به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، ایامالله دهه مبارک فجر، همواره یادآور ایثارگریها و مجاهدتهای مردان انقلابی و پیشتازان نهضت انقلابی خمینی کبیر است؛ آنانکه از جان و مال خود در راه خدا گذشتند تا این انقلاب مردمی به رهبری مرجعیت، به نتیجه برسد.
بدون تردید یکی از برجسته ترین این افراد؛ شخصیتی است که خود را وقف انقلاب و امام کرد و تنها به فاصله چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هدف ترور ناجوانمردانه گروهک منحرف فرقان قرار گرفت و به همراه فرزندش، حِسام آسمانی شد.
این شهید بزرگوار، در دوازدهمین روز از بهمن ماه و همراه با پرواز انقلاب، به میهن بازگشت؛ در حالیکه مسئولیت حفظ جان امام از پاریس تا تهران به عهده وی گذاشته شده بود و از این رو، نخستین فردی که از پله های هواپیمای حامل حضرت روح الله پایین آمد، وی بود تا اوضاع را زیر نظر بگیرد.
مهدی عراقی از همان نوجوانی، با نواب صفوی آشنا شد و به عضویت فدائیان اسلام درآمد. او در جوانی، عضو شورای مرکزی فدائیان اسلام شد تا هم در جریان همه فعالیتهای انقلابی آنان قرار گیرد و هم به عنوان رابط فدائیان اسلام با افرادی مانند آیت الله کاشانی و تلاشگران ملی شدن صنعت نفت شناخته شود.
همه اینها سبب شد تا وی از همان دوران، بارها طعم زندانی شدن و شکنجه را بچشد.
طرحریزی اعدام انقلابی افرادی مانند کسروی، هژیر، رزم آرا و همچنین برنامه ریزی برای ترور محمدرضا پهلوی در مراسم تشییع جنازه رضاخان از جمله اقداماتی بود که مهدی عراقی در متن آنها بود که البته برخی موفقیتآمیز و برخی ناموفق بودند.
و اما در سال ۱۳۴۰ و با ارتحال آیت الله بروجردی، او گمشده خود را در آیتالله سید روح الله الموسوی الخمینی یافت و در زمره مریدان ایشان درآمد. چندی بعد وقتی نوبت به اعدام انقلابی حسنعلی منصور رسید، وی به همراه جمع زیادی از فدائیان اسلام بازداشت و به اعدام محکوم شد.
این حُکم، وی و دیگر اعضای فدائیان اسلام را بسیار خوشحال کرد.
نقل است که آنان در همان جلسه دادگاه فرمایشی، یکدیگر را در آغوش فشردند، به یکدیگر تبریک گفتند و سپس نوشته هایی هم به عنوان وصیت نامه نوشتند که این جملات، از مهدی عراقی است: «بسمه تعالی. مادر! آیا می توانم محبت تو را که همچون آتشی در زیر خاکستر نهفته، فراموش کنم؟ آیا می توانم محبت خود را نسبت به تو که پس از تقسیم اش، صورت قدردانی به خود گرفته و باز شعله کشیده زیر پا نهم؟ مادر! من به جایگاهی می روم که همه می روند؛ به جایی می روم که آغاز زندگی جاوید است. پدر!... هر مسلمانی همه چیز خود را برای خدا میداند و در راهش خود را فانی میکند. زندگی را، عقیده و جهاد در راه آن می داند و شهادت و مرگ را آغاز زندگی جاوید خود قرار می دهد.»
البته صدور حُکم اعدام برای تعداد قابل توجهی از اعضای فدائیان اسلام، اعتراض عُلما و حوزههای علمیه را به دنبال داشت که سبب شد تا برخی از اعدامها و از جمله حُکم اعدام مهدی عراقی، به حبس ابد تبدیل شود و وی، این جمله را بر زبان آوَرَد: «چرا ما را از فیض شهادت محروم میکنید؟»
اینچنین بود که حاج مهدی عراقی، پس از بارها زندانی شدن چند ماهه، تبعیدهای دورهای و همچنین تحمل شکنجه های سخت به جُرم اقدامات مستمر انقلابی از جمله سازماندهی تظاهراتها و سخنرانیها علیه رژیم وقت و شرکت در آنها، این بار برای چند سال متوالی به زندان رفت و باز هم در برابر شکنجه ها مقاوم ماند.
در همان ایام بود که مزدوران رژیم پهلوی، نواب صفوی و برخی دیگر از اعضای فدائیان اسلام را به شهادت رساندند.
و اما زندانی شدن حاج مهدی عراقی، ۱۳ سال به طول انجامید و وی حدود دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و به دلیل بیان شعار فضای نسبتا باز از سوی رژیم در جهت فرو نشاندن خشم عمومی مردمی، از زندان آزاد شد.
نقل است که وی پس از آزادی از زندان گفته بود: «تا رهبرم به کشور برنگردد؛ تا طاغوت بر ما حکمرانی کُند؛ من از آزادی ام لذت نخواهم بُرد.»
اکنون نوبت آن بود تا مبارزات حاج مهدی عراقی در قالب هیئت های مؤتلفه اسلامی پیگیری شود.
این امر ادامه داشت تا اینکه وی به صلاحدید حضرات آیات بهشتی و مطهری، به نوفل لوشاتو رفت تا ضمن زیارت مرجع و رهبر محبوبش، مسئولیت حفاظت و تدارکات بیت امام را هم بر عهده بگیرد.
حاج مهدی عراقی سرانجام پس از مدتی دوری از وطن، با امام به میهن بازگشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با حُکم حضرت امام، سرپرستی زندان قصر را – که خود سالها در آن زندانی بود – بر عهده گرفت.
وی در عین حال، عضو شورای مرکزی حزب تازه تأسیس جمهوری اسلامی شد و البته با حُکم دیگری از سوی امام، به عضویت شورای مرکزی بنیاد مستضعفان هم درآمد.
همه این مجاهدت ها و ایثارگری ها سرانجام به شهادت ختم شد تا شهید حاج مهدی عراقی، به عنوان یکی از مردمی ترین نیروهای خطّ مقدّم انقلاب اسلامی، به آرزوی دیرینه اش برسد.
او از معدود افرادی است که حضرت امام، شخصاً در تشییع جنازه اش حضور یافتند و البته پس از دفن هم، همان شب بر مزارش حاضر شدند و دقایقی را به خواندن دعا پرداختند.
و همین حضرت امام بودند که درباره اش چنین فرمودند: «من ایشان را حدود بیست سال است که می شناسم. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود؛ اما آنچه مطلب را آسان می کند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد؛ او می بایست شهید می شد؛ برای او مُردن در رختخواب کوچک بود.»
این هم جملاتی است که از سخنان حضرت آیت الله خامنه ای درباره شهید عراقی استخراج شده و حُسن ختام این گفتار است: «شهید عراقی، جوانی، عمر و نشاط خود را فدای جایگزین نمودن حکومت خدا به جای حکومت طاغوت کرد که همین هم شد و بدین لحاظ بزرگترین حق را به گردن انقلاب همین گونه اشخاص دارند که در آن دوران اختناق، این چنین فداکاری می کردند. شهید عراقی و همرزمانش از همان ابتدای شروع حرکت انقلاب و روند مبارزه یعنی سال ۱۳۴۲، خیلی جدی به اساسی ترین محور انقلاب یعنی امام متمایل شده بودند و از خط مستقیم خود به هیچ وجه منصرف نگردیدند.»
منبع: مهر