به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «حسن سعیدی» پنج دی ۱۳۳۷ در تاکستان چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۱۱ بهمن ۱۳۶۰ در کرخهنور به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«امروزه بیش از چندین مکتب با عناوین خاصی در جوامع بشری به وجود آمده است که هدف آنها نجات انسان از ظلم و ستم و ایجاد یک جامعه سالم از نابرابری است.
اما بعضی از این مکاتب که از مدینه فاضله صحبت میکنند و در باغ سبز نشان میدهند بعدها معلوم شد که به جای رسیدن به مدینه فاضله به منجلاب رسیدند؛ مانند افکار ارسطو که جامعه انسانی را به بدن حیوان زندهای تشبیه کرده بود و در آن مغز همیشه دستور میداد و پا و دستها کار میکردند که همان جامعه بردهداری است.
نظریه ارسطو و افلاطون، سالها بر مردم حاکم بود، که چه ظلمها بر بردهها نرفت. نظریه ارسطو در آن زمان برای روشنفکران یک نظریه درست بود؛ زیرا هنوز عواقب ناگوار آن، یعنی بردهداری را ندیده بودند و وقتی دیدند، به این نتیجه رسیدند که نظریه ارسطو نه تنها جامعه را از فلاکت نجات نمیدهد؛ بلکه بیشتر به فلاکت میکشاند. فلاسفهای که در اروپا بودند، شروع به ایجاد یک طرز بینش جدید در چگونگی از بین بردن ظلم و ستم کردند و جامعهای را که در آن از فحشا، بدبختی و گرسنگی خبری نباشد و انسانها در صلح و صفا زندگی کنند پایهریزی کردند.
امروز با چندین نوع از آنها آشنا هستیم؛ مثل اگزیستانسیالیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم، نازیسم، فاشیسم و...؛ البته هرکس طرفدار یک مکتبی است، هر چند بقیه مکتبها را ضد انسانی و دشمن انسان بدانند.
مثلا کمونیسمها، فاشیسم را دشمن انسان میدانند؛ ولی باز با وجود این هستند افرادی که فاشیسم را توسعه میدهند؛ مثل موسولینی و هیتلر که آنها هم نجات انسان را در کشتار افرادی که با سرمایه و فکر آنها مخالف بودند، میدانستند.
امروز هم مکاتبی وجود دارند که هنوز به درجهای تبلیغ میکنند و آن این که دیگر محرومیت جنگی و اختلاف وجود نخواهد داشت، نرسیدهاند و هنوز امید میدهند.
مثل مارکسیسم شوروی که مارکس و لنین میگفتند در جامعه کمونیستی دیگر دولتی وجود ندارد؛ در حالی که در شوروی هست و جوابشان این است که امپریالیسم است و ما هم نمیتوانیم دولت را منحل کنیم و درست هم میگویند؛ ولی اگر روزی کشوری با خصلت سرمایهداری وجود نداشته باشد، آن وقت هم نباید دولت سوسیالیستی وجود داشته باشد، یا کمونیستهای چینی که دشمن شوروی هستند و دوست آمریکا و سوسیالیسمی که آمریکا را با خصلت امپریالیستیاش دوست دارد؛ زیرا دشمن، شوروی است و هنوز آنها هم به آخر نرسیدهاند؛ یعنی اول نابودی شوروی و دوم نابودی آمریکا و بعد برقراری جامعه کمونیستی و شاید هم راست میگویند.
و، اما درباره دین اسلام باید گفت: اسلام طی ۱۳۰۰ سال چه کرد؟
جز در چند سال انگشت شمار دوره خلافت پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) گفتند: در این مدت، اسلام اجرا نشد. اگر اسلام اجرا شود، دیگر اختلافی بین سیاه و سفید و فقیر و ثروتمند وجود نخواهد داشت.
در حکومت پیامبر (ص) و علی (ع)، سلمان، ابوذر و بلال، همه در نظر پیامبر یکی بودند؟
ولی بعد از سقوط حکومت علی (ع) تا به امروز، در هیچ حکومتی که به نام اسلام آمده است، مثل دوره صفوی که شاه عباس نمونه با ارزش آن بود و مسجد درست میکرد بردهداری و خرید و فروش غلام هم رایج بود؛ و امروز، امام خمینی میگوید: ما میخواهیم حکومت اسلامی برقرار کنیم و همه احکام و قوانین را که در اسلام است اجرا کنیم و اگر یکی را اجرا نکنیم، دیگر آن حکومت اسلامی نیست و من هم میگویم با تمام وجود تمام اصول دین و فروع دین و همه قوانین ریز و درشت اسلام را قبول دارم و دوست دارم که همه قوانین آن در تمام دنیا اجرا شود و برای اولین و آخرین بار برای نمونه هم شده است به دنیا بفهمانیم که این اسلام است.
ما به خاطر شناساندن اسلام به جهانیان و برافراشته کردن پرچم به عنوان سمبل بر بالای کاخ کرملین و اجرای اسلام در تمام دنیا و برای این که دنیا را اسلامی و شیعه جعفری کنیم، میجنگیم، که اگر هم کشته شویم، در این راه بوده است و دیگر هیچ منظور و هدفی نداشتهایم و صرفا به خاطر دین خدا و اسلام بوده است.
و، اما در حدود ۷ هزار تومان پیش مادرم پول دارم که ۲ هزار تومان آن را برای مادرم گردنبند طلای سفید بخرید و ۵ هزار تومان بقیه را به فقیرترین فرد محله خودمان و یا به جنگ زدگان بدهید.
من دوست دارم بعد از کشته شدنم، جنازهام وسط بیابان خوزستان و زیر آفتاب داغ بماند و با همان لباس سربازی و پوتین و اسلحه، پوسیده شوم تا مگر خدا از گناهان من بگذرد.
از پدر و مادرم و از برادر و فامیلها و دوستان میخواهم در صورت کشته شدنم، هیچ وقت گریه نکنند و هرکس برای من گریه کند من او را دوست ندارم.»
انتهای پیام/ 111