهپیمایی‌ها بر علیه رژیم ستم شاهی به اوج رسیده بود، خیرالله با پوشیدن کفن، پیشاپیش تظاهرکنندگان حضور پیدا کرده و شجاعانه در مقابل عوامل مزدور رژیم ستم شاهی ایستادگی می‌کرد.

عروج از محرم تا آستان شرافت و بندگی:

شب دوم محرم سال ۵۷ بود و مردم مهیای برگزاری عزاداری امام حسین (ع) و مأموران درصدد اهانت به مجلس عزای سرور و سالار شهیدان و دستگیری روحانی مسجد بودند، مردم وقتی متوجه نقشه پلید مأموران شدند، روحانی را از مسجد به مکانی امن انتقال دادند و وی را همراهی کردند که در این گیر و دار، صدای شلیک گلوله‌ها در میدان شهر بلند شد و اولین گلوله بر قلب «خیرالله مؤمنی» نشست.

آن شب، شبی بود که شهید «خیرالله مؤمنی» در عروجی، از محرم تا آستان شفاعت حسینی پر کشید و به دیدار یار شتافت تا ثمره خون او و صد‌ها شهید انقلاب، ۲ ماه بعد با آمدن امام خمینی (ره) به میهن و پیروزی انقلاب اسلامی، در نهضتی به بلندای اسلام، به بار بنشیند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها